2024/04/20
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
گفت‌وگو با بیژن امکانیان، بازیگر نقش توفیق در سریال پدر، همه از شخصیت توفیق شاکی بودند

گفت‌وگو با بیژن امکانیان، بازیگر نقش توفیق در سریال پدر، همه از شخصیت توفیق شاکی بودند

شما به عنوان بازیگر می‌توانید یک نقش را کاملا تک بعدی بازی کنید، در آن صورت کار شما هم راحت‌تر است؛ الگویی در نظر می‌گیرید، دیالوگ‌هایتان را می‌گویید و براساس شیوه مشخصی جلو می‌روید. اما زمانی کار بازیگر سخت می‌شود که احساسات مختلف انسانی را در نقش متبلور کند.

دوات آنلاین-شاید تا یکی دو هفته پیش کمتر کسی از مخاطبان سریال «پدر» تصور می‌کرد که شخصیت «توفیق» از رفیق شفیق حاج علی تهرانی تبدیل به دشمن درجه یک او شود. اما آنچه بیشتر از این چرخش شخصیتی باعث تعجب شد حضور بیژن امکانیان در این نقش بود. این اولین تجربه امکانیان در قالب یک شخصیت کاملاً منفی در یک سریال تلویزیونی است. تجربه‌ای که امکانیان آن را ریسکی بالا برای خودش می‌داند. او در جوانی با «گل‌های داوودی» درخشید و پس از آن با وجود حضور در سریال‌های دیگر خیلی دیده نشد، تنها مجموعه «گسل» بیشتر دیده شد که سال گذشته روی آنتن رفت اما در آن سریال امکانیان نقش متفاوتی نداشت. در نهایت سریال «پدر» این زمینه را برای او فراهم آورد تا پس از سال‌ها دوباره دیده شود. آن هم در یک نقش منفی که اولین بار بود ایفا می‌کرد.

 

امشب (چهارشنبه ۷ شهریور) آخرین قسمت سریال پدر پخش و تکلیف شخصیت‌ها مشخص می‌شود. به همین بهانه با بیژن امکانیان درباره سریال و چالش‌های بازی در نقش «توفیق» گفت‌وگو کردیم.

 

**آقای امکانیان در یکی دو هفته اخیر و با عیان شدن واقعیت‌های شخصیت «توفیق» خیلی او خیلی زود تبدیل به یک چهره منفور بین مخاطبان سریال «پدر» تبدیل شد. در واقع «توفیق» با توجه به گذشته‌اش و چیزهایی که قبل از اتفاقات اصلی از او دیدیم آیا شخصیتی ضد قهرمان است یا منفی؟ نظر شما به عنوان بازیگر این نقش چیست؟

 

- توفیق قطعا شخصیتی منفی است. او ضدقهرمان نیست، اگر بود که اینقدر لعن و نفرین نصیبش نمی‌شد. او آگاهانه و برای تامین منافع خود پا در یک وادی می‌گذارد و همه چیز را زیر پایش می‌گذارد. از همه مهم‌تر حرکت در این مسیر انتخاب خودش است و روی یک نقشه و برنامه از پیش تعیین شده جلو می‌رود. البته اینگونه نیست که او نکات مثبت نداشته باشد چون به نظرم نمی‌شود نقش منفی را فقط منفی بازی کرد. بازیگر باید مقابل دوربین یک کاراکتر را بازی یا به عبارت بهتر زندگی کند. بنا بر این بازیگر نقش خودش را قضاوت نمی‌کند، بلکه کاری که فکر می‌کند از نظر کاراکتر درست است را انجام می‌دهد. مثلا در سریال «پدر» توفیق درباره شیرخشک‌ها به خودش حق می دهد، درست است که دروغ می‌گوید اما این دروغ را آنقدر تکرار کرده که برای خودش تبدیل به واقعیت شده و باورش کرده است.

 

**ولی در لحظاتی از سریال و در اوج رذالت‌هایی که مخاطب از توفیق می‌بیند انگار او ته دلش لیلا را دوست دارد و ما این علاقه را در چشمان او می‌بینیم.

