2024/04/19
۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
بیوگرافی و زندگی خانوادگی سحر ولدبیگی

بیوگرافی و زندگی خانوادگی سحر ولدبیگی

سحر ولدبیگی گفته است: آشنایی ما در واقع سر سریال پسر خاله در سال ۷۹ بود، بعد از آن در کارهای مختلف با هم بازی کردند و بیشتر با هم در ارتباط بودیم و به سلیقه های هم پی بردیم

دوات آنلاین-یکی از بهترین و بی‌حاشیه ترین و خوشبخت ترین زوج های دنیای هنر ، سحر ولدبیگی و همسرش نیما فلاح هستند. سحر ولدبیگی این روزها با سریال آرماندو مهمان خانه های مردم است . این بازیگر دوست داشتنی اکنون ۴۱ ساله است

 

بیوگرافی سحر ولدبیگی

سحر ولدبیگی و نیما فلاح دو زوج بازیگر هنرمند هستند.هر دو این هنرمندان سالهاست در کنار زندگی زناشویی در عرصه تلویزیون و سینما فعال هستند و زندگی سالم و موفقی در کنار هم دارند.

 

سحر ولدبیگی متولد اول تیر ماه ۱۳۵۶ در تهران است.

 

دیپلم بازرگانی از هنرستان شهید مدرس دارد، پدرش مسعود ولدبیگی چهره پرداز و بازیگر قدیمی بود، و مادر مرحومش نیز خانه داری می کرد

 

کلاس بازیگری

 

ولدبیگی یک دوره بازیگری را در کارگاه آزاد گذرانده است

 

او اولین بار از همین کلاس ها با سریال سلام زندگی در سال ۷۶ وقتی ۲۰ ساله بود وارد تلویزیون شد و فیلم ازدواج غیابی در سال ۷۹ اولین تجربه حرفه ای او در سینما بود

 

شهرت

 

با سریال دختران در سال ۱۳۸۰ چهره او شناخته شد اما سه سال بعد در سال ۸۱ با سریال پشت کنکوری ها و بخصوص سریال پاورچین در سال ۸۲ به شهرت رسید

 

بیوگرافی نیما فلاح

نیما فلاح متولد ۴ دی ماه ۱۳۵۱ در تهران، بازیگر است.

 

فارغ التحصیل لیسانس رشته گرافیک مطبوعات است. با بازی در تلویزیون در نقش دستیار درک در مجموعه ساعت طنز مهران مدیری سال ۷۳ کارش را آغاز کرد.

 

بعد از چند سال وقفه دوباره با مدیری و مجموعه جنگ ۷۷ به بازیگری ادامه دارد.

 

شغل دوم

 

نیما فلاح گرچه بازیگری پر نقشی نیست اما در این ۱۰ -۱۵ سالی که چندان در بازی فعال نبود مشغول ساخت تبلیغات تلویزیونی و تیتراژ است.

 

ساخت تیزرهای تبلیغاتی برای تک ماکارون، ایران خودرو، اشی مشی، سن ایچ، پارسوپال از جمله فعالیت های تبلیغاتی او بوده است

ازدواج هنری

 

سحر ولدبیگی و نیما فلاح در سال ۱۳۷۹ با هم ازدواج کردند، این زوج در سال ۹۷ که می شود ۱۸ سال زندگی مشترک هنوز هیچ فرزندی ندارند

 

نحوه آشنایی

 

سحر ولدبیگی گفته است: آشنایی ما در واقع سر سریال پسر خاله در سال ۷۹ بود، بعد از آن در کارهای مختلف با هم بازی کردند و بیشتر با هم در ارتباط بودیم و به سلیقه های هم پی بردیم

 

رفته رفته هفته ای یکبار دیدن مان تبدیل به دو بار و بیشتر شد و یکدفعه گفتیم چرا اصلا همیشه با هم نباشیم! ؟ اولین کار مشترک مان بعد از نامزدی، سریال دختران در سال ۸۰ بود

 

تفریحات مشترک زن و شوهری

 

هر دو مای یک ویژگی خاص داریم که در هر موقعیتی باشیم صحبت کردن بزرگترین سرگرمی ماست و در کنارش کارهای دیگری هم انجام می دهیم

 

