دوات آنلاین-خیانت درد سختی برای همسران است و در روانشناسی به عنوان «تروما» یا همان «ضربه روحی شدید» از آن یاد میشود. خیانت ممکن است به دلایل زیادی رخ دهد که بررسی و درمان آن گاهی نیاز به نظر کارشناس و همت هر دو طرف دارد. به راستی مرز خیانت کجاست؟ آیا با افزایش محبوبیت استفاده از وسایل ارتباط جمعی، گفتوگوهایی که به صورت دیجیتال با سرعت زیاد رد و بدل میشوند، خیانت است یا نه؟ و چقدر باید مراقب گفتار و رفتار خود و همسرمان در این حوزهها باشیم؟ در ادامه دکتر دلبر نیروشک، روانشناس بالینی از آمریکا با رویکرد تغییر و تحول بیشتر در اینباره توضیح میدهد.
این کار به خودیخود خیانت نیست اما میتواند به سمت خیانت هدایت شود. اگر فردی را وارد حریم خصوصیتان کنید و درباره دلتنگیهایتان بگویید و آن فرد بازخورد عاطفی بدهد، از یکدیگر نظر بگیرید و با هم درددل کنید، شخص دیگری را همطراز همسرتان کردهاید. دقیقتر اینکه همین گفتوگوهای به ظاهر ساده پیام «ما میتوانیم هرچه بیشتر به یکدیگر نزدیک شویم» را مخابره میکند.
خیانت اتفاقی نیست که یکباره بیفتد، درست مانند این است که قصد ورود به آب سرد استخری دارید. اگر ابتدا کمی نوک پاهایتان را به آب بزنید، کمکم این توانایی را پیدا میکنید که دل به دریا بزنید. حتی افرادی که در فرهنگ غرب از ابتدا با شرایطی آزاد رشد کردهاند در شرایطی نمیتوانند عبور از خط قرمز رابطه را مدیریت کنند و کنترل شرایط از دستشان خارج میشود.
مشاور گوش میکند اما بازخورد او در مقابل اتفاقات تخصصی است، نه از جنس صمیمیت، همدلی و همدردی. همدلی به این معنا که «درکت میکنم، تو هم حق داری متفاوت باشی» و ارائه راهکار است اما همدردی یعنی «آخی، چقدر شرایطت بده. من اگر میتوانستم شرایط را برای تو بهتر میکردم.» این گونه همدلیها احساس و توهم خوشایندی ایجاد میکنند و طرفین یکدیگر را جای همسرشان تصور میکنند. در این شرایط فردی که تصورات زیبایی از او داریم در مقایسه با همسری که به طور واقعی با او زندگی میکنیم، احساسات ما را برمیانگیزاند.
من با این جمله مخالف هستم. همیشه ارتباط با جنس مخالف منجر به خیانت نمیشود. خیانت زناشویی مراحلی دارد که آخرین مرحله ارتباط جنسی است. ممکن است با لحن کلام وارد حریم خصوصی کسی شوید. اگر شما همکار هستید، نیاز دارید با رعایت حریم درباره تخصص و موضوع کار صحبت کنید. رعایت حریم به این معنی است که درباره مسائل شخصی گفتوگو نکنید و از یکدیگر نظر نگیرید. درنهایت نظر شخصی همکار را در برابر نظر شخصی همسر برتر ندانید.
بله، خیانت غولی با شاخهای بزرگ یا زامبی نیست که با اطمینان به خودتان بگویید هرگز به آن تبدیل نمیشوید. هیچ ضمانتی وجود ندارد که شما درگیر این مشکل نشوید. زمانی که درباره مسائل شخصی از دیگران سوال میکنید، ذهن با مقایسه، کلامی را میپذیرد که برایش خوشایند است. زمانی که این مقایسه رخ داد، شما به طور ناخودآگاه فرد دیگر را بر همسر خود برتری دادهاید و آرامآرام وارد مسیری جدید میشوید. البته با آگاهی میتوانید ارزشها را مدیریت کنید.
ابتدا باید ارزشهای خود را بشناسید تا مشخص کنید چقدر به آنها پایبند هستید. آیا برای خودتان خط قرمز تعریف کردهاید؟ ممکن است برای کسی صحبت با جنس مخالف و برای دیگری تماس فیزیکی و ... خط قرمز باشد. بنابراین تعریف مرزهای خیانت و مدیریت ارزشها متفاوت است.
دقیقا! من همیشه به همه پیشنهاد میکنم قبل از ازدواج مفاهیم ارزشی خود را برای یکدیگر تعریف کنند. اگر ارزشهای دو نفر در تعارض باشد، به طور حتم با مشکل روبرو خواهند شد. «قالب فرهنگ» همان ارزش انسانهاست؛ قومیت، یعنی دو انسان یک جنس با دو نوع متفاوت از باور هستند. «فرهنگ ما به هم نمیخوره» جملهای رایج است که خانوادهها با زبان خودشان مفهوم تفاوت ارزشها را به درستی بیان میکنند.