 

-بله، درست است. اصلا یکی از دلایل من برای انتخاب این نقش که در اجرا به آن رسیدم همین موضوع بود. در یکی از صحنه‌ها به بهرنگ توفیقی کارگردان سریال هم گفتم که شما در بخشی از حرف‌ها و نگاه توفیق عشق به لیلا را می‌بینید. جذابیت این نقش در همین پیچیدگی‌هاست. شما به عنوان بازیگر می‌توانید یک نقش را کاملا تک بعدی بازی کنید، در آن صورت کار شما هم راحت‌تر است؛ الگویی در نظر می‌گیرید، دیالوگ‌هایتان را می‌گویید و براساس شیوه مشخصی جلو می‌روید. اما زمانی کار بازیگر سخت می‌شود که احساسات مختلف انسانی را در نقش متبلور کند. این کاری بود که من سعی کردم درباره نقش توفیق انجام بدهم تا تماشاگر نتواند صد در صد تصمیم بگیرد کشش توفیق به سمت لیلا به خاطر مسائل مالی است یا عشقی هم وجود دارد. گاهی ممکن است واقعا او را عاشق ببیند و گاهی مطمئن شوید او به خاطر پول جلو آمده است.

 

**می‌گویید این نقش منفی است، پس چرا تلاش کردید مخاطب را در قضاوت دچار تردید کنید؟

 

-خب این پیچیدگی انسان است. توفیق بارها می‌گوید که من در زندگی تنها بودم و کسی را نداشتم و می‌توان این گونه هم برداشت کرد که او واقعا لیلا را برای پرکردن تنهایی‌اش می‌خواهد. البته قبلا هم در بخش‌هایی از داستان درباره علاقه توفیق به لیلا به مخاطب گرا داده شده بود؛ اگر یادتان بیاید اولین بار توفیق لیلا را در خیابان می‌بیند و می‌خواهد او را سوار کند. آن موقع لیلا اصلا عروس حاج علی نبود. بنابراین به عنوان بازیگر، من به این گراها هم توجه کردم. مجموعه و ماحصل همه این نکات شالوده شخصیتی است که به نظرم اول از همه باید هویت داشته باشد. این ری اکشن‌ها و ناسزاها و حتی گاهی حمایت‌ها حاصل همین موضوع است.

 

**در این مدت با واکنش‌های منفی مخاطبان درباره شخصیت «توفیق» مواجه شدید؟

 

-بله و عموما هم بسیار تند و منفی بوده است و حسابی از این شخصیت شاکی بودند. جالب است در بین بعضی نظراتی که در فضای مجازی درباره شخصیت توفیق خواندم، حسابی هم از خجالت بنده درآمده بودند، بعضی‌ها هم این‌گونه از من دفاع کرده بودند که ایشان بازیگر خوبی است و دلیلی ندارد به ایشان فحاشی کنید.

 

**خیلی‌ها می‌گویند به آقای امکانیان نمی‌آید نقش‌های منفی بازی کنند، خودتان چقدر این را قبول دارید؟!

 

-ببینید، ما بازیگری به نام رابین ویلیامز داریم -خدا رحمتش کند- او یک کمدین درخشان و بی‌نظیر بود. مثلا فیلمی به نام «خانم داوت فایر» دارد که در آن بسیار خندان، پرانرژی و مثبت است و از این دست فیلم‌ها هم در کارنامه‌اش زیاد است. با این حال این کمدین سرشناس فیلمی به کارگردانی کریستوفر نولان بازی کرده به نام «بی خوابی» و با همان چهره خندانش نقش یک قاتل زنجیره‌ای را ایفا می‌کند که آن جا هم درخشان است و شما به معنای واقعی کلمه، خشونت پشت چهره او را درک می‌کنید. او همان رابین ویلیامزی است که محبوب قلوب است، فیلم‌های کمدی زیادی بازی کرده و اصلا استندآپ کمدین است. حتی مثلا چهره‌اش استخوانی هم نیست!

