دوات آنلاین-سریال بانوی عمارت یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون بود که توانست شمار قابلملاحظهای از بینندگان را با وجود سلایق و علایق مختلف جذب کند. بنا به اخبار و اطلاعات رسمی و غیررسمی، بیش از 90 درصد کسانی که این مجموعه تلویزیونی را دنبال کردهاند، از تماشای آن رضایت دارند. سریالی که قصهای عاشقانه را در قالب ملودرامی تاریخی در عصر قاجار روایت میکند. قصهای که اگرچه با حوادث تاریخی عصر قجر از جمله ترور ناصرالدینشاه قاجار همزمان است اما با تمهید آشکار سازنده و لابد نویسندهاش رندانه از ورود به جانبداریها و موضعگیریهای سیاسی و تاریخی در قبال آن حوادث خودداری کرده است. به بهانه پخش «بانوی عمارت» با عزیزالله حمیدنژاد، فیلمساز نامآشنای سینما که کارگردانی این مجموعه پربیننده تلویزیونی را بر عهده دارد، گفتوگو کردم.
من -همانطور که گفتید- قبل از این فیلم «آناهیتا» را در زمینه اجتماعی ساختم. در مجموعه تلویزیونی اپیزودیک «چرخ و فلک» هم به عنوان یکی از کارگردانها حضور داشتم و 13 اپیزودش را من ساختم. بعد از آن آمدم و «بانوی عمارت» را دست گرفتم.
خیر، صحت ندارد. کاش میدانستیم چه کسی این اطلاعات را آنجا گذاشته. [میخندد]
بله، همینطور است. من قبل از «بانوی عمارت» هم دغدغه کاری تاریخی را داشتم. وقتی تصمیم گرفتم این مجموعه را بسازم، خیلی برایم مهم بود که بتوانم خودم را محک بزنم و ببینم که آیا میتوانم دغدغهای را که همیشه مبنی بر ساخت یک کار تاریخی داشتم عملی کنم یا نه؟ مدتها به این فکر میکردم که کاری در حال و هوای یک دوره تاریخی بسازم به گونهای که مخاطب آن را باور کند و فضا، فضای باورپذیری باشد. به هر حال کار تاریخی ویژگیهای خودش را دارد. آدمها معاصر نیستند. فضا، فضای امروز نیست و یک فضای تاریخی است و از این جهت کارگردانی این نوع از کارها ویژگیهای خاص خودش را دارد. تمام سعیام این بود که فضا و آدمها طوری از کار دربیایند که به عنوان اثری که در دوره تاریخی قاجاریه میگذرد، مخاطب را با خود درگیر کند. مجموعه این انگیزهها باعث شد پروژه «بانوی عمارت» را دست بگیرم و کار را شروع کنم.
نویسنده کار سلایق سیاسی آشکاری داشت؛ درست بر خلاف من که دوست نداشتم کار سیاسی بسازم. دیدم باید کاری کنیم که این سلایق در کار غالب نشود. در بازنویسیهای اولیه از او خواستم که تا جایی که میتواند از فضاهای سیاسی فاصله بگیرد. فیلمنامه هم که آماده شد، در بازنویسیهای بعدی باز هم تلاش کردم کار را از فضاهای سیاسی دور کنم. این تلاش سر صحنه و در اجرا هم همچنان ادامه داشت. موضوعی که برایم اهمیت داشت این بود که مخاطب درگیرآدمها، روابط میان آنها و محور اصلی که عشق میان شازده و فخری بود بشود و ماجرا و داستان سریال را از این زاویه دنبال کند.
چرا؛ برای پخش روی یک واژههایی حساسیت داشتند و میگفتند که مثلاً این واژه باید حذف شود و یا این واژه باید جایگزین آن یکی شود و از این دست مسائل.
من به عنوان کارگردان تا جایی که راه داشت و ممکن بود مقاومت کردم. چند جا هم مجبور شدیم به تغییرات تن بدهیم که خوشبختانه تغییراتی اساسی نبودند و جزئی بودند و قابل توجه نبودند.
منظورم از آن سختیها، سختیهای تولید و زمان آن بود. مشکل اساسی این بود که برآورد مالی درستی برای این پروژه صورت نگرفته بود. این عدم برآورد مالی درست و متناسب، فشارهای زیادی را به ما تحمیل کرد و گروه دچار سختیهای زیادی شد که به هر حال گذشت و الآن دیگر لزومی ندارد در مورد آن حرف بزنم.
از مقطع تاریخی، من بیشتر روی فضاسازی و فرهنگ آدمهای دوره قاجار نظر داشتم. سعی کردم وضعیت تاریخی آن دوره را در طراحی صحنه، طراحی لباسها، گویش و گفتار آدمها و همینطور در معماری خاص دوره قاجار نشان بدهم. میخواستم فضایی بسازم که وضعیت اجتماعی دوران قاجار را تداعی کند. به این معنا که نشان دادن وضعیت اجتماعی دوران قاجار برای من دغدغه بود.
فخرالزمان زنی است از طبقه متمول و اهل ادب و فرهنگ. زنی که با مناسبات جدید دربار قاجار با فرنگ آشنایی دارد. او به واسطه برخورداری از این ویژگیها قادر است که از حق و حقوق خود دفاع کند. او پای اهدافش میایستد و حتی هزینه این ایستادگی را هم میپردازد. به هر حال او زنی فعال است متعلق به دورهای که تحرک و از انفعال درآمدن زن ایرانی آغاز میشود. او این آغازگری و تفاوت را در شخصیتش دارد و مخاطب این ویژگی را در شخصیت او میبیند.