مثلا، به گل و گیاهایمان می رسید، گیم کامپیوتری بازی می کنیم، آشپزی مشترک انجام می دهیم، سریال و فیلم هم می‌بینم و گهگاهی سفر هم می کنیم

 

نقطه مشترک زندگی

 

صداقت بزرگترین نقطه مشترک زندگی ماست

 

هر دوی ما با یکدیگر صادق هستیم، به هم دروغ نمی گوییم و چیزی از هم پنهان نداریم، بجز صداقت از هم درک متقابل داریم و همدیگر را بخوبی می فهمیم

 

مصاحبه با نیما فلاح و سحر ولدبیگی

شما یکی از موفق ترین زوج های هنری کشور هستید و این در حالیست که حواشی زیادی پیرامون هنرمندان وجود دارد… چه اصولی این موفق بودن را در زندگی شما ایجاد کرده است؟

 

سحر: به نظر من حاشیه داشتن باعث می شود که همیشه استرسی در زندگی شما حاکم باشد، خواه این حاشیه کاری، خواه مربوط به زندگی شخصی تان باشد. این انتخاب شخصی من و نیما بوده که هر دو دوست داشتیم زندگی آرامی داشته باشیم و از حاشیه ها دور بمانیم.

 

به هر حال اختلاف سلیقه همیشه و بین همه وجود دارد اما من و نیما همیشه خواستیم و سعی کردیم مشکلات شخصی مان را بین خودمان حل کنیم و درباره مسائل خصوصی مان به غیر از خودمان با کسی صحبت نکرده ایم چون به هر حال وقتی با دیگران مطرح می کنید، ممکن است آن مسئله ساده به یک اتفاق بزرگ تبدیل شود و خودمان آن را تبدیل به یک حاشیه بزرگ کنیم.

 

نظر من و نیما این بوده که مسائل خوب و بد زندگی ما فقط به خودمان مربوط است. حال اگر مسئله خوبی باشد سعی می کنیم دیگران را در آن شریک کنیم و اگر ناخواسته به مسئله بدی برسیم، آن را بین خودمان حل می کنیم.

 

نیما: بگذارید یک نکته ای را بگویم… معاشرت با دوستان، آشنایان و در و همسایه کار لذت بخشی است. برای من و سحر هم همینطور است. اما این شکل از معاشرت یعنی شما با افرادی روبرو هستید که یک عالمه ویژگی و خصوصیت دارند، خصوصیاتی که شما آنها را نمی شناسید. به هر حال وقتی آنها را دعوت می کنید یا از سوی آنها دعوت می شوید، رفته رفته با این ویژگی ها آشنا می شوید که برای درک کامل همه این ویژگی ها به سال ها زمان نیاز است!

 

من و سحر برخلاف آنچه به نظر می آید، افرادی به شدت سنتی هستیم، به خصوص در سنت های خانوادگی جزو خانواده هایی هستیم که معاشرت مان تنها محدود به خانواده است. به هر حال خانواده هر چه که باشد از گوشت و خون شماست، از کودکی شما را با همه خصوصیات تان شناخته و شما هم همین حس را نسبت به آنها دارید، برای همین به نظر من بهترین حاشیه امن برای هرکسی خانواده است.

 

اگر به قدیم نگاه کنید همه اعضای خانواده دور یک سفره می نشستند، پدربزرگ ها، پدرها، بچه ها، و به همین ترتیب افرادی که اضافه می شدند این سفره را بزرگتر و کامل تر می کرد. در آن محیط مردم می دانستند همیشه کانونی به نام خانواده وجود دارد که همه اعضای آن در مواقعی دور هم جمع می شدند و می توانستند مشکلات شان را مطرح کنند. اما حالا شکل خانواده عوض شده و در ظاهر مدرن این خانواده ها معاشرت ها و دوستی ها هم تغییر کرده است.

 

من و سحر به اندازه کافی در محل کارمان معاشرت کاری داریم، برای همین تمام آنچه مربوط به خانواده می شود و حیطه شخصی ماست، برای خانواده است. گاهی بیرون بردن یک صحبت خانوادگی به جای آرام کردن مسئله، تبدیل به یک جنجال می شود! ما سعی کرده ایم به حرمت خانواده دو نفره مان احترام بگذاریم.