وقتی ارزشها در رابطه دو نفر مشخص نباشد، ممکن است یکی از افراد به اشتباه قضاوت کند. در موارد زیادی شاهد هستیم یکی از همسران میگوید رابطه عادی با جنس مخالف دارد اما همسرش سخت بر این باور است که او در حال شکستن مرزها و خیانت است. حتی ممکن است برخی رفتارهای هر روزه شما در نظر همسرتان خیانت باشد. درحقیقت هیچکدام دروغ نمیگویند و تنها عامل این دعوا تفاوت نگرش در ارزشهای دو طرف است.
مساله مهمی است. گاهی همسران یکدیگر را به خیانت متهم میکنند و شخص به گناه نکرده محکوم میشود، درنتیجه لجبازی و کشمکش میکند. درحقیقت هر دو حق دارند ولی ابتدا درباره مرزهایشان با یکدیگر صحبت نکرده و مرزها را به درستی مشخص نکردهاند بنابراین دچار مشکل شدهاند. بهتر است قبل از ازدواج با تهیه فهرستی از مرزها درباره خط قرمزهای یکدیگر صحبت کنید. این کار سن و سال ندارد، حتی اگر سالها از زندگیتان گذشته، باز هم میتوانید با همسرتان گفتوگو کنید. هر زمانی که شروع کنید، میتوانید جلوی تعارضات را بگیرید و با فردی که شریک عاطفی شماست بهتر و بیشتر ارتباط برقرار کنید.
درست است که صحبت کردن کار دشواری است اما شدنی است. گفتن تنها به معنای بیرون آوردن عبارات نیست، باید بدانید، چطور، کجا، کی و با چه لحن و عنوانی لب به سخن بگشایید، تا تاثیرگذار باشید. قبل از اینکه گفتو گو را آغاز کنید، فکر کنید برای صحبتتان چه دلایلی دارید و راه درست بیان آن چیست؟ ممکن است درخواست شما درباره نوع پوشش باشد که بدون بیان دلیل مناسب بهخصوص اگر همسرتان شخصیت قدرتطلبی داشته باشد، در نزاع با شما درمیآید. اگر بدون دلیل و تحت زور مجبورش کنید، بعد از مدتی راه به جایی میرسد که به جای حل مشکل هریک دنبال اثبات قدرتمندی هستید. اگر با عصبانیت درخواست خود را گفتهاید، نباید انتظار کنش مناسب را داشتهباشید. همیشه طوری سخن بگویید که توقع دارید، بشنوید.
خیلی بهتر است که افراد قبل از ازدواج بدانند پوشش یا حجاب در کجای اولویتشان قرار دارد. ممکن است برای خانمی سفر مذهبی، نماز خواندن و شرکت در مراسم مذهبی شوهر ارزش باشد. در این صورت باید درباره دلایل اهمیت این موضوعات از 3 زاویه با همسرش صحبت کند که عبارتند از:
۱. بعد عاطفی: اگر یکی از همسران احساس کند که تنهاست، رابطه را خاتمه میدهد. «زمانی که این کار را برای من انجام میدهی، میزان صمیمیت ما بیشتر میشود و وفاداری و علاقه بین ما افزایش پیدا میکند. اگر کمی مانند من رفتار کنی، من احساس تنهایی نمیکنم.»
۲. اضطراب و تشویش: درباره دلایل اضطراب و تشویشاش صحبت کنید. «وقتی پوشش داری، کمتر به تو نگاه میکنند و کمتر در معرض خطر هستی.» منطق خود را انتقال دهید. بهتر است احساس قلبیتان را بگویید. «چون نگران تو هستم، دوست ندارم خطرات احتمالی تهدیدت کند، دوست دارم این قوانین را رعایت کنی.»
۳. قدرت انتخاب: درنهایت کسی در رابطه تاثیرگذار است که حق انتخاب میدهد. یکسوم نیاز همه انسانهای جهان داشتن حق انتخاب و قدرت تصمیمگیری است. اجازه بدهید طرف مقابل نیز درباره ارزشهای خود حرف بزند. نگویید «زود باش»، حتی با وجود پذیرش قلبی، همسرتان به فرصت نیاز دارد تا مساله جدیدی را هضم کند. این احتمال را هم بدهید که او درخواست شما را رد کند.
این راهنمایی غلط که یک سرگرمی برای خودت پیدا کن نادرست است. این جمله از لحاظ روانشناسی و علمی غلط است. وقتی وابسته به فرد دیگری میشوید و او جای خالی همسرتان را پر میکند، موضوع جدی شده است. پیکان داستان زندگی به سمت آن «سرگرمی» میچرخد. در این حالت تصور کنید چه اتفاقی برای فرزندان خانوادهای که سرگرمیهای متفاوت دارند، میافتد. فرزندان نقطه مهم اتصال در زندگی هستند. این باور که مشکلات بین شما و همسرتان هست و هر دو بچهها را دوست دارید، باوری اشتباه است. میزان صمیمیت شما با همسرتان با تربیت فرزندان در ارتباط مستقیم است.
