دوات آنلاین-پژمان جمشیدی حالا کاملا خودش را به عنوان یک بازیگر حرفهای تثبیت کرده است. او این روزها دو فیلم «لونه زنبور» و «تگزاس» را در اکران دارد. گفتوگو با این بازیگر را بخوانید:
من با محسن کار کرده بودم و او را به خوبی میشناختم. خیلی دوستش دارم و به نظرم پارتنر به شدت فداکار و کاربلدی است. از قبل شروع کار این را میدانستم که محسن مشغول نوشتن فیلمنامه است و کارش را با برزو نیکنژاد پیش میبرد، ولی آخرین لحظات بود که بازی در این کار را به من پیشنهاد دادند. آقای نیکنژاد در آن زمان دوست داشتند که جواد عزتی این نقش را بازی کند ولی چون آقای عزتی سر کار بود، به پیشنهاد محسن کیایی من به پروژه اضافه شدم.
در فیلمنامه اولیه «لونه زنبور» نقش صابر نسبت به نقش مرتضی (با بازی محسن کیایی) نقش کمرنگتری بود و بار کمدی به شدت روی کاراکتر مرتضی قرار داشت، ولی از آنجایی که من و محسن تعامل خوبی با هم داشته و به خوبی همدیگر را میشناختیم، خیلی چیزها را سر صحنه به کار اضافه کردیم.
برزو نیکنژاد به شدت به دورخوانی قبل از گرفتن سکانس اعتقاد دارد. در این دورخوانیها مواردی را که احساس میکردیم به بهتر شدن سکانس کمک میکند به کار اضافه کردیم.
«لونه زنبور» کار بسیار شیرینی بود و همه عوامل خیلی خوب در کنار هم پیش میرفتند. فکر میکنم همین موضوع باعث شد کار خروجی خوبی داشته باشد.
اتفاقا من همیشه نگران این تکرار هستم و فکر میکنم کار کمدی بیشتر از کارهای دیگر میتواند این خطر را به دنبال داشته باشد. همه شخصیتهای کمدی دنیا نوعی بلاهت دارند، همین موضوع باعث به خنده انداختن تماشاچی میشود. هیچ کاراکتر کمدیای در سینمای دنیا از این قاعده مستثنی نیست و این بلاهت که نوعی نادانی به کاراکتر میدهد، اصلیترین دلیلی است که برای مخاطب خندهدار میشود. این ویژگی میتواند یک خصوصیت اخلاقی مشترک در میان کارهای بازیگر کمدی ایجاد کند، ولی مطمئنا بر اساس فیلمنامه و ویژگیهایی که کاراکترها در فیلمنامههای کمدی مختلف دارند، نوع بلاهت بازیگر هم شکل متفاوتی به خود میگیرد.
مثلا طبقه اجتماعی صابر در «لونه زنبور» با کاراکتری که در «تگزاس» یا «خوب، بد، جلف» داشتهام کاملا فرق میکند و من سعی کردم از این یکی نبودن جایگاه اجتماعی کاراکترها برای متفاوت شدن بازیام استفاده کنم.
به شدت نگران بازی در «تگزاس» و تکرار زوج سام و خودم بودم. هیچکدام از ما دوست نداشتیم «تگزاس» برای مخاطب تداعی کننده زوج «خوب، بد، جلف» باشد. ولی هم سام درخشانی و هم حمید فرخنژاد به من گفتند نگران نباشم. هر سه ما سعی کردیم نقش متفاوتی به نسبت «خوب، بد، جلف» ایفا کنیم. در طول کار هم خود بابک کایدان (نویسنده) در کنار ما بود و خیلی بخشها را با او چک کردیم و یک سری تغییرات در دیالوگها و روند قصه دادیم.
سعی کردم برای این کاراکتر تیپسازی کنم تا نقشم در «تگزاس» را با نقشهای دیگری که بازی کردم متفاوت کند. خودم احساس میکنم کاراکترم در «تگزاس» با «خوب، بد، جلف» تفاوت دارد، کما اینکه همه بازیگران یکسری فاکتورهای ثابتی دارند و در یک قالب خاصی قرار گرفتهاند و شاید بخاطر قرار گیری در همین قالب است که برای یک سری نقشها انتخاب میشوند.
سعی میکنم تا آنجا که در توانم هست، میان نقشهایم تفاوتهایی ایجاد کنم که به ورطه تکرار کشیده نشوم. در کارهای تئاتری که بازی میکنم هم خیلی سعی دارم با اتود زدنهای مختلف روی نقشها این متفاوت بازی کردن را تمرین کنم تا بتوانم از این تجربیات در حوزه تصویر استفاده کنم.
