نزد آن دختر 18ساله رفتم و به عاشق شوهر 43ساله‌ام گفتم: می‌دانی آشیانه مرا خراب کردی تا سایبانی برای خودت درست کنی؟

دیگر هم قدرت رویارویی با زنی را ندارم که آشیانه 13 ساله مرا ویران کرد. به گونه ای که باید پنهانی همسر شرعی خودم را ملاقات کنم و ...

دلتنگ بچه هایم بودم و برای همین از خانه فرار کردم و پیش بچه هایم رفتم. اما همسر اول من در این دو روز در محل کارش می‌خوابید.

فکر می کردم حداقل با ازدواج مجدد از سختی های مالی زندگی ام خلاص خواهم شد اما این یک سراب بود. با گذشت چند صباحی از زندگی مشترک مان نقاب از چهره واقعی پیرمرد برداشته شد و به خلق و خو و خساست او پی بردم.

حالا هم در حالی 9 سال از آن ماجرا می گذرد که نیش و کنایه های هوویم پایانی ندارد و همسرم نیز با نپرداختن مهریه و نفقه چنان زندگی را بر من تنگ کرده است که مجبور شوم از او طلاق بگیرم.

بعد از باز شدن مچ فرد مزاحم، پدر زن به همراه دخترش از دامادشان به خاطر پنهان کاری بابت ازدواج مجدد و همچنین تهدید در فضای مجازی شکایت می کنند.

با توجه به این‌که جامعه به تعمیم نظرات شخصی درباره پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی در شبکه‌های اجتماعی عادت کرده است، تجربه و مشاهدات شخصی گاه ملاک قضاوت‌ها و عکس‌العمل افراد درباره این اتفاق‌هاست.

رخی از آقایان به علت ضعف در اعتماد به نفس به این سمت می‌روند که تمکن و توان مالی خود را به رخ بکشند.

دیگر حاضر نیستم حتی یک روز با او زندگی کنم می خواهم او را طلاق بدهم تا همسر اولم بویی از ازدواج مخفیانه ام نبرد.

برخی از زنان روبرو با مشکل سردمزاجی متأسفانه به دنبال درمان آن نیستند که این موضوع رفته رفته موجب سردی رابطه بین زوجین می شود بنابراین به ازدواج مجدد رو می آورند.