افشای ناگهانی یک رابطه سیاه
دائم خودم را لعنت میکنم که چرا گذاشتم پای این مار خوشخطوخال به زندگیام باز شود و آن را نابود کند. اعتماد بیجا به زن غریبه موجب شد که شوهرم او را به من ترجیح دهد. بهخاطر دخترم نمیخواهم طلاق بگیرم، ولی دیگر هیچ اعتمادی به همسرم ندارم.
دوات آنلاین-زنی که به طور اتفاقی متوجه خیانت شوهرش شده بود با مراجعه به مرکز مشاوره پلیس استان خراسان شمالی ماجرا را این طور توضیح داد:
حاصل ازدواجمان یک دختر 4 ساله است. تا قبل از این، خیلی خودم را زن خوشبختی فرض میکردم؛ چون فکر میکردم که شوهرم عاشق من است و خاطرم را میخواهد؛ اصلاً فکرش را نمیکردم که اینقدر در حق من نامردی کند.
اسماعیل در یک ارگان دولتی مشغول خدمت بود و با حقوق کارمندی و وام توانستیم یک واحد 70متری بخریم و به قولی صاحبخانه شویم. از این بابت خیلی خوشحال بودیم و زندگی بر وفق مراد بود.
در طبقه بالای ما زنی زندگی میکرد که بنا به گفته خودش از همسرش جدا شده بود و فرزند پسری داشت که با شوهر سابقش زندگی میکرد. بعضی وقتها که زن همسایه را در حیاط میدیدم، با او خوشوبش و احوالپرسی میکردم. خودش را الهام معرفی کرد. از آن روز ارتباط من با الهام شروع شد و روزبهروز باهم صمیمیتر شدیم؛ بهطوریکه صبحانه را یک روز در منزل ما و یک روز در منزل الهام میخوردیم. او داستان زندگیاش را برایم تعریف کرد. وقتی سرگذشتش را شنیدم، خیلی غصه خوردم.
الهام حتی زمانیکه اسماعیل در منزل بود، بیپروا به منزل ما میآمد و با همسرم گپ میزد. از آنجا که به اسماعیل اعتماد داشتم، اصلا فکر بدی به دلم راه نمیدادم؛ حتی بعضی خریدهای الهام را انجام میدادم. خیلی با الهام صمیمی شده بودم؛ درست مانند دو تا دوست.
گاهی اوقات افراد ناشناسی به منزل الهام رفتوآمد میکردند که خودش میگفت فامیلش هستند. من هم زیاد کنجکاوی نمیکردم؛ چون فکر میکردم همه مثل خودم صداقت دارند و لابد او هم راست میگفت.
هر از گاهی پسر الهام به خانهاش میآمد و چند روزی را نزد مادرش بود. باهم به گردش و تفریح میرفتیم. آنقدر این رابطه صمیمی شده بود که گاهی خودم حالم از این همه رابطه داشتن به هم میخورد.
الهام بیش از حد به منزل ما رفتوآمد داشت؛ وقت و بیوقت و هربار چند ساعت میماند. چانهاش که گرم صحبت میشد، گذر زمان را احساس نمیکرد. واقعا فکر میکردم زن بدبختی است و دلم به رحم میآمد.
چون اهل یکی از شهرهای اطراف بجنورد بودم، برای دیدن خانوادهام آخر هفتهها میرفتم. اسماعیل مرا میرساند و به بهانه اینکه کار دارد، خودش برمیگشت و دوباره خودش میآمد و برمان میگرداند. هرچقدر اصرار میکردم که بماند، هربار بهانهای برای برگشت داشت.
این اواخر اسماعیل خیلی مشغول گوشیاش میشد. خودش مدعی بود که من بدبین شدهام و دائم غر میزنم! من هم به حرفش اعتماد کردم. آخر هفته دیگری فرار رسید. بازهم ساکم را بستم و بهسوی دیارم رهسپار شدم؛ اما اینبار اسماعیل گفت که نمیتواند ما را برساند؛ چون خیلی کار سرش ریخته است و قرار شد ما با ماشینهای عبوری برویم و این حرفش باعث شد که من به او شک کنم.
وسط راه بودم که ناگهان توی دلم آشوب شد؛ بنابراین به راننده گفتم که پیادهام کند و همه کرایه را به او پرداخت کردم و یک ماشین دربست گرفتم و به سمت منزل برگشتم. کلید را چرخاندم و وارد شدم. فکر کردم اسماعیل سرکار رفته. وارد اتاق خواب که شدم، در کمال ناباوری صحنهای را دیدم که باورش برایم سخت بود. اسماعیل و الهام را با ...
هاج و واج نگاهم میکردند. زبانم در کامم نمیچرخید که هرچه لایقشان است، نثارشان کنم. بله؛ الهام با نقشه وارد زندگی من و همسرم را صاحب شده بود.
نمیدانستم باید چه کنم؟ فقط جیغ میزدم و اسماعیل سعی داشت که ساکتم کند. نمیتوانم هردویشان را ببخشم. تداعی آن شب لعنتی، کابوس زندگیام شده. دائم خودم را لعنت میکنم که چرا گذاشتم پای این مار خوشخطوخال به زندگیام باز شود و آن را نابود کند. اعتماد بیجا به زن غریبه موجب شد که شوهرم او را به من ترجیح دهد. بهخاطر دخترم نمیخواهم طلاق بگیرم، ولی دیگر هیچ اعتمادی به همسرم ندارم.
نظر کارشناس:
کارشناس مرکز مشاوره آرامش پلیس استان خراسانشمالی در اینباره میگوید: هرگز غریبهها را به حریم خصوصی زندگیتان راه ندهید. تأکید میشود که زوجها مهارتهای ارتباطی و اجتماعی خود را بالا ببرند و نسبت به خطرهای در کمین، تیزبین باشند. باتوجه به اینکه آسیبهای اجتماعی در جامعه رو به افزایش و این موضوع مسئلهای نگرانکننده و قابلتأمل است، پس بهتر است که خوب به محیط پیرامون خود بنگریم و از خطرهای در کمین آگاه شویم و آنها را مهار کنیم و این امر جز در سایه آموزش و ارتقاء آگاهی امکانپذیر نیست.
تعهد، وفاداری، اعتماد، صداقت و...، لازمه زندگی مشترک زناشویی هستند؛ ولی متأسفانه برخی از زوجین از اعتماد طرف مقابل سوءاستفاده میکنند و مرتکب خیانت یا بیوفایی میشوند.
آنچه در این مورد مشهود است، اینکه اعتماد بیجا و بیش از حد به زن غریبه و راهدادن وی به حریم خصوصی خانوادگی، موجب شد که چنین سرنوشتی برای مراجع رقم بخورد؛ لذا توصیه میشود که به افراد غریبه هرگز اعتماد نکنید؛ چراکه اعتماد صد در صد به غریبهها و بازکردن پای آنها به حریم شخصی، موجب میشود که طرف مقابل از این اعتماد بهوجود آمده، نهایت سوءاستفاده را کرده و در زندگی مشترک زوجها خلل ایجاد کند./
نویسنده: سروان نساء ایزانلو، کارشناس ارشد مرکز مشاوره آرامش پلیس استان خراسانشمالی
12jav.net