کد خبر : 137493 تاریخ : ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۸ بهمن - 06:39
حکایت‌های شیرین از بهلول دو حکایت زیبا از بهلول زیرک را بخوانید:

دوات آنلاین-دو حکایت زیبا از بهلول زیرک را بخوانید:

  • روزی، خلیفه زمان بهلول را احضار کرد و گفت: خوابی دیده‌ام، می‌خواهم تعبیرش کنی.

بهلول گفت؛ چیست ؟

 

خلیفه گفت: خواب دیدم به جانور ترسناکی تبدیل شده‌ام و نعره زنان به اطراف خود هجوم می‌برم و آنچه از خرد و کلان در سر راه خود می بینم درهم می‌شکنم و می‌بلعم. بگو تعبیرش چیست؟

 

بهلول گفت: من تعبیر واقعیت ندانم، فقط خواب تعبیر می کنم.

 

 

  • روزی بهلول در قصر خلیفه کنار پنجره نشسته بود و بیرون را می نگریست .

خلیفه پرسید : آن بیرون چه می بینی ؟

گفت : دیوانگان انبوه که در رفت و آمد ند و خود نمی دانند چه می کنند و عجیب این است که اگر آن سوی پنجره بودم و داخل قصر را تماشا می کردم ، باز هم جز این نمی دیدم.

12jav.net