 

چون شنیده‌ام بعضی‌ها می‌گویند فلان چهره مثبت و فلان چهره منفی است که البته به نظر من در دنیای بازیگری اصلا چهره منفی و مثبت نداریم چون این بازیگر است که نقش را می‌سازد. پس این مرزبندی‌ها در بازیگری بی‌معنی است. البته بازیگرانی که توانایی ایفای نقش‌های مختلف را ندارند همان بهتر است که در یک چارچوب مشخص باشند و همیشه یک نقش را تکرار کنند؛ مثلا مرد دو زنه باشند، یا آدم بده، عصا قورت داده، لوده و تقسیم‌بندی‌های دیگری که باعث می‌شود بعضی‌ها فقط در یک قالب قرار بگیرند. اما وقتی قرار است جدی به مقوله بازیگری نگاه کنیم این حرف‌ها کاملا بی‌معنی می‌شوند. مثلا سال قبل من در سریال «گسل» بازی کردم که کمدی بود. نقشی که به من پیشنهاد شد خیلی از من دور بود ولی فیلم نامه قشنگی داشت که کامل آن را خواندم، خیلی لذت بردم و کلی خندیدم. با این حال باور کنید سه چهار شب با خودم کلنجار می‌رفتم که من و این کاراکتر؟ اما احساس کردم می‌توانم از پسش برآیم و بالاخره پس از چند روز بالاخره تصمیم گرفتم کار را بپذیرم.

 

**یکی از سوالات من هم همین است. در کارنامه‌تان که نگاه می‌کنیم نقش خاکستری کم نداشته‌اید، یک سری نقش ضدقهرمان هم بازی کرده‌اید اما منفی نقشی است که شما به ندرت سراغ آن رفته‌اید. شاید تنها نمونه ملموسش فیلم سینمایی «سربازهای جمعه» مسعود کیمیایی باشد. حالا پس از سال‌ها برای اولین بار یک نقش منفی در یک سریال تلویزیونی را قبول کردید. در شخصیت توفیق چه ویژگی خاصی دیدید که این نقش را قبول کردید؟

 

-حقیقتش در سریال پدر وقتی اولین بار با نویسنده و تهیه‌کننده کار صحبت کردیم فیلم نامه‌ای وجود نداشت ولی شخصا از شیوه کار آقای حامد عنقا خوشم می‌آمد. من درباره «قلب یخی» که ایشان نوشته و کار کرده بود اطلاعاتی داشتم و کلا نگاه او در سریال‌سازی و هوش و ذکاوتی که به خرج می‌دهد را دوست داشتم. جالب است بدانید من امکان ندارد کاری را بدون فیلمنامه کامل قبول کنم و «پدر» از معدود کارهایی بود که فقط طی صحبت با حامد عنقا برای حضور در آن متقاعد شدم و با خودم گفتم بزن بریم ببینیم چه می‌شود. این را در همان جلسه هم به عنقا گفتم و اینجا هم می‌گویم. همان طور که گفتم من تمام سناریو «گسل» را قورت دادم و تا 25 قسمت کامل را نخواندم و سه چهار شب با آن کلنجار نرفتم نپذیرفتم، البته که آن را یکی از کارهای به نظر خودم خیلی خوب و حتی درخشان بازیگری کارنامه‌ام می‌دانم؛ پر از ریزه‌کاری و جذابیت. ولی اینجا تصمیم گرفتم یک ریسک اساسی انجام دهم و منتظر نتیجه‌اش باشم که خب مثل اینکه ریسکی که کردم جواب داد.

 

**با این ریسک بالا چرا کار را قبول کردید؟

 

-برای اینکه فکر می‌کنم بازیگری مقوله‌ای خیلی جدی است. از طرفی وقتی بازیگر این ریسک‌ها را انجام می‌دهد یک جورایی تکانی هم به خودش داده است. در نتیجه از خیلی چیزها می‌گذرد و می‌داند که در مظان خیلی قضاوت‌ها قرار می‌گیرد اما با خودش می‌گوید خیلی خب من می‌خواهم ببینم می‌توانم به کاراکتری هویت و زندگی بدهم که از من خیلی دور است و محبوب هم نیست؟ برای این کار باید تمرکز بالایی داشت و انرژی مضاعف گذاشت. این چالش برایم جذاب بود و برای همه اینها هم خودم را آماده کرده بودم.

 

**آقای امکانیان یک جایی جمله عجیبی از شما نقل شده که:«من در سینمای ایران چوب فیلم های پرفروشم را خوردم!»، گفتن این جمله به چه معنا است؟!

