دوات آنلاین-درساژ یک درام روان شناسانه است که این روزها میتوان به تماشا آن نشست. خلاصه این فیلم و نقدهای مرتبط با آن را در زیر بخوانید:
خلاصه داستان
گلسا دختری 16 ساله است که به همراه خانوادهاش در اطراف تهران زندگی میکند. او بیشتر اوقات خود را با گروهی از دوستانش میگذراند. یک روز آنها تصمیم میگیرند تا دست به اقدامی هیجانانگیز بزنند؛ اقدامی که پیامدهای غیرمنتظرهای در پی خواهد داشت و از کاری صرفاً سرگرمکننده و هیجانانگیز، به دردسری پیچیده تبدیل میشود. اتفاقاتی که رخ میدهد، از اساس دیدگاه گلسا نسبت به زندگی را تغییر میدهد.
داستان فیلم در مهر شهر کرج اتفاق می افتد جایی که در آن ویلاهای شیک و خصوصی با بلوک های آپارتمانی در کنار هم قرار گرفتهاند. گلسا دختری زیبا لجباز و یک دنده است که تلاش می کند از معمولی زندگی کردن و معمولی شدن فرار کند و افرادی از سطح متوسط جامعه به او فرصتی را پیشنهاد می دهند .
اگر چه پدر و مادر گلسا تمام تلاش خود را کرده اند که چیزی برای او کم نگذارند اما زندگی شان به سختی می گذرد. گلسا دختری است که یک هندزفری را بر روی گوش خود می گذارد و به موسیقی گوش می دهد و همچنین مانند همه دختر پسران نوجوان ، گوشی جزء ضروریات او می باشد. او در رفت و آمد های خود در خانه از پدر و مادرش اجازه نمی گیرد و والدین او از دوستانش و مکان هایی که او می رود بی اطلاع هستند.
یک شب به همراه دوستان نابابش یک فروشگاه مواد غذایی کوچک را غارت می کنند و بعد از اینکه یک فرد افغانی به نام لطف اله را مجروح می کنند ، از پاک کردن اطلاعاتشان در دوربین های امنیتی غافل می شوند. همین موضوع باعث می شود تا یکی از بچه پولدار های داستان به نام امیر از گلسا بخواهد که به آن مغازه برگردد و کار نا تمام را به پایان برساند. اما در ادامه داستان ،گلسا احساس عذاب وجدان می کند و اتفاقات دیگری را رقم می زند .
کارگردان
پویا بادکوبه کارگردان درساژ است و این نخستین فیلم بلند او محسوب میشود.
بادکوبه فعالیت کاری خود را در سن ۱۱ سالگی به عنوان مجری برنامه تلویزیونی کودک و نوجوان شبکه ۲سیما آغاز کرد، پس از اتمام دوره متوسطه در مدرسه مرکز توسعه صادرات ایران، در سال ۱۳۶۷ وارد دبیرستان شد. در انتهای مقطع پایانی دبیرستان به عنوان کارگردان جوان شبکه ۲ سیما مشغول به ساخت سری برنامههای گزارشگران جوان شد. محتوای این برنامه ارائه اخبار و گزارشهای مستند از فعالیتهای کودک، نوجوان و جوانان کشور بود.
در انتهای مقطع دبیرستان، در چند سریال تلویزیونی مشغول به بازیگری شد و پس از آن وارد دانشگاه و در رشته تئاتر به تحصیل خود ادامه داد و در این مدت علاوه بر فعالیت در زمینه تبلیغات چند فیلم کوتاه نیز ساخته است.
بادکوبه درباره داستان این فیلم گفته است: «ما سعی کردیم بر اساس وقایعی که در جامعه میبینیم فیلم بسازیم. بخش عمده مردم ما که در کلانشهرها نیز حضور دارند، عضوی از طبقه متوسط شهری هستند. البته این قشر متوسط نیز از آسیب پذیرترینهای جامعه هستند. به این دلیل که رویاهای بزرگی در سر دارند و زندگی روزمره را با همین رویاها می گذرانند. تورم و گرانی و مشکلات مختلف باعث می شود که این دسته عظیم مردم از نیاز هایی که دارند به دور شوند. هدف اصلی ما نشان دادن مشکلات و معضلات جامعه متوسط شهری بود. مهرشهر کرج برای ما نقطه ویژه ای محسوب می شد. هم برای من و هم برای نویسنده این فیلم بسیار حائز اهمیت بود. بافت خیلی ویژه ای در محله مهرشهر وجود دارد. به این دلیل که خانه های ویلایی قدیمی در کنار خانه های سازمانی که اخیرا بنا شده اند قرار گرفته اند. این تضاد برای ما بسیار جالب بود. لوکیشن اصلی ما مهرشهر بود. خانواده اصلی فیلم از قشر متوسط هستند. این خانواده دختر نوجوانی دارند که به اندازه ای که باید به آن توجه نمی کنند. به این دلیل که درگیر اهداف اقتصادی مشخصی هستند. ما نشان می دهیم که قشر متوسط تا چه حدی در ایران تحت فشار هستند. گلسا دختر فیلم ما که یک نوجوان است و مسائلی که پیرامون او وجود دارد را ما در فیلم نشان می دهیم».
