دوات آنلاین-از اواخر دیماه امسال سریال لحظه گرگ و میش به کارگردانی همایون اسعدیان در جدول پخش برنامههای شبکه سه سیما قرار گرفت؛ سریالی که روایتی از دهه٦٠ و سالهای جنگ ایران و عراق است. فاطمه گودرزی در این سریال نقش توران خانم، مادری را دارد که با انواع مشکلات و مصائب خاص آن روزها دستوپنجه نرم میکند. او در گفتوگوی کوتاهی با «شهروند» برخی ویژگیها و سختیهای این نقش را شرح داد و گفت که به واسطه این سریال درگیریهای احساسی زیادی داشته است.
پرحاشیه؟ از چه نظر؟
من تأیید میکنم که فضا متعلق به همان تاریخ است، چون خودم در آن دهه بودهام. بچه هم نبودم که یادم نباشد، بنابراین نمیشود گفت روابط اینطور نبوده است. از طرفی شما با یک خانواده روشنفکر و تحصیلکرده روبهرو هستید؛ بنابراین به نظرم پس این نوع روابط خیلی هم دور از ذهن نیست.
اولین گزینه من برای انتخاب نقشم آقای اسعدیان بود، چون خیالم راحت بود که وقتی او کاری انجام میدهد، حتما کار ویژهای از آب درمیآید.
من تا بهحال نقشی که در آن بچههایم را از دست بدهم، نداشتهام. این نقش برای من خیلی جدید بوده و نمیدانم چرا میگویید متفاوت نیست.
بله، در سریالهای قبلی هم مادر بودهام اما به من و خیلی از همکارانم ممکن است نقش مادر پیشنهاد شود و آن را بازی کنیم.
به هرحال همه دوست دارند نقشهای متفاوت و خاص را ایفا کنند اما خب باید پیشنهاد شود که بپذیرم که نمیشود. البته نقش طنز کار کردم اما پیشنهادات در بخشهای کمدی یا کارگردان قوی نداشته است یا نقش بسیار ضعیف بوده و من ترجیح دادهام که کار نکنم.
یکی از سختیهای کار این بود که دیالوگها همان موقع آماده میشد و به ما میدادند اما از دیگر چالشهای سریال برای من درگیریهای احساسی بود که با آن مواجه بودم، بهویژه در قسمتهای اول فشار زیادی به من وارد شد. از طرف دیگر، وقتی سریالی که بیش از یکسال طول میکشد و شما همیشه درحال کار هستی. خب، به نظرم این هم به نوعی سختی کار محسوب میشود.
نمیدانم. چیزی که میدانم این است که قصه سریال از سالها قبل در تلویزیون مانده است و ظاهرا بعد از سالها دوباره این داستان به آقای اسعدیان پیشنهاد میشود. نمیدانم تاریخ این دو قصه به هم میخورد یا نه، اما حقیقت ماجرا اینکه چنین سوالی را من نباید جواب بدهم.
بسیار لذت بردم. من هیچوقت منتظر پخش هیچکدام از کارهایم نبودم اما لحظه گرگ و میش یکی از کارهایی بود که در انتظار پخش آن بودم تا ببینم چه کردم و در واقع چه کردهایم. واقعا دید مثبتی به کل کار داشتم. فکر میکردم مورد استقبال قرار بگیرد و الان هم گرفته است. اتفاقا از انتقادها خوشحالم و خیلی خوب است که کار را نقد میکنند؛ نقدهایی که گاهی پذیرفته میشود. به هرحال این یک فضای تعاملی است.
قبول دارم تلخی زیاد دارد و شاید بعضی از مردم هم آن را دوست نداشتند. حق هم دارند، چون الان در شرایط سختی قرار دارند، از نظر اقتصادی هم تحت فشار هستند و به تبع آن روح و روانشان تحت فشار است. با وجود این فکر میکنم اگر یک کار مفرح میساختیم، باز هم به ما میگفتند دل شما خوش است اما ما مشکل داریم. به نظرم هر فیلمی ساخته شود، یک عده مخالف آن هستند.
ما در حقیقت آینه جامعه هستیم؛ بنابراین آنچه در جامعه اتفاق میافتد را بهعنوان قصه انتخاب میکنیم. اگرچه ممکن است در جامعه بسیار بدتر از آنچه در فیلم نمایش داده شده، وجود داشته باشد. این انتخاب هم به دلیل کشش و جذابیت است و هم بازگویی حقایق. نمیتوانیم اینها را نمایش ندهیم، به هرحال همه چیز که مثبت نیست. به همین دلیل است که میگویم شما هرکاری بکنید، مخالفتها وجود دارد؛ ضمن اینکه مطرحکردن این مسائل باعث میشود که مردم مراقب باشند در این دامها نیفتند.
بله، اما ممکن است برخی مسائل را اصلا قبول نداشته باشم اما نمیتوانم درباره آن صحبت کنم. ممکن است نکاتی در آن وجود داشته باشد درحالی که نگاه و دیدگاه من چیز دیگری است، بنابراین فقط نقش خودم را بهعنوان بازیگر بازی کردهام. مردم هم آن را پسندیدهاند و آن را دنبال میکنند. بخشی از این علاقهمندی و پیگیریها به نگرانی برای وضع این خانواده برمیگردد تا بدانند نتیجه چه میشود، بخشی از آن هم به کشش ماجرای عاشقانه داستان مرتبط است.
نه، درحال حاضر. البته چند پیشنهاد مطرح شده بود که یا شرایط خیلی سختی داشت یا اینکه نقش را نپسندیدم؛ بنابراین کار نکردم؛ ازجمله کار آقای نوید محمودی که برای یک کار تلویزیونی بود اما عذرخواهی کردم و کار را نپذیرفتم.
منبع: شهروند