 

-معنایش این بود که در دهه شصت من فیلم‌های خیلی پرفروشی داشتم و تنها بازیگری بودم که تعداد فیلم‌های پرفروشم هم در اکشن و هم در ملودرام بالا بود. اما وقتی در اواخر دهه شصت و به ویژه دهه هفتاد شرایطی به وجود آمد که یک سری کارگردانان صاحب تفکر و جدی تر وارد سینما شدند به دلیل اینکه من انگ بازیگر فیلم‌های تجاری خورده بودم سراغم نمی‌آمدند. آن ها فکر می‌کردند حد توانایی من همان چند مدل فیلم تجاری است. فیلم‌هایی که حتی بعضی‌هایشان را دوست نداشتم و بعدها هم گفتم اگر تجربه بیشتری داشتم انتخابشان نمی‌کردم. خب مجموعه آن فیلم‌ها و خوردن برچسب بازیگر تجاری باعث شد برای یک سری کارهای خوب انتخاب نشوم و نقش‌هایی را از دست دادم که به نظرم می‌توانستم در آن‌ها بازی‌های درخشانی ارائه بدهم. مثلا شما همین سریال پدر را نگاه کنید. من نمی‌دانم آن‌ها که حرفه بازیگری را درست می‌شناسند چه نمره‌ای به من می‌دهند ولی با توجه به بازخوردهایی که می‌بینم قاعدتا باید اینطور باشد که به عنوان یک بازیگر پس از این سریال خیلی‌ها باید به این نتیجه برسند که من می‌توانم در نقش‌های دشوارتر و جدی‌تری بازی کنم، اگر این اتفاق بیفتد یعنی مسیر خیلی درست و منطقی پیش رفته اما اگر این اتفاق نیفتد یعنی یک جای کار می‌لنگد!

 

**البته به نظر می‌رسد این اتفاق تا حدودی بعد از «سربازهای جمعه» مسعود کیمیایی که اولین نقش منفی جدی کارنامه کاریتان بود افتاد.

 

-بله دقیقا، مثلا آقای ابوالحسن داوودی به من گفت بعد از دیدن فیلم «سربازهای جمعه» انقدر از بازی تو خوشم آمد که برای بازی در یک نقش مهم برای فیلم جدیدم تو را انتخاب کردم. فیلمی که بعدها شد «تقاطع». این در حالی بود که ما سال‌ها با هم رفاقت داشتیم اما هیچ وقت من را به عنوان بازیگر برای فیلم‌هایش انتخاب نکرده بود. یا بلافاصله پس از فیلم آقای کیمیایی بود که یک نقش بسیار خوب در فیلم «غروب شد بیا» به کارگردانی خانم انسیه شاه حسینی به من پیشنهاد شد و اتفاقا بازی من در هر دو فیلم با تشویق و تحسین اهالی سینما مواجه شد.

**ولی بعد از فیلم مسعود کیمیایی انگار دیگر نقش منفی به شما پیشنهاد نشد و باز هم نقش‌های مثبت یا نهایتا خاکستری بازی کردید!

 

-خب منظورم این نیست که لزوما بعد از یک بازی خوب در یک نقش منفی باید دوباره از این جنس نقش به من پیشنهاد دهند. همین الان هم احتمالا بعد سریال «پدر» تا مدت‌ها نقش منفی قبول نمی‌کنم چون ممکن است در این مدل نقش‌ها کلیشه شوم و ترجیح می‌دهم مسیر متفاوت دیگری را دنبال کنم. ولی به نظرم اگر خیلی‌ها اعتقاد دارند من نقش منفی سریال «پدر» را متفاوت و درست بازی کرده‌ام و طبق فرمایش شما و دوستان (از نظر شما و دیگران فکت می‌آورم که حمل بر تعریف از خود نشود) بازی‌ام باعث شد شخصیت «توفیق» آنطور که باید دیده شود پس بنابراین من در ادامه مسیر بازیگری ام بایستی امکان انتخاب نقش های بیشتر و متنوع تری داشته باشم.

