کد خبر : 138937 تاریخ : ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۷ فروردين - 07:03
گفت‌وگو با قاتلان پزشک معروف قاتل اصلی: همسرم بیماری قلبی و کلیوی دارد و بار دار هم هست و این شرایط را خطرناک‌تر می‌کرد، به هر دری زدم که هزینه درمان او را تامین کنم اما نتوانستم،

دوات آنلاین-

تحقیقات از سه مرد و یک زن که متهم هستند یک پزشک معروف را با شلیک گلوله به قتل رسانده‌اند در حالی ادامه دارد که مشخص شده زن جوان طراح اصلی این حادثه بوده اما قصد داشته همسر این پزشک را به قتل برساند.

 

به گزارش دوات آنلاین روز جمعه گذشته دو مرد تحت عنوان مامور آب وارد خانه مدیر سابق بیمارستان فیروزگر شدند و بعد از سرقت طلا و جواهر قصد فرار داشتند اما وقتی پزشک میانسال آنها را تعقیب کرد با او درگیر شدند و وی را با شلیک دو گلوله کشتند.

 

کارآگاهان پس از این جنایت وارد عمل شدند و توانستند قاتل اصلی به نام مهرداد را شناسایی و دستگیر کنند.مهرداد در اعترافاتش گفت از طریق زنی به نام حمیده با این پزشک آشنا شده و قرار بود همسر این پزشک و مادرزن او را به قتل برساند اما ماجرا به گونه‌ای دیگر رقم خورد. او اعتراف کرد دو مرد نیز در این قتل با او همکاری داشتند. 

 

به این ترتیب سایر متهمان پرونده نیز دستگیر شدند و به جرم خود اعتراف کردند. در ادامه گفت و گو با مهرداد و حمیده را بخوانید:

 

گفت‌وگو با مهرداد

مهرداد متهم اصلی که گلوله‌های مرگبار را شلیک کرده است به سوالات خبرنگار ما جواب داد.

 

  • چندسال داری و شغلت چه بود؟

26 سال دارم و جوشکار هستم، ولی مدتی بیکار بودم و در مترو دستفروشی می‌کردم.

 

  • چه شد که تصمیم به قتل گرفتی؟

یکی از روزهایی که در مترو کار می‌کردم حمیده را دیدم. او سر صحبت را با من باز کرد و از من پرسید آیا اگر کاری برایم داشته باشد پیشنهادش را قبول می‌کنم؟ من هم گفتم، آره. بعد از مدتی به من زنگ زد و پیشنهاد قتل خواهر و مادر همسرش را مطرح کرد اما من مخالفت کردم. او چند بار دیگر با من تماس گرفت که من در نهایت پیشهادش را قبول کردم.

 

  •  چرا پیشنهادش را قبول کردی؟

همسرم بیماری قلبی و کلیوی دارد و بار دار هم هست و این شرایط را خطرناک‌تر می‌کرد، به هر دری زدم که هزینه درمان او را تامین کنم اما نتوانستم، از طرفی حمیده هم قیمت پیشنهادی را بالا برده بود و من چاره‌ای جر قبول پیشنهاد او نداشتم.

 

  • یعنی به خاطر پول آدم کشتی؟

نه. ما نمی‌خواستیم آدم بکشیم، نقشه من این بود که خواهر شوهرش را بدزدیم و چند روزی نگه‌داریم و بعد تحویل حمیده بدهیم تا خودش هرکاری خواست با او بکند.

 

  • پس چرا مرتکب قتل شدید؟

شوهر خواهر شوهر  حمیده خیلی مقاومت کرد و حتی من را هم کتک زد،‌ آخر سر هم می‌خواست فرار کند و دوباره در راه پله به من حمله کرد برای همین چاره‌ای جز شلیک نماند.

 

  • ماجرای روز قتل را تعریف کن.

آن روز ما به‌عنوان مامور آب وارد آپارتمان شدیم، ولی وقتی به در واحد مورد نظر رسیدیم دیدیم  تعداد زیادی کفش پشت در است،‌ ترسیدیم و به پارکینگ رفتیم، آنجا چندبار به حمیده زنگ زدم اما تلفنش خاموش بود وقتی تلفنش را روشن کرد به او گفتم اینها که مهمان دارند. او گفت نه مهمان ندارند. پولدار هستند و همه کفش‌ها مال خودشان است. بعد از آن بود که رفتیم در زدیم، خانمی که می‌خواستیم او را بدزدیم در را باز کرد و بقیه ماجراها اتفاق افتاد.

 

  • بقیه ماجراها چه بود و چرا آدم کشتید؟

وقتی در را باز کرد داخل رفتیم و مقتول به سمت من حمله کرد با هم درگیر شدیم که او پایش به میز عسلی گیر کرد و روی مبل افتاد،‌ آن موقع بود که من اسلحه در آوردم و او را ترساندم، بعد همدستم با همسر مقتول به اتاق رفت تا طلاها را بردارد. وقتی هم که ما می‌خواستیم از واحد آنها خارج شویم مقتول بدو بدو از واحد خارج شد و بعد از همدستم بیرون رفت .در راه پله بار دیگر شدیم و دست آخر به او شلیک کردم.

 

  • چند نفر بودید که این‌کار را کردید و همدستانت را از کجا پیدا کردی؟

سه نفر بودیم. همدستانم، همکاران شرکتی بودند که تازگی آنجا مشغول شده بودیم، آن فردی که با من بالا آمده بود از ماجرا باخبر بود اما راننده ماشین خبر نداشت و به او گفته بودیم که قرار است شوکر معامله کنیم و 5 درصد سود معامله را به او می‌دهیم اما او گفت فقط کرایه خودش را می‌خواهد.

 

گفت‌وگو با حمیده

در ادامه زن جوانی که این افراد را برای قتل اجیر کرده بود به سوالات خبرنگار ما پاسخ داد، 

 

  • چرا تصمیم به قتل مادر و خواهر شوهرت داشتی ؟

می‌خواستم از آنها انتقام بگیرم، چون زندگی من را خراب کردند.

 

  •  آیا از همسرت جداشده‌ای؟

_ بله از اردیبهشت پارسال جدا زندگی می‌کنیم ولی اسفند ماه بود که رسما از هم جدا شدیم.

 

  •  چرا از هم جدا شدید؟

شوهرم کارمند شرکت نفت بود و ام اس داشت، مادر و خواهرش باعث جدایی ما شدند.

 

  • کی ازدواج کردید؟ آیا فرزند داشتید؟

19 سالم بود که ازدواج کردیم و یک دختر 23 ساله دارم.

 

  • الان می‌خواهی چه کنی؟

باید وکیل بگیرم و تا وکیلم نباشد هیچ حرفی نمی‌زنم.

 

12jav.net