سقف پرواز بیرانوند تا کجاست؟
آیا بیرانوند که در سالهای اخیر چندین پیشنهاد اروپایی بهویژه از لیگ ترکیه داشته، برای چنان انتقالی مهیاست و آیا سران پرسپولیس یک بار دیگر قادرند مانع از رفتن وی شوند؟
دوات آنلاین-علیرضا بیرانوند شاید شاخصترین فوتبالیست فعلی کشورمان باشد. او در پست خودش میتواند یکی از 20 نفر اول جهان تلقی شود و با قدری اغماض و براساس برخی سلیقهها وارد Top ten هم میشود. حال آن که هیچیک از فوتبالیستهای ملیپوش و غیر ملیپوش دیگر ایرانی به چنان جمع برگزیدهای در پست تخصصی خود تعلق ندارند. سردار آزمون که معدل گلهای زده ملیاش درخشان بوده و البته مهاجم فرصتشناس و هوشیاری است، به سبب کثرت فورواردهای برتر در سطح جهان، حتی با دیدهای توأم با اغماض قادر به ورود به جمع 20 نفر نخست خط حمله نیست و این برای رامین رضاییان در پیستون راست، مجید حسینی در دفاع وسط، وحید امیری در بال چپ و رضا قوچاننژاد در نوک حمله نیز صدق میکند و اگر فرم فعلی علیرضا جهانبخش را مبنا بگذاریم، مهاجم ایرانی برایتون انگلیس به جمع 50 نفر اول فیفا هم ورود نمیکند و برای کریم انصاریفرد نیز کم و بیش همین ارزشگذاری صدق میکند و اگر میلاد محمدی، امید ابراهیمی و امیر عابدزاده را هم مبنا بگذاریم، به چیزی فراتر از این نمیرسیم.
مقدمهای بر نمایشهای بهتر
اوج تبلور کار بیرانوند شاید در سال گذشته بوده باشد که اضافه بر نمایشهای عالیاش در جام جهانی روسیه پرسپولیس را هم تا فینال لیگ قهرمانان آسیا رهنمون کرد ولی این نه پایانی بر درخششهای وی بلکه مقدمه و پایهای بر استمرار آن در سال جاری بوده است.
در فصلی که پرسپولیس کمتر و سختتر و بدتر از همیشه گل زد و کمترین گل زده را در میان چهار تیم صدر جدول داشت، این خط دفاعی سرخها بود که بارها را بر دوش میکشید و در پشت این خط استوار مردی ایستاده بود که حتی اگر سید جلال و شجاع کم میآوردند، حاضر بود تا کارها را روبراه و کاستیها را جبران و نقایص را ترمیم کند و چه بسیار حرکات نجاتبخش و «سیو»های او که سرخها را در آستانه گل خوردن از این بلا رهایی بخشید و ارزش این گلهای نخورده برای ثبت هر یک از امتیازات به ارمغان آورنده عنوان قهرمانی غیرقابل وصف بود.
بیرانوند حتی در دیدار بیتأثیر آخر پرسپولیس در فصل جاری لیگ قهرمانان آسیا نیز که مقابل السد در تهران بود حرکات جالب و تکاندهندهای داشت که خبر از ادامه بیداری مردی میداد که دو سه سالی است گستره آسیا برای درخشش او ناکافی و کوچک است و برای دیدن ارزشهای حقیقیاش باید وی را به فوتبال سطح بالاتر اروپا گسیل کرد و در باشگاههای نخست آن به تماشا نشست.
جانشینی برای او در پرسپولیس نیست
آیا بیرانوند که در سالهای اخیر چندین پیشنهاد اروپایی بهویژه از لیگ ترکیه داشته، برای چنان انتقالی مهیاست و آیا سران پرسپولیس یک بار دیگر قادرند مانع از رفتن وی شوند و گنج بیمثال خود را حداقل برای یک فصل دیگر هم حفظ کنند؟
بیش از آن که پاسخ عاجل این سوال مورد نیاز باشد، باید پرسید آیا سرخهای تهرانی قادرند در کوتاه مدت و حتی درازمدت مردی را بیابند که همچون بیرانوند از دروازهشان دفاع کند؟ پاسخ این سوال ناگفته پیدا است زیرا اگر چنین متاعی در دسترس بود اینک برترین دروازهبانان فعلی ایران افرادی نمیبودند که میبینیم و شما هم میشناسید و اگر نمونههای خارجی مدنظر باشند، بعید است با پرداخت ارقام کلان استخدام آنها بتوان به چنان چیزی نائل شد. به واقع برای پرسپولیس او مردی غیرقابل جایگزین است و هر چند ایوانکوویچ همیشه مدعی است که برای ادامه کارش پس از جدایی هر ستارهای آماده است و هیچکس را دست نیافتنی نمیداند و هیچ مشکلی در این زمینه ندارد اما قدر مسلم اینکه بیرانوند از آن «هیچکسها» نیست و برانکو قطعاً با هموطنش بوژیدار رادوشویچ سنگربان دوم خود که دروازهبانی بیش از حد احساساتی و قدری عصبی است و به لحاظ فنی هم آشکارا زیر دست بیرانوند قرار میگیرد، قادر به پر کردن جای او نیست.