 

سحر: شاید اول زندگی خودمان هم این نکته ها را نمی دانستیم. آنچه می گوییم براساس یک تجربه ۱۲ ساله است. به نظر من در مورد معاشرت، خیلی خوب است که زوج ها در کنار مثلا سفر با خانواده یا دوستان و موازی با این معاشرت ها، جمع دونفره خودشان را هم داشته باشند. دو نفری به سفر روند، خرید کنند یا تفریحی داشته باشند. درواقع یک زمان هایی فقط خودشان باشند و خودشان… البته این که می گویم دو نفره چون خانواده ما دونفره است، وگرنه منظورم جمع کوچک و اصلی همان خانواده است.

در کنار مسائل مالی، چه چیزهایی برای شروع یک زندگی مشترک لازم است؟

 

سحر: به هر حال در یک زندگی مشترک چه زن و چه مرد حق هایی دارند که نمی توان آنها را نادیده گرفت، اما وقتی به زندگی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها یا حتی پدرها و مادرهای مان نگاه می کنیم، می بینیم به رغم همه فراز و نشیب ها و گاه مشکلات مالی، همیشه یک نفر کوتاه می آمد. اتفاقی که این روزها دیگر به آن راحتی نمی افتد. الان در زندگی طوری شده که از یک جایی به بعد هر یک از طرفین حق را کاملا به خودشان می دهند تا جایی که هیچ حقی برای طرف مقابل قائل نیستند. به نظر من در کنار دوست داشتن و شناخت لازم از یکدیگر، مهم این است که به طرف مقابل حق بدهیم چون قطعا گاهی اوست که حرف درست می زند.

 

نیما: از نظر من مسئله مالی بسیار مهم است. عموما همه ازدواج ها با یک شکل و نگاهی از بلندپروازی شروع می شود، دو طرف نقشه هایی می کشند و می خواهند به اهدافی برسند، ولی جلوتر که می روند به علت مشکلات مالی با عملی نشدن نقشه ها کم کم ازدواج شان دچار تزلزل می شود، در این حالت هرکدام از آنها حس می کنند در کنار همسرشان به خیلی از چیزهایی که در ذهن شان بوده، نرسیده اند و به مرور این مسئله فاصله بین آنها را زیاد می کند.

 

من معتقدم در ابتدای امر هر زوجی باید بداند چقدر بودجه دارد و قرار است با چه بودجه ای زندگی شان را شروع کنند. قطعا مسائل مالی وزنه مهم و سنگینی است کما اینکه حتی سلامتی شما بر پایه درآمدتان است. فکرش را بکنید که مثلا برخورداری از امکانات دندان پزشکی، چکاپ ماهانه و… همگی نیازمند تامین مالی هستند، از قدیم هم گفته اند که عقل سالم در بدن سالم است.

 

خب؟ اینها نبود، فرد و به تبع آن زندگی او دچار مشکل می شود. همچنین برعکس خیلی ها معتقد هستم که داماد قبل از شروع زندگی مشترک باید به اصطلاح چپ خودش را پُر کند چون حالا دیگر آن طور نیست که بگوییم همه چیز را بعد از رفتن زیر یک سقف می توان درست کرد! به هر حال وجود یک بستر امن اولیه مثل خانه لازم است.

 

سحر: یا اگر از همان اول این چیزها را ندارند بهتر است پله پله برای داشتن و جمع کردن شان تصمیم بگیرند و برنامه ریزی کنند. مثلا برنامه بریزند تا ۵ سال یا ۱۰ سال آینده به چیزهایی که می خواهند دست پیدا کنند نه این که از همان اول تا خرخره توی قرض فرو بروند! خیلی چیزها را می شود ساده تر گرفت، مثلا در مورد خودمان، چه پدر من و چه پدر نیما دوست داشتند عروسی آنچنانی بگیریم، ما هم بدمان نمی آمد، اما دیدیم این کار پرهزینه باعث می شود، تا چند سال پس از ازدواج، تلاش کنیم تا خرج آن عروسی و هزینه هایش جبران شود! درحالی که با ساده تر برگزارکردن عروسی می توانستیم به مسائل مهم تری بپردازیم.

 

نیما: من و سحر از همان ابتدا این شیوه را در پیش گرفتیم که هزینه های اضافه زندگی مان را هرس کنیم.

