دوات آنلاین-حکایتی از گلستان سعدی را در باب عشق و دوستی بخوانید:
گویند خواجهای را بندهای نادرالحسن بود و با وی به سبیل مودت (راه دوستی) و دیانت نظری داشت با یکی از دوستان. گفت دریغ این بنده با حسن و شمایلی که دارد اگر زبان درازی و بی ادبی نکردی. گفت ای برادر چو اقرار دوستی کردی، توقع خدمت مدار که چون عاشق و معشوقی در میان آمد مالک و مملوک برخاست.
خواجه با بنده پرى رخسار/ چون درآمد به بازى و خنده
نه عجب کو چو خواجه حکم کند/ وین کشد بار ناز چون بنده