بله، همینطور است. آهو هم برای اینکه بتواند درس بخواند و باسواد بشود تلاشش را برای مقاومت به کار میبندد. این یک تلاش اولیه است. آهو هم در طبقه خود به نوعی آغازگر است. او هم مجبور است در جریان مقاومتش، خلاف جریان آب شنا کند و این ویژگی در شخصیتپردازی او مهم است. من این ویژگی را در این هر دو زن دوست داشتم. متأسفانه ما در فیلمها و سریالها بویژه آثار تاریخی معمولاً زنها را منفعل، سرخورده و سرکوب شده نشان دادیم. به هیچ وجه دوست نداشتم که چنین کلیشههایی را باز هم به خورد مخاطب بدهم. دوست داشتم زنها در مجموعهای که میسازم، شخصیتهایی پویا و هدفمند داشته باشند. به نظرم این دو زن که متعلق به دو طبقه اجتماعی مختلف هستند، این ویژگی را دارند که بتوان آنها را زنانی به دور از کلیشههای معمول و مرسوم تلقی کرد و این باعث رضایت من است.
مجموعاً راضی هستم. چون من از قبل هم دغدغه کار کردن با بازیگران ناآشنا و حتی نابازیگر را داشتم، سعی کردم در این گروه هم از آنها استفاده کنم. به این صورت که مجموعه بازیگران عبارت باشند از یکسری بازیگر حرفهای و شناخته شده و یک تعداد بازیگر تازهکار و حتی غیرحرفهای. من از این نوع انتخاب به دنبال این بودم که ترکیبی جدید به وجود بیاورم که برای مخاطب هم جذاب باشد. حالا که نگاه میکنم میبینم که هدفی که از این ترکیب به دنبال آن بودم، تحقق پیدا کرده چون مردم و مخاطبان از ترکیب بازیگران فیلم راضی هستند.
بله رضایت دارم. چون مردم و مخاطبان رضایت دارند. خوشحالم که طبق آماری که گرفته شده، 93 درصد از مخاطبان سریال را دوست داشتند و از آن خوششان آمده و با جدیت دنبالش میکنند.
راستش با اینکه مجموعاً از نتیجه کار ناراضی نیستم اما فکر میکنم اگر شرایط بهتر بود، میتوانستیم کار بهتری ارائه بدهیم. گروهی که با هم این کار را انجام دادیم، توان بالقوه بیشتری برای ارائه کیفی کار دارند. به عبارتی «بانوی عمارت» ایدهآل من نیست.
این روش من در مورد بازیگران غیرحرفهای و همینطور بازیگرانی است که نقشهای کوتاهتر دارند. من نیازی نمیبینم که آنها تمام فیلمنامه را بخوانند. اشراف داشتن به فیلمنامه همیشه هم خوب نیست. گاهی این اشراف ناملزوم است و ممکن است باعث شود که بازیگر خودش را گم کند. من نمیخواهم این بازیگران شخصیت را در ذهنشان بسازند. چون چنین ساختنی کار هر کسی نیست. این است که ترجیح میدهم شخصیتی که من از آن نقش در ذهن دارم را اجرا کنند و نه چیزی که ممکن است در ذهن خودشان بسازند.
بله، قبلاً هم به این صورت کار کرده بودم و خوشبختانه نتیجه خوبی هم گرفتهام. یعنی اینطور نبود که در این سریال این روش را آزمایش کرده باشم. اعتقاد من بر این روش پیشتر در کارهای قبلی من شکل گرفته است.
همانطور که گفتید یکی از ویژگیهای این کار موسیقی خوب آن است. آقای خلعتبری برای این کار سنگ تمام گذاشتند. ایشان با حس و حالی که به لحاظ روانی وارد کار کردند، بسیار به ما کمک کردند. من از ایشان تشکر ویژهای دارم چون ارتباط تنگاتنگی با سریال برقرارکردند. ضمن اینکه مدت زمان بسیار کوتاهی در اختیار ایشان بود و ایشان با وجود فرصت کمی که داشتند، کار بسیار خوب و ماندگاری ارائه کردند.
به نظر من موسیقی تیتراژ «بانوی عمارت» یکی از بهترین کارهایی است که آقای خلعتبری در زمینه موسیقی فیلم ساختند. کار ایشان تأثیر بسیار مهم و خوبی روی سریال داشت. ایشان با امکانات بسیار کمی که داشتند توانستند این کار را به بهترین وجه ممکن برای ما انجام بدهند که این واقعاً جای قدردانی دارد. ما روزانه کارمیکنیم و شبانه کار را تحویل میدهیم. پس زمان تولید بسیار کوتاهی داشتیم و همه کسانی که در این مرحله کار کردند اعم از تدوینگر، صداگذار، موسیقی و... همه تحت فشار مدتزمان کمی بودند که در اختیار داشتیم. خوشبختانه همه به کار علاقهمند شدند و این به ما خیلی کمک کرد.
از آقایان حسین غضنفری، آرش اسحاقی و خانم آزادروش که کار صدا را انجام دادند، بابت همه زحماتی که در شرایط سخت متحمل شدهاند، تشکر میکنم.
منبع: ایران