شکایت از خواسته غیراخلاقی شوهر
چندسال پیش به پسری که در همسایگی ما زندگی میکرد، علاقهمند شدم و هردویمان یک دل که نه، صد دل عاشق هم شدیم. عشق ما زبانزد اهالی روستا بود.
دوات آنلاین-زن در حالی که از شرمساری، نگاهش به زمین گره خورده بود، به آرامی سرش را بالا آورد، وحشت از نگاهش موج می زد و این گونه داستان زندگیاش را برای مشاوره پلیس استان خراسان شمالی بیان کرد:
چندسال پیش به پسری که در همسایگی ما زندگی میکرد، علاقهمند شدم و هردویمان یک دل که نه، صد دل عاشق هم شدیم. عشق ما زبانزد اهالی روستا بود. هرچند آن زمان سن کمی داشتیم و مجید هنوز به خدمت سربازی نرفته بود، قرار بر این شد پس از پایان خدمت، بههمراه خانوادهاش رسماً به خواستگاریام بیایند و همانطور هم شد و روزگار بر وفق مرادمان پیش میرفت.
پس از 2سال انتظار، بالاخره ما به هم رسیدیم و رسماً زن و شوهر شدیم. یکسال دوران عقدمان طول کشید. در این مدت، همسرم خیلی به من وابستهتر شده بود و برای همین کمتر سرکار میرفت. او بههمراه پدرش کشاورزی میکرد؛ ولی بیشتر مواقع به بهانههای مختلف از کار سر باز میزد و خودش را به من میرساند. هر دو کمسن و سال بودیم و ازنظر فکری خیلی بچه!
با طی شدن دوران یکساله عقدمان، بساط عروسی راه انداختیم و برای زندگی مشترکمان عجله داشتیم. به هر نحوی بود، خانوادهاش برایمان جشنی برپا و ما را روانه خانه بخت کردند.
بعد از ازدواج تا مدتی از پساندازمان خرج کردیم، اما با تمام شدن آن و خوردن کفگیر به ته دیگ، همسرم که علاقهای به کار کشاورزی نداشت، به اصرار او از روستا به شهر رفتیم. مجید ابتدا در یک تعمیرگاه ماشین مشغول به کار شد؛ ولی درآمدش، کفاف زندگیمان را نمیداد.
او با چند تا از شاگردان تعمیرگاه دوست شده بود و آنها به منزل ما رفتوآمد داشتند. کمکم متوجه شدم دوستان او افراد سالمی نیستند و دست به هر کار خلافی میزنند؛ از دزدی ناموس مردم گرفته تا سرقتهای دیگر!
نمیدانم چه شد که پای من هم به این ماجرا باز شد؛ بیشتر کنجکاو بودم. هرچند اولش که مجید پیشنهاد داد، مخالفت کردم؛ ولی درنهایت پس از اصرارهای پیدرپی او پذیرفتم.
از طرفی از مجید به خاطر بیغیرتیاش متنفر شده بودم؛ او مجبورم میکرد تا با آرایش غلیظ و لباسهای نامناسب کنار خیابان بایستم و باعث فریب و گمراهی مردان پولدار با ماشینهای گرانقیمت شوم. مانند غلام حلقه به گوش هرچه مجید میگفت، همان را انجام میدادم؛ با همان وضع و قیافه کنار خیابان ایستاده و خودروهایی را که گرانقیمت بود و راننده شیک داشت، سوار میشدم. با آنها رابطه دوستی و ... برقرار میکردم و پول زیادی از این راه به جیب میزدم.
چندین مورد را هم پس از طرح دوستی و گرفتن مبالغ زیادی پول قال گذاشتم و سر قرار حاضر نشدم تا اینکه پس از اخاذی و کلاهبرداریهای زیاد از مردان ضعیفالنفس و پولدار، خیلی غیرمنتظره توسط پلیس دستگیر شدم. عذاب وجدان رهایم نمیکند. نمیدانم عاقبتم چه میشود! اگر خانوادهام بفهمند، طردم میکنند. دیگر نمیخواهم با این شوهر بیغیرت زندگی کنم.
نظر کارشناس
کارشناس مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان شمالی دراینباره میگوید:
ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات زندگی است؛ اما این تصمیم، زمانی باید گرفته شود که بهصورت آگاهانه و براساس عقل و منطق باشد؛ نه عواطف و احساسات. انتخاب صحیح و درست همسر و شریک زندگی در وهله اول، نقش حیاتی و تعیینکننده در خوشبختی را ایفا میکند؛ لذا انتخاب صحیح و درست آن است که با معیارها و اصول اولیه ازدواج مطابقت داشته تا ضامن ادامه و پایداری زندگی مشترک باشد.
ازدواج افرادی که به مانند فرد مورد نظر ما است، چون با احساسات و هیجانات کاذب دوره نوجوانی همراه است، بنابراین ضمانتی برای خوشبختی وجود ندارد.
برخی از ملاکهای انتخاب همسر عبارتند از دینداری، اخلاقمداری، خانواده با اصالت، صداقت، تحصیلات، تعهد و وفاداری، شغل، زیبایی و... .
عدم بلوغ فکری، ازدواج در سن پایین، عشقهای دوره نوجوانی، بیکاری همسر، مهاجرت از روستا به شهر، انتخاب ناآگاهانه دوست توسط همسر، معاشرت با دوستان نااهل، بازشدن پای دوستان همسر به منزل آنها، عدم آگاهی از عواقب کجروی اجتماعی و...، همه و همه از علل آسیب فرد محسوب میشوند.
لذا توصیه میشود:
1- جوانان در شرف ازدواج، در انتخاب همسر دقت و معیارهای درست را درنظر بگیرند.
2- قبل از ازدواج تأکید میشود با یک مشاور باتجربه در این خصوص مشورت کنند.
3- خانوادهها فرزندان خود را به حال خود رها نکنند و از آنها حمایت و در حل مشکلات یاریشان کنند.
4- جوانان در انتخاب دوست، دقت کنند و قبل از شناخت کامل، پای هیچ دوستی را به منزل باز نکنند.
5- زوجین بعد از ازدواج، در معاشرت با دوستان و رفتوآمد با آنها زیادهروی نکنند.
و نکته آخر اینکه برای همه کارهایمان خدا را درنظر بگیریم. همیشه به خود تلنگر بزنیم که اگر بنده نمیبیند، خدا بر همه اعمال ما آگاه و ناظر بر همه کارهای بندگان است.
لطفا در قسمت ارسال نظر بنویسید نظر شما درباره این پرونده چیست؟
نویسنده: سروان نساء ایزانلو؛ کارشناس ارشد مرکز مشاوره آرامش پلیس استان خراسانشمالی
12jav.net