بازیگران
در این فیلم سینمایی علی مصفا، شبنم مقدمی، هوشنگ توکلی، علیرضا ثانیفر، علیرضا آقاخانی ، سیامک ادیب، جلال فاطمی، لویی سیفی، یسنا میرطهماسب ، باسط رضایی، بهآفرید غفاریان ،شایان فصیحزاده، رامبد مطلبی و نگار مقدم بازی کردهاند.
نقد
یاسمن خیلیل فرد در سلام سینما نوشته است: فیلم به لحاظ قصه گویی به جا عمل می کند، با این که اساساً فیلمنامه ی آن شخصیت محور است، داستان دچار سکته نمی شود و کار ریتم خود را از دست نمی دهد. فیلمنامه ی «درساژ» به شکل واضح و مشخصی با دقت و ریزه کاری نوشته شده و فیلمساز و فیلمنامه نویس شناخت درستی از شخصیت های خود و موقعیت آنها داشته اند و در خلقشان بیگدار به آب نزده اند. کار را می توان در طبقه ی درام های روانشناسانه طبقه بندی کرد و فیلمساز تا حد قابل قبولی در پایبندی به اصول ژانر خود موفق عمل کرده است. چیزی که به نظرم به وضوح در این فیلم به چشم می آید و "عیب" هم محسوب نمی شود المان هایی در اجرا هستند که کاملاً فیلم اولی بودن کارگردان را مشخص می کنند. نمی گویم زوایای دوربین بد است یا ایرادی در میزانسن ها به چشم می خورد اما شاید همه چیز در فیلم می توانست کمی روتوش شده تر یا به عبارتی تر و تمیزتر از آب درآید.
آلبالو نوشته است: درساژ قطعا میتوانست از این فیلمی که الان هست، اثری به مراتب بهتر باشد. بادکوبه برای استارت کارنامه سینمایی خود دست روی موضوع و ژانر حساسی گذاشته که همانند آن در سینمای ایران کم است و این مساله به خودی خود قابل ستایش است اما نتوانسته تمام عناصر لازم برای خلق این اثر را به درستی در کنار هم بچیند و نتیجه معجونی طبقاتی شده که با وجود ترکیبات خوشطعم ، هر طبقه که به سمت پایین میرود بیشتر مزه خوبش را از دست میدهد. درساژ به خاطر استعدادهای تازه و جوانش و همچنین سوژه کمتر تکراریاش در سینمای کشورمان خالی از لطف نیست اما مشکلات ریز و درشتش آن را تبدیل به فیلمی معمولی کرده است.
علی منصوری در هنرلند نوشته است: درساژ فیلمیاست که توانسته است به خوبی دغدغههای اجتماعی موجود در جامعه امروز ایران را در یک داستان ساده در حد بضاعت داستانی مطرح کند و بتواند داستانی درباره نوجوانان و تاثیر آنها بر اجتماع پیرامونیشان روایت کند. در سراسر فیلم همواره به یاد یک فیلم آلمانی به نام موج wave میافتادم که نمونه تام و تمام از یک فیلم اجتماعی بر پایه تصمیمات نوجوانان و تاثیر آنها بر محیط پیرامونشان است. فیلم درساژ از لحاظ ساختار خیلی ساده تر از موج است اما تعلیق داستانی کاراکتر محورش بسیار شبیه به موج است. فیلم درساژ بدون شک فیلم خوبی است و متفاوت از فیلمهای اجتماعی این روزهای ما. جایی که یک نوجوان بدون هیچ امتیازی و فقط بر مبنای یک امتیاز میتواند در برابر هرگونه فشاری دست بالا را داشته باشد تا بتواند اهداف خود را محقق کند.
نزهت بادی در هنرآنلاین نوشته است: فیلم زودتر از آنچه انتظارش را داریم، به ورطه همان کلیشههای رایج در بحث رابطه نوجوانها و خانوادههایشان میافتد و پای پدر امیر را بهعنوان یک پولدار صاحب نفوذ وسط میکشد که برای پس گرفتن یک فیلم دست به کارهای احمقانه و بیمعنی میزند که اساساً بر شانس و تصادف استوار است و بازی کودکانهای که میتوانست به یک جنگ تمامعیار میان شخصیتهای نوجوان فیلم تبدیل شود و ببینیم که چطور دنیای پاک و ساده آنها به خشونت و تبعیض و قدرتطلبی آلوده میشود، در حد سریالهای تلویزیونی با پایان اخلاقی و آموزنده تقلیل مییابد.