آدمرباییبرایرسیدنبه زن صیغه ای
من هیچ سابقهای ندارم. عشق به زن جوان چشمان مرا کور کرد و دست به تصمیم غیرعقلانی زدم و گرفتار شدم. چند سال قبل با زن جوانی به نام بهنوش آشنا شدم و مدتی بعد او را صیغه کردم. من عاشق او بودم
دوات آنلاین-بعضی از افراد وقتی برای اولین بار دستبند به دستانشان میخورد تازه متوجه میشوند که برای رسیدن به خواستههای نفسانیشان دست به چه جرم خطرناکی زدهاند و آن زمانی است که پشیمان میشوند، اما پشیمانی برای آنها فایدهای ندارد مثل مردی که برای رسیدن به زن جوانی که قبلاً صیغه او بوده با همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی میزند.
چندی قبل مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از چهار مرد ناشناس به اتهام آدمربایی و ضرب و جرح شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من مدیر شرکت خصوصی هستم بعد از ظهر امروز پس از پایان کارم با خودروام راهی خانهام در حوالی مرزداران بودم که خودروی سمند مشکی با سهسرنشین راه مرا سد کردند. آنها که مجهز به بیسیم، اسلحه و دستبند بودند از خودرو پیاده شدند و به سراغ من آمدند و خودشان را مأمور امنیتی معرفی کردند و ادعا کردند که من عضو گروه داعش هستم و برای تحقیق باید همراه آنها به اداره پلیس بروم. به آنها گفتم که اشتباه گرفتهاند و حتی کارت شناساییام را به آنها نشان دادم، اما باور نکردند و به زور مرا به داخل خودروی سمند بردند و دست و پایم را بستند و به چشمانم چشمبند زدند و به راه افتادند.
همان لحظه فهمیدم که آنها پلیس نیستند، اما کاری از دستم ساخته نبود تا اینکه ساعتی بعد خودروی آنها در بیابانهای اطراف تهران توقف کرد و آنجا مرد دیگری به آنها ملحق شد که معلوم بود طراح اصلی است و سه مرد جوان را برای ربودن من اجیر کرده است. آنها مرا در بیابان به دستور طراح اصلی به شدت شکنجه دادند و با شیلنگ و باتوم کتک زدند و از من خواستند همسر صیغهایام را طلاق بدهم. چهار مرد جوان آنقدر مرا کتک زدند که توان راه رفتن نداشتم و در پایان هم مرد جوان به من سه روز مهلت داد که از زن صیغهام جدا شوم و تهدید کرد اگر به خواسته او عمل نکنم این بار مرا میکشد. آنها مرا با دست و پای و چشمان بسته در بیابان رها کردند و رفتند تا اینکه ساعتی بعد راننده رهگذری که در آن نزدیکی خودرواش را نگه داشتهبود با شنیدن نالههای من به کمکم آمد و دست و پای مرا باز کرد که تازه متوجه شدم بیابانهای اطراف جاده ساوه هستم. وی در پایان گفت: زمانی که مرا شکنجه میدادند چشم بندم کمی کنار رفت و چهره آنها را دیدم و برای شناسایی به خاطرم سپردم.
شناسایی متهمان با چهرهنگاری
پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی بخشوده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در نخستین گام با کمک شاکی به چهرهنگاری متهمان پرداختند و سپس از همسر صیغهای شاکی تحقیق کردند. بررسیها نشان داد که زن جوان مدتی قبل صیغه مردی به نام سامی بوده، اما به خاطر اختلافاتی از او جدا شده است. از طرفی مأموران دریافتند چهره سامی با چهره یکی از متهمان که شاکی چهره نگاری کرده شباهت زیادی دارد. بنابراین مأموران سامی را به عنوان مظنون حادثه بازداشت کردند. متهم پس از دستگیری، ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به آدمربایی با همدستی سه نفر از دوستانش اعتراف کرد. مأموران در ادامه سه همدست وی را شناسایی و بازداشت کردند.
میخواستم به عشق قدیمیام برسم
صبح دیروز متهمان برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند.
سامی در توضیح ماجرا گفت: من هیچ سابقهای ندارم. عشق به زن جوان چشمان مرا کور کرد و دست به تصمیم غیرعقلانی زدم و گرفتار شدم. چند سال قبل با زن جوانی به نام بهنوش آشنا شدم و مدتی بعد او را صیغه کردم. من عاشق او بودم و قرار بود به زودی او را به عقد دائم در آورم و به همین خاطر او را به سفرهای خارجی بردم و برای او سرویس طلای گرانقیمت خریدم و در کل هر چیزی درخواست میکرد برای او فراهم کردم به امید اینکه با من ازدواج کند، اما ناگهان با شاکی آشنا و از من جدا شد. پس از این خیلی تلاش کردم و حتی التماس کردم که با من ازدواج کند، اما فایدهای نداشت. من از شاکی کینه به دل گرفتم و نقشه آدمربایی او را طراحی کردم و با کمک دوستانم او را ربودیم. من قصد داشتم او را بترسانم تا از بهنوش جدا شود و بعد من با عشق قدیمیام ازدواج کنم، اما فایدهای نداشت و الان من و دوستانم به اتهام آدمربایی دستگیر شدهایم و باید در انتظار زندان باشیم. سه متهم دیگر هم در بازجوییها حرفهای سامی را تأیید کردند و ادعا کردند فقط به خاطر رفاقت با سامی دست به آدمربایی زدهاند.
چهار متهم برای ادامه تحقیقات به دستور قاضی بخشوده در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
منبع: جوان
12jav.net