زبان یاد بگیر!
در مورد جا افتادن دروازهبانان ایرانی در سایر کشورها و بهویژه تیمهای اروپایی همیشه تردیدهایی وجود داشته است زیرا وقتی در خطوط دفاعی و میانی باشید زبانتان و میزان ارتباط کلامیتان با سایر بازیگران به قدری نیست که اگر به درستی برقرار نشود، شما را نابود کند و ساق پایتان نیز برقرار کننده چنان ارتباطی است اما وقتی دروازهبان هستید در هر لحظه و هر دقیقهای از مسابقات باید با یاران کناریتان حرف بزنید و آنها را نسبت به کاری که باید انجام بدهند یا ندهند آگاه کنید و با یک جمله صریح و کوتاه از خارج شدنتان از دروازه به قصد مهار یک سانتر حرف بزنید و یا برعکس از مدافع کناریتان بخواهید که توپ ارسالی را بزند و شما سر جای اصلیتان و درون چارچوب باقی بمانید و همه این تصمیمهای لحظهای که در ترسیم سرنوشت یک تیم بسیار دخیل است به گفتوگوی دائمی بین دروازهبانها و یاران آنها وابستگی پیدا میکند و حتی اگر عبارات رد و بدل شده کوتاه باشد، آن عبارات وجود دارد و ضروری است و باید گفته شود و این در شرایطی است که رضا قوچاننژاد و کریم انصاریفرد و علیرضا جهانبخش بدون لحظه و ذرهای تکلم هم میتوانند در کارشان در خط حمله موفق باشند و به گلزنی و گلسازی بپردازند و اصولاً کارها و وظایف کلامی و فنی بازیکنان براساس پست و محل استقرارشان به کلی با یکدیگر متفاوت است.
نمونههای سد شکن
با این وجود در همین سالهای اخیر امثال علیرضا حقیقی، امیر عابدزاده و سوشا مکانی که البته همگیشان مثل بیرانوند پرسپولیسی بودهاند، از مرزهای کلامی فوق عبور کرده و در اروپا به سنگربانی پرداخته و کم و بیش موفق هم بودهاند و این به بیرانوند و ناظران میگوید او اگر قدری در این زمینهها بیاموزد و بر ضعفهای ارتباطیاش در فرهنگها و زبانهای بینالمللی و گویشهای رایج در سایر کشورها فایق آید و بخصوص قدری بر زبان انگلیسی اشراف پیدا کند و آن 10، 12 جملهای را که در ارتباطهای کاری با مدافعان دور و بر خویش باید دائماً به آن روی بیاورد، حفظ و مکرراً ادا کند، میتواند به زودی لژیونری موفق در اروپا باشد و مرزهای مهمی را تسخیر کند.
او شاید یک «دخیای» ثانوی و چیزی در اندازههای نویر، کورتووا، لوریس، آلیسون بکر، تراشتگن و ادرسون نباشد اما آنقدرها هم کمتر از آنها نیست و از سژنی عقب نمیماند و کپا هم از او فاصلهای محسوس ندارد. علیرضا بیرانوند و به قول دوستانش علی بیرو مردی است که اگر ارتباطات بینالمللی خود را تقویت و هدفگذاریاش را کامل کند و درست بیندیشد و صحیح و قاطع عمل کند، میتواند همین امروز و فردا به صراحت در جمع 10 سنگربان نخست دنیا بایستد و نه تنها قیمت فردی و بها و درجه شغلی خود را به شدت افزایش بدهد بلکه به کل فوتبال ایران اعتباری بزرگ و تازه را ارزانی دارد.
منبع: ایران ورزشی
12jav.net