دوات آنلاین-وسط زمستان سال 1363 یعنی 14 بهمن به دنیا آمد و از دوران کودکی به بازیگری علاقه مند بود. «عباس غزالی» با دادن تست بازیگری تئاتر در کلاس اول راهنمایی زندگی اش به این سمت سوق داده شد. او مسیر خود را ادامه داد تا این که با بازی در نقش «بهروز» در سریال «وضعیت سفید» به چهره شناخته شده و محبوبی بین بینندگان تبدیل شد. او با سریال شبانه «مینو» در نقش «رضا» یک بار دیگر توانایی هایش را به نمایش گذاشت تا نقش ماندگار دیگری را در کارنامه اش ثبت کند. با غزالی همکلام شدیم تا از چند و چون شکل گیری شخصیت رضای قصه «مینو» برای مان بگوید.
اعتقاد من این است که به شدت جذاب تر خواهد شد و کمتر در تلویزیون شاهد اتفاقاتی که در این سریال می افتد، بودیم، یعنی قصه مینو و همچنین رضا از جمله قصه های پر اتفاق تلویزیون خواهد بود و از یک جا به بعد مطمئنم که به شدت نفس گیر می شود و هیجان به اوجش خواهد رسید.
بله. این قصه از اولش برای من متفاوت بود و ویژگی هایی داشت که باعث شد خیلی جذب آن شوم به خصوص پایانش. متوجه شدم که زمزمه هایی حتی برای ساخت قسمت دومش هم در بین دوستان هست.
همیشه جزو اهدافم بوده که وسواس داشته باشم و بهترین ها را انتخاب کنم، بی گدار به آب نزنم، در راستای اهدافم قدم بردارم و انتظار مخاطب را برآورده کنم. همچنان با همان فرمان جلو می روم و همین در ذهنم همیشه هست. وقتی فیلم نامه را می خواندم به شدت قلقلکم می داد. کاراکتر رضا، قهرمان قصه، در کنار کاراکتر عماد به شدت برایم جذابیت داشت اما جالب بود که آقای پوروزیری، رضا را که نقشی جدید بود به من پیشنهاد داد که در پرونده کاری من متفاوت است.
رضا عاشق پیشه بود؛ کسی که برای عشق اش می جنگد و لحظه ای پا پس نمی کشد و 7، 8 سال پای عشق اش می ایستد و همچنان حرف اول و آخرش مینو است. اتفاقات عجیب و غریبی پشت سرهم در قصه برای رضا می افتد و یک باره از وسط قصه ماهیت عشق تغییر می کند و نوع دیگری از آن شکل می گیرد. این ها دست به دست هم داد که در واقع من این قصه را دوست داشته باشم و با عشق کارم را ادامه دهم و خوشحالم بعد از مدت ها با اثری به تلویزیون آمدم که حداقل قصه گو و مخاطب ایرانی تلویزیون به نظر من از اول با آن همراه شده است. در نیمه دوم سریال اتفاقات عجیب و غریب و نفس گیری می افتد و قصه به اوجش می رسد و رضا با اتفاقات عجیب و غریبی مواجه می شود.
بله، واقعاً همین طور است. اصولاً من با کاراکترهایی که می پذیرم زندگی می کنم و این یکی از اتفاقاتی است که من در بازیگری دوست دارم. بازیگری به این معنا نیست که آدم خودش را در قالب های مختلف تکثیر کند بلکه به نظر من بازیگری این است که از خودت خارج شوی و در قالب آدم های متفاوت زندگی کنی و این تفاوت همیشه برای من لذت بخش بوده است. 8 ماه با نقش رضا زندگی کردم و الان نتیجه اش را پا به پای مخاطب هر شب می بینم. عطش این را دارم که ببینم نتیجه چه شده است.
همین طور است. اصولاً هیچ کاری را با کار دیگری مقایسه نمی کنم چون احساسم این است که هر کدام زمان، فضا، شرایط و موقعیت خاص خودش را دارد و هیچ شکی نیست که سریال وضعیت سفید در تاریخ تلویزیون ماندگار شده و اثری فاخر است.در مورد سریال مینو هم با تلاشی که همه اعضای گروه داشتند می بینیم مسائل تولید گاهی ضربه می زند. واقعاً مجبور بودیم برای بخشی از کار در تهران دکور بزنیم. ماندگاری یک اثر به خیلی چیزها بستگی دارد. در مورد سریال «مینو»، قصه و نتیجه ای که اتفاق افتاده، بازی ها و کارگردانی خوب بود و به جد می گویم که هرچه جلوتر برویم حرفش عمیق تر می شود و بیشتر در دل مخاطب جا باز و مخاطب بیشتر همذات پنداری می کند. مطمئنم که مخاطب سریال «مینو» را به بهترین شکل دنبال خواهد کرد و آن را فراموش نمی کند.
آقایان پاک نیت و سیاوش طهمورث و پروانه معصومی عزیز پیشکسوت هستند و من همیشه از هم بازی شدن با بزرگان این حرفه هم لذت می برم و هم چیزهای زیادی می آموزم. به نظر من خیلی حرکت زیبایی بود به دلیل این که ما باید به کسانی که تازه وارد هستندبها دهیم.
همان طور که گفتم به اندازه خود و شرایط و موقعیت اش رضا هم ماندگار خواهد شد. قصه مینو در واقع تابستان و پاییز سال 59 یعنی بعد از انقلاب، قبل از جنگ و ورود دشمن به خرمشهر و محاصره چندین روزه مردم و دفاع 49 روزه آن ها را به تصویر می کشد که به جرئت می توانم بگویم در تلویزیون تا به الان اتفاق نیفتاده و در سینما شاید در یکی، دو اثر به لحظه ورود دشمن به خاک خرمشهر اشاره شده است.
در کارم وسواس دارم و طرفدار این هستم که یک اثر خوب و در شأن مخاطب نوشته شود و اگر بخواهند ساخته شود با جان و دل می پذیرم. واقعاً کمتر اثری را دیده ایم که دندان گیر باشد و مخاطب را جذب کند. برای مخاطبم خیلی احترام قائلم چون اعتقاد دارم اگر امروز جایگاهی دارم آن را مدیون نگاه مخاطب هستم.
کار دیگری در کنار بازیگری ندارم هر چند که لازم است اما خودم هم تن به هر کاری نمی دهم. اهل هیاهو و شلوغ کردن زندگی نیستم. امیدوارم از الان به بعد هم شرایط بهتر شود و دچار مشکل نشوم که خدای نکرده در اثری حضور پیدا کنم که باب میل من و مخاطب نباشد.
ممنونم. گفت وگوهای تان همیشه درجه یک بوده و امیدوارم همیشه موفق باشید.