2024/04/20
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
خیانت به سبک سریال‌های‌ ماهواره‌ای

خیانت به سبک سریال‌های‌ ماهواره‌ای

تنهايي ام در خانه، مرا به سوي ماهواره كشاند و سريال هاي جذاب و رقص و آواز شبكه هاي مختلف خلوتم را پر كرد. چيزي نگذشت كه با خريد گوشي تلفن هوشمند، پايم به شبكه هاي اجتماعي هم باز شد. تمام وقتم صرف حضور در تلگرام مي شد. خانه، زندگي، سعيد و حتي پسرم، فربد را هم فراموش كرده بودم.

دوات آنلاین-زنی که با اتهام خیانت به شوهرش رو به رو است داستان زندگی‌اش را برای پلیس سمنان این‌گونه شرح داد:

 

 پسر بچه سه ساله اش را در آغوش گرفت و دستبد به دست از خودروي كلانتري پياده شد. پشيمان و شرمسار از گناه بزرگي كه زندگي اش را از هم پاشيده و مصيبتي كه بر سرش آمده، سخن مي گفت: "زياده خواهي من سعيد را مجبور كرد تا دو شيفت كار كند".

 

او شب ها تا دير وقت كار مي كرد و وقتي به خانه مي آمد از شدت خستگي، ناي حرف زدن هم نداشت. اين داستان چهار سال زندگي مشترك من و سعيد است. حتي روزهاي تعطيل... .

 

تنهايي ام در خانه، مرا به سوي ماهواره كشاند و سريال هاي جذاب و رقص و آواز شبكه هاي مختلف خلوتم را پر كرد. چيزي نگذشت كه با خريد گوشي تلفن هوشمند، پايم به شبكه هاي اجتماعي هم باز شد. تمام وقتم صرف حضور در تلگرام مي شد. خانه، زندگي، سعيد و حتي پسرم، فربد را هم فراموش كرده بودم.

 

شب ها و روزها به همين ترتيب و با بي حوصلگي تمام مي گذشت تا اينكه يك روز صاحبخانه مان با همسرم به منزل ما آمد تا قرارداد اجاره خانه را يك سال ديگر تمديد كند.

 

نگاه هاي شيطاني "اميد" چون تيري در قلبم نشست. فرداي آن روز هم براي تحويل قولنامه آمد منزل ما و نمي دانم چه شد كه شماره ام را به او دادم. تماس هاي مكرر اميد و حرف هاي دلنشينش، جاي خالي خيلي چيزها را در زندگي ام پر كرد. مي دانستم كه اين شيطان است كه مرا به مرداب گناه و خيانت پيش مي برد، ولي اختياري از خود نداشتم و رابطه گناه آلودم با اميد را ادامه دادم.

 

یک شب و به صورت اتفاقی همسرم، عكس هاي من و اميد را در گوشي تلفنم ديد و همين داستان زندگي مان را سردتر از قبل كرد. براي فاصله گرفتن از این فضا و گذر زمان و ديدار با بستگان سوار اتوبوس شدم و چند كيلومتري از شهر خارج شدم.

 

اميد با ماشينش به دنبال اتوبوس در حركت بود و من هم به بهانه جا گذاشتن وسايلم از اتوبوس پياده شدم و سوار بر خودروي اميد شدم. نمي دانستم كه پليس سراغ ما مي آيد و دستم براي قانون و همسرم اين چنين رو  مي شود.

 

سعيد با تماس سروان خلیلی به کلانتری آمد و با نگاهي سرد به ليلا، پسرش را بغل كرد و رفت.

 

نظر كارشناس

 

همين ميل هاي نادرست و محبت هاي هوس آلود در بسياري از خانواده ها عامل طلاق و جدايي عاطفي زن و شوهرها شده است. اين عشق هاي نابجا گاه مادري را از خانواده و فرزندان خود جدا کرده تا وارد زندگي ديگري کند که براي او نيست و چه داستان ها و ماجراهاي اسف باري که در اين راستا پديد آمده است!

 

گاهي اين عشق هاي ممنوع چنان به فرد نزديکند که دائم او را مي آزارند. مثل علاقه ي بيش از حد به نامحرمي در بين اقوام درجه يک همسر يا کسي از نزديک ترين همکاران مان در محيط کار است. طوري که ملاقات هاي مکرر و معاشرت هاي زود به زود دائماً موجب تقويت و تشديد اين محبت مي شود. بنابراين اگر مِهر ممنوعي وارد قلب انسان شد بايد هوشمندانه در همان مراحل اول سرکوب شود. نبايد به زبان آورده يا در عمل وارد شود، نبايد بگذاريم با ابراز و اظهار قوت پيدا کند.

 

محبت در قلب انسان مانند چاهي است که هر چه بيشتر از آن آب کشيده مي شود بيشتر به جوشش مي افتد. بنابراين هرچه آن را مخفي کنيم و به آن بي توجه باشيم کمتر قدرت پيدا مي کند.

 

اگر شرايط به گونه اي است که چاره اي از بودن در کنار هم نداريم مي توانيم گفتگوهاي غير ضروري را حذف كنيم. نگذاريم طرف مقابل متوجه احساس مان شود. ايستادن در مقابل اين ميل و وسوسه به خاطر خدا و براي حفظ حريم مقدس خانواده، جزء جهاد با نفس محسوب مي شود.

 

وقتي قلب انسان به نامحرم ميل پيدا مي کند، بهترين کار اين است که رابطه مان را با محرممان تقويت کنيم. بايد محبت هاي حلالي که در قلبمان هست را آن قدر توسعه دهيم و تقويت کنيم تا بتواند در بيرون کردن اين مِهر و هوس حرام کمکمان کند.

 

اين نوع احساسات و محبت هاي شديد ناگهاني، در روزها و حتي ماه هاي اوليه يک سير صعودي دارند. اگر انسان صبر کند و تسليم آن احساس نشود و در جهت تقويت آن گامي برندارد کم کم آن التهاب و هيجان هاي اوليه رنگ مي بازد و محبوب مورد نظر از آن جاي بلندي که بي جهت پيدا کرده پايين خواهد آمد و نگاه فرد به او معقول و منطقي تر خواهد شد.

 

 اما متاسفانه بعضي از افراد اين صبر و حوصله را ندارند و تحت تاثير اين هيجان ها، رفتارهايي از خود بروز مي دهند که به ضرر زندگي خانوادگي و به ضرر دنيا و آخرتشان تمام مي شود. وقتي چشم شان باز مي شود و عقل شان به کار مي افتد که ديگر خيلي دير شده و خانواده اي باقي نمانده است يا خسران هاي بزرگ ديگري به بار آمده است.

 

مهم ترين نکته اي که در اين خصوص بايد به آن توجه کرد اين است که وقتي مهري ايجاد شد همان ابتدا بايد هوشمندانه در مقابل آن ايستاد. اما اگر با کنجکاوی، بازيگوشي و غفلت جلوتر و جلوتر برويم کار به جايي مي رسد که اختيار از دستمان خارج مي شود و به جاي عقل مان، احساس حاکم مي شود. وقتي هوا متلاطم مي شود قبل از آن که کار به طوفان بکشد بايد به فکر نجات بود وگرنه از طوفان بلا سالم بيرون آمدن کار هر کسي نيست.

 

اگر قرار است پاک باشيم و خانواده اي پاک داشته باشيم بايد هوشمندانه پاسدار قلب مان باشيم، بايد نگاهمان را كنترل كنيم.

 

تهیه و تنظیم: محمد شاه چراغ؛ دانشجوی دکترای جامعه شناسی – پلیس سمنان

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.