 

سحر: خیلی چیزها را ما طی زندگی با هم ساختیم. مثلا پول جمع کردیم، لوازم زندگی مان را بهتر کردیم. این که از همان روز اول بخواهیم ایده آل های زندگی را داشته باشیم و به خاطر آنها زیر بار قرض و استرس برویم، باعث می شود از روز بعد از ازدواج حال مان همیشه بد باشد! چون همیشه نگران مسائل مالی و جبران آن هزینه ها هستید.

 

نقش گذشت را در زندگی مشترک چقدر مهم می دانید؟

 

سحر: عقیده من این است که در زندگی مشترک از یک جایی به بعد هر دو آدم مدل همدیگر می شوند، افکار و احساسات شان مثل هم می شود و این مسئله خواسته های آنها را هم مشترک می کند یعنی می خواهند به یک چیز برسند، البته همیشه در کنار این خواسته مشترک، خواسته های انفرادی هم هست اما باید دید آن خواسته انفرادی اهمیتی دارد یا نه؟

 

برای مثال شاید نیما بخواهد هواپیمای کنترلی بخرد! که قطعا این خواسته، خواسته مشترکی نیست یا من بخواهم کاری را انجام بدهم که فقط برای خودم مهم است، نمی گویم از خواسته شخصی تان دست بکشید، اتفاقا به نظر من خوب است که در این مورد وارد بده بستان بشوید و به تناوب به خواسته های شخصی همسرتان توجه کنید. چون اگر قرار باشد همسرتان مدام از خواسته هایش بزند و فقط به خواسته های شما یا خواسته های مشترک تان بپردازد یک جایی کم می آورد و ممکن است بگوید که «همیشه دارم برای تو کاری انجام می دهم…»

 

نیما: من از حرف های سحر این نتیجه را گرفتم که خواسته های زندگی مشترک را می توان به دو شکل مادی و معنوی تقسیم کرد. خواسته های مادی عموما خواسته هایی کودکانه و بعضا خودخواهانه می شوند، به همین علت جای گذشت در آنها کمتر است. اما وقتی به خواسته های معنوی نگاه می کنیم متوجه می شویم نه تنها به نفع طرف مقابل است بلکه همین نفع را برای شخص خود من هم دارد. می توان اینطور تحلیل کرد که رسیدن به آن خواسته برای هر دو نفرمان مفید و خوب است. این که حالا مثلا الزاما من باید مسواک آبی رنگ برقی داشته باشم خواسته کودکانه ای است! به هر حال معتقدم آدم ها از یک جایی به بعد باید بزرگ شوند و این بزرگ شدن یک معنایش توجه به خواسته های طرف مقابل است.

 

اگر بخواهید همسرتان را تعریف کنید، چه می گویید؟

 

سحر: همسرم گنج زندگی من است.

 

نیما: همسرم سحر را هیچ وقت با کلام نتوانستم توصیف کنم.

 

چقدر به حریم شخصی همسرتان اهمیت می دهید؟

 

سحر: ما از یک جایی به بعد در زندگی مشترک تصمیم گرفتیم که دوستان مشترکی داشته باشیم، یعنی اینطور نیست که یک دوست فقط دوست من یا فقط دوست نیما باشد. این مسئله باعث شده تا همه چیزمان رو باشد. البته این مدلی است که برای ما جواب داده و نمی گویم قانونی صددرصد برای تمام زوج هاست.

 

نیما: به نوعی با این شکل، حریم خصوصی ما، با هم یکی شده است. نمی دانم چنین کاری درست است یا نه!؟ شاید یک آدم باتجربه تر و متخصص باید در این باره نظر بدهد اما ما حریم شخصی یک نفره نداریم!

 

سحر: مثلا شاید افرادی باشند که دوست نداشته باشند همسرشان به گوشی موبایل آنها جواب بدهد اما من و نیما چنین قانونی برای خودمان نداریم!

 

نیما: این بر می گردد به همان حریم مشترکی که گفتم مثلا جالب است بدانید اطلاعات گوشی هر دو نفرمان یکی است تا جایی که اگر اطلاعات گوشی یکی از ما پاک شود، اصلا نگران نمی شویم چون عین همین اطلاعات در گوشی آن یکی هم هست. اصلا ما الکی دو تا گوشی داریم (با خنده).

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.