دوات آنلاین-می گوید متولد سال 1370 و اهل شیراز است. در دوران دانشجویی، یک آگهی بازی در تئاتر، مسیر زندگی اش را تغییر داد و با بازی خوبش توانست رضایت خانواده اش را برای ورود به این حرفه جلب کند. «المیرا دهقانی» برای تکمیل تحصیلات و دریافت مدرک فوق لیسانس به تهران رفت و این گونه شد که پایش ابتدا به صحنه تئاتر حرفه ای و بعد جعبه جادویی باز شد.
«همه چیز آن جاست»، «هشت و نیم دقیقه»، «سایه بان» و سریال لحظه گرگ و میش از آثاری است که دهقانی در آن ها بازی کرده است. گفت و گو با بازیگر نقش «یاسمن» سریال لحظه گرگ و میش در ادامه بخوانید.
تحقیق درستی به کمک فیلم نامه همایون اسعدیان داشتم و تلاشم را هم نمی شود نادیده گرفت. من برای رسیدن به نقش از فاکتورهای متفاوتی الهام گرفتم.
در فیلم نامه برای همه شخصیت ها توضیحات و گره های کاملی داده شده بود. من بعد از چند بار خواندن فیلم نامه توانستم به کلیات و جزئیات زندگی «یاسمن»، چه قبل از 18 سالگی و چه بعد از آن، برسم. همین شناسنامه در فیلم نامه به من کمک کرد.
به منزل که باز می گشتم این شخصیت با من همراه بود. وقتی بخش 18 سالگی یاسمن را بازی می کردم دختری 18 ساله بودم و متناسب با بالا رفتن سنم و اتفاقات رخ داده خودم را با آن شخصیت وفق می دادم. همه زندگی ام را حول اتفاق هایی که برای یاسمن می افتاد، می چیدم و حدود یک سال و نیم تا 2 سال با یاسمن زندگی کردم.
دقیقاً همین طور است. یاسمن با سه برادر قوی بزرگ شده و ما در شناسنامه یاسمن، پدری قوی داریم. پدربزرگش نیز بزرگ محل است. مادر او هم متناسب با آن مقطع زنی قوی بود و کار می کرد. معتقدم یاسمن زنی صادق است.
هم در تئاترهای خوبی در شیراز و تهران به روی صحنه رفته بودم و هم در سریال ها و فیلم های کوتاهی بازی کرده بودم که دیده شده بود اما هیچ کدام به اندازه سریال لحظه گرگ و میش در دیده شدن من کمک نکرد ولی آن ها هم بی تاثیر نبودند و من از دل همان کارها آمده ام که همایون اسعدیان به من اعتماد کرد و نقش یاسمن را به من سپرد.
زمانی که فراخوان دادند که برای سریال شان به دنبال چهره های جدید هستند من رزومه خودم را برای شان فرستادم. از دفترشان با من تماس گرفتند و بعد از دادن تست پذیرفته شدم و قرارداد بستیم.
من از سال 1392 به دلیل علاقه ام به بازیگری برای تحصیل در مقطع فوق لیسانس، دانشکده تهران را انتخاب کردم تا ساکن آن جا شوم و هدفم این بود که تئاتر کار کنم و همه سختی ها را به جان خریدم. دوری از خانواده را به دلیل بازیگری از سال های گذشته تجربه کرده بودم. یک سال و نیم خیلی درگیر کار بودم و از دوستان انرژی می گرفتم. همایون اسعدیان مدیر پروژه هم بود و از 4 سال پیش مشغول نگارش، تصحیح، پیش تولید، تولید، تدوین و اکنون هم بعدازظهرها مشغول اصلاح و رساندن سریال به پخش است و این انرژی سبب شده است که نگویم خسته ام. البته فشار روی من هم بود اما لذتش بیشتر بود.
اولین جرقه برای بازیگری در سن نوجوانی ام زده شد که با مخالفت شدید خانواده ام رو به رو شدم و ترجیح دادم به این حرفه فکر نکنم تا این که دانشجوی ترم یک دوره کارشناسی صنایع غذایی دانشگاه شیراز بودم که یک آگهی بازیگری دیدم و به آن جا رفتم. تا اجرای اول تئاترم موضوع را از خانواده ام پنهان کردم. روز اول اجرا از پدرم دعوت کردم به تماشای نمایشم بنشیند و از آن به بعد خانواده ام با من همراه شدند. ادامه تحصیل در دانشگاه دستاویزی بود که به تهران بیایم.
من در تئاتری با نام «پرتره ناتمام از کلاغ سفید» بازی می کردم که در فستیوال بین المللی دانشگاه هنر برای اجرا رفتیم و در آن جا هم بورسیه بازیگری گرفتم و هم یکی از داوران مرا به مدیر تولید سریال «همه چیز آن جاست» معرفی کرد و بعد از تست گریم و خواندن فیلم نامه مقابل دوربین رفتم.
در آن سریال نقشی بود که می خواستند به بازیگر تئاتر بدهند تا نقش را در بیاورد چون بیماری جزام و سن بالایی داشت. به یاد دارم 3 ماه در پلاتو بودم و با خودم تمرین می کردم و با کسی حرف نمی زدم و در انزوا فرو رفته بودم. 15 جلسه نقشم در شمال بود و سعی می کردم در نقش فرو روم. خدا را شکر نقش هایی را که بازی کردم برای خودم چالش داشتند.
بازی در سینما، تئاتر و تلویزیون را دوست دارم و اکنون اولویتم تئاتر و سینماست. ممکن است زمان طولانی در تلویزیون نباشم چون نقش متفاوتی را در تلویزیون نمایش دادم و نمی خواهم دیگر خودم را تکرار کنم. دوست دارم در نقشی بازی کنم که حرفی برای گفتن داشته باشد و متفاوت باشد.
اکنون محبوبیت بین مردم برایم مهم شده است فقط به واسطه این که خوب بازی کنم و مردم مرا به شکل واقعی دوست داشته باشند. معتقدم مردم خیلی باهوش هستند و هنرمندان و بازیگران واقعی را دوست دارند. همه منتظرند ببینند که من بازیگر چه چیزی در چنته دارم و چگونه بازی می کنم.
منبع: خراسان