ما نمیگوییم طلاق که در قرآن هم آمده، بد است. در بحرانیترین شرایط انتخاب بین بد و بدترین است. در شرایطی که خیانت بر طلاق ارجح میشود، تبعات بیشتری در پی دارد و بچهها نیز با دیدن زیر پا گذاشتن ارزشها توسط پدر یا مادر آسیب میبینند. زیر پا گذاشتن اخلاق و حریم خانواده در همه جای دنیا ناپسند است. برخی پدر و مادرها بر این باورند که فرزند ما مشکلات را میبیند و به ما حق میدهد که با فرد دیگری در ارتباط باشیم. این باور غلط است. درست است که او مشکلات را میبیند و درک میکند اما فساد را هم در والد خود شاهد است. حتی در آینده با الگوبرداری در ناخودآگاه و همذاتپنداری، به احتمال بیشتری در گودال مشکلات مشابه گیر میکند. از همین رو، آسیب خیانت فقط مربوط به یک نفر نیست و یک نسل به راه نادرست کشیده میشوند.
در مواردی هر فرد با آگاهی از غلط بودن کار خیانت میکند بنابراین باید با او صحبت شود تا درنهایت انتخاب کند.توصیه کلی این است که نیاز خود و دلیل کارتان را بشناسید. اگر به علت لذت جنسی چنین راه دشواری را طی و ناراحتی را با خانواده و فرزندانتان همراه میکنید، سراغ مشاور بروید و با گرفتن راهکارهای جنسی از مشکلات پیشگیری کنید.
همیشه نیت رسیدن به رابطه جنسی نیست. شروع رابطه ممکن است یافتن فضای امن و راحت باشد. گاهی فرد دنبال کسی است که دوستش داشته باشد یا به او احترام بگذارد. برخی مردان با خانمی بدون ظاهری زیبا ارتباط برقرار میکنند که علت ورودبه این رابطهها نداشتن زبان مشترک با همسر است. برای حفظ رابطه هرکدام از شما باید از خود سوال کنید چگونه میتوانم به همسرم احساس آرامش بیشتری بدهم؟ بسیاری از افراد از رفتن سراغ مشاور دوری میکنند. برخیها از مصرف قرص و دارو نگراناند. در واقع بسیاری از راهکارها نیاز به قرص و دارو ندارد. یادگیری تکنیکها در روابط زناشویی میتواند از بروز بسیاری از خیانتها پیشگیری کند.
تمدن یعنی هر فرد قادر باشد با وجود قابلدسترس بودن هر نوع لذتی خودش را مهار کند. این فرد قوی است و در اسلام هم آیه و حدیثهای زیادی در اینباره وجود دارد. این روزها به بهانه تمدن برخیها جدا زندگی میکنند. اگر صیغه طلاق آنها خوانده نشده باشد، فرزندشان مدرک مستندی نمیبیند و در این بین نمیتواند رابطه دیگری را برای والدین مشروع بداند. برای فرزندان پذیرش این مساله که مادر و پدرم جدا شدهاند و ازدواج مجدد دارند، مقبولتر است. در این حالت ارزشها سر جایشان هستند و راه جدیدی آغاز شدهاست.
دزدی فقط این نیست که ما کیف کسی را بدزدیم، دزی میتواند دزدی عاطفی باشد. لازم نیست خودتان را فدای فرزندانتان کنید. تعهد انسانیت است و در همه جای دنیا حتی بین حیوانات هم حریم مفهوم دارد. از این رو، بهتر است با همسرتان صادق و شفاف باشید.
جمله «هیچکس حق ندارد با بودن یک نفر سراغ فرد دیگری برود» را با سوال «چکار کنم که همسرم سمت فرد دیگری نرود»، جایگزین کنید. جملهای با کلمه «حق ندارد» محرک است و فرد با سوالاتی مانند چرا حق ندارد، کنجکاوتر میشود و بالاخره سعی میکند آن روی سکه را هم ببیند. یک سند و امضا شرط لازم و کافی برای وفاداری نیست. این باور اشتباه را کنار بگذارید که نوشته شدن نامتان در شناسنامه یکدیگر پایان راه است. همیشه باید تلاش کنید خود و همسرتان را وفادار نگه دارید. این نکته را هم بدانید که در هر زمان میتوانید با راهکارهایی برای بازگشت خانواده تلاش کنید اما با پیشگیری از بحران همیشه یک قدم جلوتر هستید.
منبع: هفته نامه سلامت/ برترین ها