دوات آنلاین-پسری نوجوان که پدر و مادرش را با همدستی دوستش کشته است دیروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. خواهر متهم برای عاملان قتل درخواست قصاص کرد و گفت برادرش کاری کرد که او حالا در بهزیستی زندگی میکند.
به گزارش دوات آنلاین خواهر متهم که پیش از این گفته بود از برادرش گذشت میکند در دادگاه گفت چندین سال است در بهزیستی است و حالا میخواهد عاملان بدبختیاش مجازات شوند.
سه سال پیش پسر نوجوانی به نام کیان با مأموران تماس گرفت و مدعی شد پدر و مادرش بر اثر گازگرفتگی جان خود را از دست دادهاند. زمانی که پلیس به محل رفت در ظاهر به نظر میرسید گازگرفتگی علت اصلی مرگ زن و شوهر جوان است؛ چراکه بوی گاز در خانه به مشام میرسید و شلنگ گاز نیز پاره شده بود. به دستور بازپرس، اجساد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات از دو فرزند مقتولان آغاز شد.
کیان، پسر ١٦ ساله مقتولان، گفت: من به اتفاق خواهرم و یکی از دوستانم برای گردش به بیرون رفته بودیم؛ وقتی برگشتیم با جسد پدر و مادرمان روبهرو شدیم.
این در حالی بود که خواهر ١١ ساله کیان هم گفت: وقتی ما از خانه بیرون میرفتیم، پدر و مادرمان خواب بودند و وقتی برگشتیم، متوجه شدیم جانشان را از دست دادهاند.
هرچند گفتههای این خواهر و برادر در ظاهر با واقعیت مطابقت داشت، اما زمانی که پزشکی قانونی نظریه خود را اعلام کرد مشخص شد زن و شوهر جوان بهدلیل خفگی ناشی از فشار جسمی نرم و منعطف بر گردنشان جان خود را از دست دادهاند.
بهاینترتیب مشخص شد مرگ این دو، حادثه نبوده بلکه قتل اتفاق افتاده و قاتل صحنهسازی کرده است. از آنجایی که کیان اصرار زیادی بر مرگ پدر و مادرش بر اثر گازگرفتگی داشت، مأموران به او مظنون شدند و از پسر نوجوان بازجویی کردند. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: بهدلیل اختلافات شدیدی که با پدر و مادرم داشتم و به تحریک دوستم شاهین، دست به این قتلها زدم.
او گفت: پدر و مادرم با دوستی من و شاهین مخالف بودند و بههمیندلیل مدام باهم جروبحث داشتیم؛ وقتی موضوع را به شاهین گفتم او هم ناراحت شد و گفت تنها راهی که بتوانیم به این دوستی ادامه بدهیم، کشتن پدر و مادرت است وگرنه آنها ما را از هم جدا میکنند. من که از اختلاف و درگیری شدید با پدر و مادرم خسته شده بودم، تصمیم گرفتم گفتههای شاهین را عملی کنم. شاهین گفت آنها را با قرص برنج بکشیم وقتی قرص خریدیم و داخل غذا ریختیم آنها نمردند و اتفاقی نیفتاد تا اینکه داروی خوابآور گرفتیم و شربت مسموم درست کردیم، اول شربت را به مادرم دادیم او به خواب عمیقی رفت و بعد شاهین پاهای مادرم را گرفت و من خفهاش کردم. بعد پدرم به خانه آمد و او را هم کشتیم.
بعد از اعترافات این پسر نوجوان، همدستش نیز بازداشت شد و او هم به دستداشتن در این قتلها اعتراف کرد.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهمان پای میز محاکمه رفتند.
در اولین جلسه رسیدگی به این پرونده قبل از اینکه متهمان در جایگاه قرار گیرند کیفرخواست علیه آنها خوانده شد و سپس پدربزرگ مادری کیان بهعنوان یکی از اولیایدم در جایگاه حاضر شد و برای هر دو متهم درخواست قصاص کرد، اما خواهر کیان که حالا ١٣ ساله است و به دلیل مرگ پدرومادرش در بهزیستی زندگی میکند، درحالیکه به شدت گریه میکرد، برادرش را بخشید و از متهم ردیف دو هم درخواست دیه کرد.
سپس نوبت به متهمان رسید. در ابتدا کیان در جایگاه قرار گرفت، او اتهام قتل را قبول کرد و درحالی که اشک میریخت، گفت: پدرومادرم با من خوب و مهربان بودند. وقتی از مدرسه به خانهمان زنگ زدند و از مادرم خواستند تا دیگر اجازه ندهد با دوستم، شاهین، در ارتباط باشم، رابطهام با پدرومادرم بد شد. مادرم اصرار داشت با شاهین قطع رابطه کنم بههمیندلیل من و شاهین تصمیم به قتل گرفتیم. بعد از اینکه مادرم بهعلت خوردن آبمیوه مسموم به خواب عمیق رفت، شاهین دستوپای او را گرفت و من با شال، مادرم را خفه کردم. چند ساعت بعد که پدرم سر رسید، به او هم آبمیوه مسموم خوراندم. پدرم گیج بود که شاهین شالی را دور گردنش پیچید و او را خفه کرد.
متهم گفت: من خیلی شرمنده و پشیمانم اما موضوعی که بسیار ناراحتم میکند این است که هر شب خواب مادرم را میبینم. من در خواب وقتی با مادرم روبهرو میشوم سرم را پایین میاندازم، اما او دستی به سرم میکشد و میگوید ناراحت نباش.
سپس شاهین به دفاع پرداخت و گفت: باور کنید من نقشه قتل را نکشیدم. کیان به من گفته بود اگر پدر و مادرش را بکشیم ارثیه خوبی به او میرسد. او قول داده بود برایم موتور بخرد.
سپس وکیلمدافع متهمان به دفاع پرداخت و با توجه به شرایط سنی دو پسر نوجوان اعمال ماده ٩١ را مطرح کرد و از دادگاه خواست بلوغ عقلی متهمان را بررسی کنند.
در نهایت هیئت قضائی وارد شور شد و با توجه به ماده ٩١ قانون مجازات اسلامی جدید، متهمان را از قصاص مبرا اما هر کدام از آنها را به پرداخت دیه و چهار سال حبس محکوم کرد.
این حکم مورد اعتراض قرار گرفت و دیوان عالی کشور نیز اعتراض را قبول کرد چراکه قضات دیوان معتقد بودند در نحوه تخشیص بلوغ عقلی متهم شبهه وجود دارد به این ترتیب رای صادره نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به دادگاه ارسال شد.
صبح دیروز متهمان یکبار دیگر پای میز محاکمه رفتند. خواهر کیان گفت من فقط درخواست قصاص دارم زندگیام سیاه شده و آواره شدم و میخواهم عاملان این جنایت مجازات شوند.
بعد از گفتههای او متهمان در جایگاه قرار گرفتند و ابراز پشیمانی کردند.
آنها گفتند نمیدانستند کاری که میکنند منجر به قصاص خواهد شد و حرمت قتل را درک نکرده بودند.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رای وارد شور شدند.