دوات آنلاین-هرگاه سخن از کودک همسری به میان میآید به یاد دخترکانی میافتیم که به جای کودکی کردن به یکباره همسر بودن را تجربه میکنند بیآنکه معنای آن را بدانند. پای درد دلشان که مینشینیم باورهای کهنه و قدیمی، سلطهطلبی بر همسر و حتی لذتجویی جنسی را دلیل ازدواج مردانی مییابیم که همسران خود را از میان دختربچهها انتخاب میکنند. هرچند سخن گفتن از دشواریهای زندگی برای قربانیان کودک همسری دشوار است اما دختران راحتتر از مردان از زندگی خود میگویند و کمتر مردی را میتوان یافت که از دلایلش برای ازدواج بگوید. در این میان اما مسعود مردی است که حاضر شده بدعت شکنی کند و از زندگی و ازدواج خود با دختری بگوید که در 12 سالگی بر سر سفره عقد او نشسته است...
متولد سال 50 هستم و اهل بوشهرم.
من حدود 34 ساله بودم و همسرم 12 سال داشت.
دخترانی که سن و سال زیادی ندارند حرف شنوی بیشتری دارند، کمتوقع هستند و با غر زدن اعصابت را خرد نمیکنند.
بله. دخترهای کم سن و سال جرأت ندارند روی حرف همسرشان حرف بزنند و این یعنی آرامش. میدانی خانم، مادر من هم تقریباً در همین سن و سال با پدرم ازدواج کرد و من هیچ وقت نشنیدم که حتی پدرم را با اسم کوچک صدا بزند. پدرم تا لحظه مرگ آقای خانه بود و حرفش قانون اول و آخر در خانه. اما در مقابل عمویم همیشه برای سادهترین امور هم از زنش اجازه میگرفت بیچاره حسابی زن ذلیل بود.
بله البته اوایل خیلی اذیت شدم؛ هیچ چیز نمیدانست و یک کم هم دست و پا چلفتی بود. اما دختر باهوشی بود و توانستم کم کم او را آنطور که دوست داشتم بار بیاورم.
بله، اوایل فکر میکرد زندگی یعنی خاله بازی و خیلی از موضوعها را جدی نمیگرفت، مثلاً یک روز دیدم به جای اینکه خانه را تمیز کند یا لباسهای مرا بشوید عروسک بازی میکند. من که برای فردا لباس تمیز نداشتم از کوره در رفتم و حسابی کتکش زدم از آن روز فهمید که زمان بازی تمام شده و باید حواسش به زندگی باشد. البته نه اینکه دوست داشته باشم دست رویش بلند کنم اما گاهی مجبور میشوی.
خودتان میدانید که خدا دختران را 6 سال زودتر از مردان مکلف کرده یعنی آنها در 9 سالگی به بلوغ میرسند پس نباید به آنها به چشم کودک نگاه کرد. هرچند بعضی از دختران نازپرورده هستند و به قول معروف مادرانشان زیادی نازشان را میکشند اما همه آنها میتوانند وظایف زن بودن خود را انجام دهند هرجا هم که نفهمیدند چه باید بکنند خوب ما راهنمایی شان میکنیم.
همیشه نه اما خوب بعضی وقتها آدم مجبور میشه که کمی جدیت به خرج بدهد. قدیمیها بیخود نگفتند که جنگ اول به از صلح آخر است.
نخیر این حرف ها فقط برای داستانهاست. زندگی واقعی با این داستانها فرق دارد خود شما وقتی نان نداری شکم دخترت را سیر کنی با محبت میتوانی مانع مردنش از گرسنگی بشوی چه برسد به اینکه مناسبات اجتماعی یادش بدهی؟ نخیر اصلاً این طور نیست دختربچه یعنی چه من با شما موافق نیستم.
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، این اتفاق افتاده، اما فقط در حد فکر بوده چون همسر من دختری باهوش بود که وظایفش را خیلی سریع یاد میگرفت. به همین دلیل تصمیم گرفتم کمی تحمل کنم و شکر خدا صبر من نتیجه داد.
بله هرچند اوایلش سخت بود مانند هر کار دیگری اما نتیجه مهم است و من حالا از تصمیم و زندگی خود راضی هستم.
بله از خدایش هم باشه. وقتی هم سن و سالانش مجبورند برای یک لقمه نان از صبح تا عصر کار کنند او خانم خانه خودش است. نه تنها سرپناه دارد، نان و بوقلمونی هم بر سر سفرهاش هست. خدا رو شکر بچههای خوبی هم داریم پس چرا راضی نباشد.
نه، چرا باید چنین کاری بکند. دختران ما میدانند که با لباس سفید به خانه شوهر میروند و با همان لباس سفید هم باید از خانه شوهر بیرون بیایند از این خبرها نیست که تا اوضاع بر وفق مراد نبود شال و کلاه کنند و به خانه پدر برگردند.
3 تا بچه دارم 2 تا پسر و یک دختر.
حدود یک سال و نیم از ازدواجمان گذشته بود که پسر اولم به دنیا آمد.
بچهها را همان طور که دوست دارم تربیت کردهام همان طور که همسرم بیچون و چرا مطابق خواستهام رفتار میکند پسرها هم حرف شنوی خوبی از من دارند. دخترم هم که عزیز دلم است و از او راضی ام.
نه. چه ربطی دارد.
8 ساله است عزیز دل بابا.
این یک موضوع کاملاً شخصی است. من علاقهای به ازدواج دخترم ندارم. شاید دخترم هم دوست داشته باشد ادامه تحصیل بدهد و برای خودش دکتر یا مهندسی شود.
نه چرا این طوری به قضیه نگاه میکنید ممکن است دختر من دوست داشته باشه برای دل خودش کار کنه شاید هم نه. تا آن زمان کی مرده کی زنده؟
خوب بشود.
نگفتم خوشم نمیآید.
زندگی هرکس به خودش مربوط است. من و همسرم از زندگی خود راضی هستیم همانطور که پدر و مادرم و عمو و زن عمویم راضی بودند. زندگی بقیه آدم ها به من ربطی ندارد. به دخترم هم اجازه میدهم خودش برای زندگیاش تصمیم بگیرد.
دختر من از نظر مالی چیزی کم ندارد که در 12 سالگی ازدواج کند.
دلیلش هر چه بود الآن زن من است و از زندگیاش هم راضی است.
همین شماها هستید که دخترها را پر رو کرده اید. این حرفهایی که شما میزنید فقط آمار طلاق را بالا میبرد. حیف وقتی که برای مصاحبه با شما گذاشتم..............
منبع: ایران