نه من و نه سام درخشانی دیگر دوست نداریم ترکیبمان دوباره تکرار شود. به نظرم تکرار این ترکیب نوعی سوءاستفاده است و نه برای ما، نه برای مخاطب خوشایند نیست. قطعا ما سریال «خوب، بد، جلف» را که برای ویدئو رسانه است دوباره کنار هم بازی خواهیم کرد. احتمالا دیویدیهای این سریال اواخر امسال بیرون خواهد آمد، ولی شاید این آخرین همکاری من و سام درخشانی باشد. مگر اینکه فیلمنامه خیلی فوقالعادهای به ما پیشنهاد شود که دوباره برای همکاری کنار هم مجاب شویم. یا اینکه پیمان قاسمخانی دوباره پیشنهادی بدهد و بخواهد این زوج را در کارش تکرار کند. وگرنه هیچ اصراری از جانب ما برای این تکرار وجود ندارد. تا الان هم هیچ فیلمنامهای برای این تکرار همکاری ما را مجاب نکرده است. «تگزاس» هم یک اتفاق بود.
واقعا این حرفها دیگر تاثیری روی کار من نمیگذارد و شاید به قول شما حتی انگیزهام را هم بیشتر کند. بازیگری تعریف خودش را دارد و سلایق مختلفی در دنیا هست که باعث میشود مخاطب یک بازیگر را دوست داشته یا نداشته باشد. هرکس با توجه به سلیقهاش میتواند از یک بازیگر خوشش بیاید یا نیاید. من کار خودم را میکنم و سعی میکنم با حرفهایی که پشت سرم زده میشود کاری نداشته باشم.
من تفاوت زیادی میان بازی در نقش جدی وکمدی نمیبینم و به نظرم بازیگر باید بتواند نقشی که به او محول میشود را به خوبی ایفا کند. این مهمترین وظیفه یک بازیگر است. سعی میکنم وقتی فیلمنامه را میخوانم، خیلی به این دقت نکنم که این فیلمنامه کمدی یا یک درام جدی اجتماعی است. تلاش میکنم تمرکزم را روی شخصیتی که به من پیشنهاد شده بگذارم و ببینم که آیا توانایی زنده کردن آن کاراکتر و ایفای نقش آن را دارم یا نه. این برای من از همه چیز مهمتر است. تا الان که شیوه برخوردم با کارها اینگونه بوده و بازی در کار کمدی و جدی برایم تفاوتی نداشته است. نمیدانم؛ شاید یک روزی برای من هم خط مرزی میان این دو نوع کار ایجاد شود ولی فعلا برایم فرقی ندارد.
کمدی ژانری بسیار سخت و مهم است. من برای این ژانر احترام قائل هستم و همیشه طرفدارش بودهام. خیلی خوشحالم که تاکنون فیلمهایم برای مردم سرگرمکننده بوده و لبخند بر لبانشان نشانده است. البته درکنار کمدی حضور در فیلمهای جدی هم برایم یک تجربه فوقالعاده است.
حضور در «ما همه با هم هستیم» تجربه بسیار فوقالعادهای بود و باید منتظر ماند و دید خروجی کار چه میشود. در مورد «لابیرنت» هم باید بگویم که من این فیلمنامه را دو سال پیش خوانده بودم و خیلی دوست داشتم. آن موقع امیرحسین ترابی بازی در نقش کاراکتر نریمان را به من پیشنهاد داده بود. به امیرحسین گفتم اگر نقش اصلی فیلمت را شهاب حسینی یا پیمان معادی ایفا کنند، من هم با کمال میل دوست دارم نقش نریمان را بازی کنم. بعد از آن حدود دو سال خبری از امیرحسین ترابی نشد و مشغول جذب سرمایه برای این فیلم شده بود. بعد از دو سال با من تماس گرفت و گفت یادت هست چه قولی دادی؟ گفتم بله. گفت من با شهاب حسینی و ساره بیات قرار داد بستم و دوست دارم تو نقش نریمان را بازی کنی. من هم با توجه به اینکه فیلمنامه را خوانده بودم خیلی زود پیشنهاد او را پذیرفتم و حضورم در این نقش قطعی شد.
شهاب حسینی از آن چیزی که از دور میبینیم هم جذابتر، همراهتر و مهربانتر است. در کنار ایشان، خانم ساره بیات و غزاله نظر هم فوقالعاده هستند.
قطعا همکاری در کنار بازیگری همچون شهاب حسینی که این قدر در کارش موفق است، خیلی لذت بخش خواهد بود. همراهی ایشان و رفاقتی که در پشت صحنه با بچهها دارند برای من بسیار جالب است و سعی کردم نهایت استفاده را از این همکاری ببرم و از این بزرگان یاد بگیرم.
منبع: خبرآنلاین