معرفی کامل و نقد فیلم سوء تفاهم ساخته احمدرضا معتمدی
مریلا زارعی، کامبیز دیرباز، اکبر عبدی، پژمان جمشیدی بازیگران اصلی «سوء تفاهم» هستند.
دوات آنلاین-یکی از فیلمهایی که این روزها میتوان برای تماشای آن به سینما رفت سوء تفاهم ساخته احمدرضا معتمدی است. خلاصه این فیلم و بخشی از نقدهای مطرح شده را بخوانید:
خلاصه داستان
داستان فیلم ماجرای یک گروگانگیری است که طی آن همه چیز در متن واقعیت پیش میرود اما از نقطهای به بعد مشخص میشود رئیسِ (مریلا زارعی) دار و دسته گروگانگیرنده در واقع کارگردان فیلمی است که ماجرای واقعی گروگانگیری هم بخشی از فیلمنامهی آن بوده است. هرچه از زمان فیلم میگذرد مخاطب نسبت به اینکه درحال تماشای فیلم است یا بازنمایی یک فیلمِ درجریانِ دیگر، دچار شک و تردید و سوء تفاهم میشود، و از تشخیص اینکه در هر لحظه شاهد بازنمایی واقعیت است، یا بازنماییِ بازنماییِ واقعیت در میماند.
بازیگران
مریلا زارعی، کامبیز دیرباز، اکبر عبدی، پژمان جمشیدی بازیگران اصلی «سوء تفاهم» هستند.
کارگردان
احمدرضا معتمدی فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است. وی در سال ۱۳۷۲ به عنوان فیلمنامهنویس در فیلم یاران، فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد.
معتمدی پیش از شروع فعالیت در سینما سالها به نظریه پردازی در حوزه مباحث تئوریک هنر و فلسفه زیبایی شناسی در مطبوعات و کتب مشغول بوده است.
در کارنامه سینمایی معتمدی فعالیت در بخشهای کارگردانی، نویسندگی، تهیهکنندگی و طراحی لباس و دکور به چشم میخورد.
معتمدی کارگردانی تجربهگراست؛ تفاوت میان فیلمهایی که او ساخته است «زشت و زیبا» و «دیوانه از قفس پرید» و «قاعده بازی» بیانگر همین نگاه تجربهگرای او در سینماست.
نقد
ادیسه عسکری در نت نوشت، نوشته است: در معرفی فیلم سوء تفاهم باید گفت که به نظر میرسد ایده و طرح فیلمنامه ای که “احمدرضا معتمدی” در مورد فیلمنامه و داستان دارد به قدر کافی پیچیدگی داشته است که یک روایت سرراست و بدون بازیهای فرمی هم میتوانست به اندازهی کافی جذاب و پیچیده و معمایی باشد. اما “معتمدی” برای ایجاد پیچیدگی بیشتر در روایت سوژهی فیلم را پنهان کرده است. آن چیزی که میبایست در فیلم پنهان باشد و کشف آن موجب رابطهی ذهنی و عاطفی تماشاگر با فیلم است درونمایههای متفاوتی است که میتواند در فیلم وجود داشته باشد. داستان فیلم به دلیل این میل به پنهان کردن جلو نمیرود. بسط و گسترش، نقطهی اوج و در نهایت گره گشایی در طول فیلم صورت نمیگیرد. تنها در دقایق پایانی تمام معماهای فیلم به یکباره حل میشود.
مهدی خرامان در سینما پرس نوشته است: «سوتفاهم» حرف بزرگ وپیچیده ای می زند، اما آنقدر بی مایه است که مخاطب از آن فرار می کند، جهانی ساخته نمی شود وانگار کاراکتر ها قصه را از بَرَند، وسوتفاهم دقیقا از همین نقطه ضربه می خورد، دوربین، بازی ها را لو می دهد و معتمدی گل درشت از همان ابتدا پیام می دهد ویا پرده را سیاه می کند، اما کارگردان باید بداند مخاطب بعد از یکه خوردن حقیقت را می پذیرد، سینما ابتدا سرگرم می کند، شخصیت ها درون اسب تروا در ذهن مستحکم تماشاگر نفوذ می کنند، تا تروجان های مدهوش، ناگهان حقیقتِ شکست را باور کنند. سوتفاهم عکسِ این عمل می کند، کاراکتر ها با بازی بد و مصنوعی، تمامِ هیجانِ مخاطب، برای حل معما را خفه می کنند تا نه تعلیقی ایجاد و نه باوری ساخته شود، معتمدی مسیر داستان را به انحراف می کشد تا بازیگران زمانِ مساوی بازی کرده باشند، سوتفاهم پتانسیلِ یک اثرِ معمایی را داشته است، اما با مکث و بازی های به شدت احمقانه همه چیز خراب می شود، شخصیت هایی که از ابتدا می دانند بازیچه دیگری قرار گرفته اند، پس دیگر معمایی وجود نخواهد داشت.
اردوان زینیسوق در سینما سینما نوشته است: بازی های قابل قبول پژمان جمشیدی و پس از آن مهدی فخیمزاده است که تماشاگر را به همراهی با فیلم یاری می کند. فیلم دارای تعدادی پلان و سکانس هایی هست که نبودنشان به بهبود کیفیت فیلم کمک بیشتری می کرد تا بودنشان. مثال این جمله را می توانم به تکرار صحنه چای خوردن دیرباز در دفتر پدر دختر و بازنگری آن توسط مامور انتظامی دید. فیلمی که در بیان یک مسئله تو را در موقعیت و سوال واقعیت، توهم یا سوتفاهم قرار می دهد، یکباره با تاکید می خواهد پایان داستان را به ذهن تماشاگری که در سکانس قبل واقعیت را متوجه شده بود، شفاف سازی کند. فیلم سوتفاهم اگر در بازی ها و درگیری های رفت و برگشتی سطحی نمی ماند و کمی ساده تر تماشاگر را به عمق لایه های فلسفی توهم و واقیعت می کشاند، می توانست از فیلم های فلسفی سیاسی خوب و تماشاگر پسند تبدیل شود.
12jav.net