 

**پس معتقدید آن زمانی که جوان اول سینما بودید این اتفاق برایتان نیفتاد؟

 

-البته آن زمان هم که به عنوان نقش اصلی در فیلم‌های زیادی حضور داشتم باز هم کاراکترهای متنوع و خوبی بازی می‌کردم، مثلا نقش من در «سناتور» چه شباهتی با نقشم در «گلهای داوودی» دارد؟! ولی نکته اینجا بود که وقتی موج جدیدی از کارگردان‌های جوان در دهه هفتاد به سینما اضافه شد و فضای سینما عوض شد من منتخب کارگردان‌ها برای فیلم‌های خاص‌تر یا اصطلاحا هنری و غیرتجاری نبودم فقط به این دلیل که فیلم‌های پرفروش زیادی بازی کرده بودم. انگار در آن زمان احساس می‌شد حضور من در فیلم‌های غیرتجاری برای آن فیلم‌ها خوب نیست. در حالی که در سینمایی با یک روند رشد منطقی و متناسب بازی در فیلم های پرفروش قاعدتا نباید مشکلی ایجاد کند.

 

خب نکته اینجاست که خیلی وقت‌ها بسیاری از بازیگران بزرگ دنیا می‌روند دنبال پیدا کردن فیلم نامه‌های خوب و با تلاش برای ساخته شدن آن فیلم نامه‌ها نقش‌های خوبی هم در که آن آثار وجود دارد را برای خودشان بر می‌دارند. شما هم که از همان ابتدا دوستان بسیار خوبی در سینما داشتید، چرا این روش را امتحان نکردید؟

 

-خب من یک اخلاق معروفی دارم که مثلا وقتی فلان رفیقم که فیلمساز معروفی است کاری را شروع می‌کند تماس هایم را با او قطع می‌کنم و عامدانه از او فاصله می‌گیرم چون دوست ندارم تو رودروایسی قرار بگیرد. بعد که فیلمش کلید خورد بهش زنگ می‌زنم یا بعد از فیلمبرداری احوالش را می‌پرسم. واقعا شاید اخلاق حرفه‌ای و خوبی هم نباشد چون خیلی‌ها برعکس من به همین شکل نقش‌ها و ارتباط‌های خوبی می‌گیرند اما خب خوشبختانه یا متاسفانه من همچین روحیه‌ای ندارم. البته در این سال‌ها خیلی تلاش کردم بین پیشنهادهای کاری‌ام نقش‌های متفاوتی پیدا کنم مثلا یکی‌اش «قصه پریا» کار آقای فریدون جیرانی بود. یادم هست در زمان خودش از بازی من در آن فیلم تعریف زیادی کردند ولی متاسفانه آن کار دیده نشد، خیلی هم سانسور شد و بخش‌های مختلفی از بازی من را حذف کردند. متاسفانه آن جا واقعی بازی کردن نقش حاجی آنقدر حساسیت برانگیز شد که حتی پلانی بدون دیالوگ از بازی من را به دلیل مدل نشستن و برخاستنم حذف کردند. جالب است که همان موقع یکی از مدیران شوخی یا جدی به من گفت یکی از نکات منفی کار این است که تو نباید اینقدر واقعی این نقش را بازی می‌کردی.

 

**یعنی می‌گویید بدشانسی هم در تعیین مسیر کارنامه کاری شما دخیل بوده؟!

 

-بله خب، فیلم جیرانی با وجود اینکه کار خوبی بود دیده نشد یا «غروب شد بیا» که در جشن خانه سینما چند نفر از کارگردانانی که هیچ وقت همکاری مشترکی با هم نداشتیم به من زنگ زدند یا حضوری گفتند ما فیلم را دیدیم و چقدر بازی‌ات خوب بود ولی آن فیلم هم درست دیده نشد. نمی‌دانم چرا ولی شاید در سال های اخیر کارکرد جنجال‌ها، فرافکنی‌ها، سر و صداها، غوغا سالاری‌ها، حاشیه‌ها و در مجموع اگر بخواهیم اسمش را بگذاریم تبلیغات به هر قیمتی، از یک بازی خوب یا تلاش برای ارائه یک اثر استاندارد و درست بیشتر باشد. واقعیتش این است که من در بخش بازیگری تخصص دارم و کارم را بلدم ولی در آن یکی بخش که می‌شود تبلیغ کردن برای دیده‌شدن کاری که انجام دادم، نه!

 

منبع: فارس

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.