2024/04/25
۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
تصاویر‌خصوصی‌ام‌ همه‌جا پخش شد

تصاویر‌خصوصی‌ام‌ همه‌جا پخش شد

امیر از من خواست که به پلیس فتا مراجعه و از طریق قانون اقدام کنم که این کار را انجام دادم و خیلی زود نتیجه داد و پس از مدت کوتاهی، بهرام دستگیر شد و انتقام‌جویی و تسویه حساب شخصی را علت این عمل مجرمانه بیان کرد.

دوات آنلاین-سال اول ورود به دانشگاه با بهرام آشنا شدم، پسر خوبی به نظر می‌رسید. کم حرف می زد و ساکت بود؛ برعکس من که پر شر و شور بودم. اواسط سال اول تحصیلی از طریق یکی از همکلاسی‌هایم متوجه علاقه او به خودم شدم و این موضوع برایم غیرمنتظره بود؛ چرا که هیچ اطلاعاتی درباره خصوصیات رفتاری او نداشتم؛ به همین دلیل، روزی که برای اولین بار از من خواستگاری کرد، به او جواب منفی دادم؛ اما او آن قدر اصرار کرد که جواب مثبت را از من گرفت.

 

بعد از گذشت دو ماه از آشنایی، خانواده‌ بهرام برای خواستگاری آمدند و ما با هم نامزد شدیم. قرار شد بعد از اتمام درس مراسم ازدواج را برگزار کنیم. چند ماه از نامزدی من و بهرام ‌گذشت و در این مدت، وابستگی شدیدی به او پیدا کرده بودم؛ به طوری که اگر یک روز او را نمی‌دیدم، عصبی می‌شدم. نامزدم اخلاق به خصوصی داشت؛ گاهی به طرز پوشش من ایراد می‌گرفت و بعضی مواقع در این مورد بحث می‌کردیم اما در آخر به دلیل علاقه زیادم به او، کوتاه می‌آمدم.

 

با گذشت مدتی از نامزدی رفتارش تغییر کرد و حتی نمی‌خواست با دوستانم رفت و آمد زیادی داشته باشم، اجازه صحبت با همکلاسی‌های پسر را نداشتم و اگر در خیابان با یکی از آن ها مواجه می شدم و مجبور به احوال‌پرسی بودم، چند روز با من حرف نمی‌زد و به دیدنم نمی‌آمد. بهرام متوجه علاقه شدید من به خودش شده بود و از همین موضوع سوء استفاده می‌کرد و مرا در موقعیت‌هایی که خودش دوست داشت، قرار می‌داد. یک ترم مانده بود تا هر دو دانش آموخته شویم. بهرام در شرکتی مشغول به کار شد؛ به همین دلیل بعضی روزها نمی‌توانست سر کلاس حاضر شود و این بزرگ ترین مشکل من شده بود؛ زیرا در طول ساعت های کلاسی، بارها پیام می‌داد و مرا چک می‌کرد!

 

کنترل زندگی من توسط بهرام از حد گذشته بود و کم‌کم خانواده‌‌ام نیز نگران این موضوع شدند؛ چند بار پدرم با او صحبت کرد و از او خواست تا کمتر حساسیت نشان دهد، بهرام هم مدتی رفتارش خوب می‌شد و چند روز بعد، دوباره کنترل کردن را شروع می‌کرد. با وجود علاقه زیاد به او، از رفتارهایش خسته شده بودم و بعد از چند جلسه مشاوره، از او خواستم تا به مشاور مراجعه کند؛ اما زیر بار نمی‌رفت و هر دفعه به دلایلی که فقط برای خودش منطقی بود، طفره می رفت و من هم چون از رفتارهایش خسته شده بودم، تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم.

 

روزهای اول خودم را سرزنش می‌کردم و بارها خواستم که برگردم؛ اما خودم را متقاعد کردم که بدون او هم می‌توانم زندگی کنم. بعد از دانش آموختگی در موسسه‌ای مشغول به کار شدم. یک سال از به هم خوردن نامزدی من و بهرام می‌گذشت که امیر به خواستگاری من آمد. قرار ازدواج را گذاشتیم، ولی یک روز برافروخته وارد اتاق کارم شد و صفحه گوشی‌اش را جلویم گرفت؛ از چیزی که می‌دیدم متعجب شدم! بهرام در فضای مجازی، صفحه ای با نام و عکس من ایجاد کرده و همه عکس‌های خصوصی‌ام را به اشتراک گذاشته بود!

 

چند روز از این ماجرا می‌گذشت و هر روز یکی از عکس‌های من در صفحه قرار می‌گرفت؛ امیر از من خواست که به پلیس فتا مراجعه و از طریق قانون اقدام کنم که این کار را انجام دادم و خیلی زود نتیجه داد و پس از مدت کوتاهی، بهرام دستگیر شد و انتقام‌جویی و تسویه حساب شخصی را علت این عمل مجرمانه بیان کرد.

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.