نظر مردم درباره سرنوشت فخری و شازده در سریال بانوی عمارت

دوات آنلاین-سریال بانوی عمارت کم‌کم به بخش‌های حساس‌اش می‌رسد و توجه مخاطبان به این مجموعه تلویزیونی بیشتر شده است. در این میان دو شخصیت فخرالزمان با بازی مریم مومن و شازده ارسالان با بازی حسام منظور بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفته‌اند و خیلی‌ها منتظر این هستند که بدانند عاقبت این زوج چه می‌شود.

ابتدا به نظر می‌رسید فخری و شازده هرگز نتوانند با هم ازدواج کنند و برخی مخاطبان در نظراتی که پیش از این داده به این موضوع اشاره کرده بودند اما حالا این دو زندگی مشترک شان را شروع کرده‌اند به نظر می‌رسد فخرالزمان روی خوشبختی را نخواهد دید. نظر برخی بینندگان را در این رابطه بخوانید:

مهشید فرهادی نظر داده است: کاملا معلوم است شازده درباره این‌که عاشق فخری بوده دروغ گفته. او عاشق زنی به اسم طلا است اما چون مشکل مالی داشته نقشه کشیده تا بتواند با فخری ازدواج کند و ارث پدری او را به دست بیاورد. شازده این طوری می‌خواهد بدهی‌اش را بدهد و عمارت را از گرو دربیاورد تا بتواند با زنش طلا زندگی خوب و خوشی داشته باشد.

جعفر-س نیز نوشته است: مردی که عاشق زنش باشد او را در همه مراسم‌ها و جشن و عزاها با خودش می‌برد در حالی که شازده فخری را نه به ختم برد و نه به مراسم تاج‌گذاری. تازه جلوی چشم بقیه او را کتک هم زد. همه اینها نشان می‌دهد او هیچ علاقه‌ای به فخری ندارد و از اول با نقشه و خیلی موذیانه به طرف این دختر رفته و کاسه‌ای زیر نیم کاسه‌اش است.

هدی نظر داده است:سریال بانوی عمارت اولش خیلی خوب بود چون داستان عاشقانه داشت و ما می‌خواستیم ببینیم فخری و شازده به هم می‌رسند یا نه اما حالا همه‌اش دودوزه بازی و کلک و دروغ است. حالا که فهمیده‌ام شازده فخری را دوست ندارد خیلی ناراحت شده‌ام. دلم برای این دختر می‌سوزد. او خواستگار خوبی داشت اما به خاطر شازده زیر همه چیز زد. تازه برادرش هم از دست او دلخور است. حالا این دختر نه راه پیش دارد نه راه پس.

مریم نوامید هم نظر داده است:هنوز برای نظر دادن خیلی زود است. به نظرم شازده واقعا فخری را دوست دارد اما همان طور که دیدید خیلی تحت فشار است و رفتارهای عصبی‌اش هم به همین خاطر است. مخصوصا که خواهرش در زندگی آنها دخالت می‌کند.

فرید در جواب مریم گفته است: شازده از اول به برادر فخری دروغ گفته بود. گفته بود زنش بیمار است و از نظر روحی و روانی حال خوشی ندارد . در حالی که معلوم شد با زنی به اسم طلا که خیلی هم سرحال و عاقل است رابطه دارد.

مجید فرهادی نظر داده است: بهجت الملوک به خانه برگشته و دیگر اجازه نمی دهد آب خوش از گلوی فخری پایین برود و او را آنقدر اذیت می‌کند تا فخری خودش مجبور شود برود.

سوگل معتقد است: شازده واقعا فخری را دوست دارد برای همین هم از سمتش استعفا داد و قید لقب گرفتن را زد تا میرزا اسد را آزاد کند. حالا هم که بهجت برگشته درست است که اوضاع به هم ریخته ولی شازده همه چیز را درست می کند و در کنار فخری زندگی خوبی خواهد داشت.

مخاطبان نظرات متفاوتی دارند که باید برای پی بردن به درست و غلطی آنها فعلا منتظر ماند. شما درباره سرنوشت فخری و شازده چه فکر می‌کنید؟