2024/04/25
۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
گفت‌وگو با یک موادفروش سیار

گفت‌وگو با یک موادفروش سیار

من از قدیم مصرف‌کننده بودم و مصرف‌کننده‌ را خوب می‌شناسم. مصرف‌کننده‌ هم فروشنده را خوب می‌شناسد. وقتی می‌بینم سه چهار تا ماشین کنار خیابان پارک می‌کند و چند جوان از داخلش بیرون می‌آیند و چند نفرشان هنوز پیاده نشده سیگار روشن می‌کنند، برایم نشانه است که مواد می‌خواهند.

دوات آنلاین-وقتی می‌خواهی در جاده‌های دور و دراز شمال، بلال و یک کاسه آش بخری یا کمی خستگی در کنی و کنار فلان جاده یک قوطی سوهان و گز بگیری و با لیوانی چای بنوشی، یا زیراندازت را پهن کنی زیر فلان درخت،‌ کنار بهمان رود و گردِ راه از تن بگیری، ساقی‌ها همان نزدیکی‌اند. بعضی‌ها زیرگوش مردم می‌گویند مواد، مواد، بعضی مردم هم پای بساط‌ها می‌گویند مواد، مواد. پیوند مصرف کننده‌های موادمخدر و ساقی‌ها به همین شکل در جاده‌ها و راه‌ها جوش می‌خورد و می‌شود سبک خاصی از فروشندگی مواد در کشور. قرار شد نام و نشانش پیش خودمان بماند و اسمی از پاتوقش نبریم، درعوض او هم همه چیز را بگوید و رو راست باشد. سوژه ما یک ساقی بین راهی است که در دکه‌اش درحاشیه یکی از جاده‌ها همه جور موادی می‌فروشد و ساقی‌گری داخل شهری و فروشندگی تلفنی را هم می‌زند تنگاین کار. غم‌انگیز بود وقتی ساقی مورد نظر گفت که درآمد ماهانه‌اش از ما خبرنگارها خیلی بیشتر است.

  • پاتوقت کجاست؟

 

توی دکه‌های حاشیه ... . قبلا آنجا کار می‌کردم و چون پاتوق خوبی بود و دوست نداشتم جایم عوض شود به زور با صاحب یکی از دکه‌ها شریک شدم .

 

  • در مالکیت دکه شریک شدی؟

 

نه، در کار. از سود دکه سهم دارم، اما اجاره هم می‌دهم.

 

  • ماهی چقدر؟

 

یک و نیم میلیون تومان.

 

  • درآمد داری؟

 

بله خوب است چون هم در سود مغازه شریکم و هم از فروش مواد درآمد دارم.

 

  • ولی قطعا سود مواد بیشتر از سود مغازه است!

 

راستش بستگی به تعداد مشتری دارد. اگرمشتری باشد سود مغازه در برابر سود مواد هیچ است.

 

  • الان کاسبی‌ات بهتر است یا موادفروشی؟

 

کاسبی برایم پوششی است که بتوانم موادم را بفروشم.

 

  • بین این دکه‌ها فقط تو مواد می‌فروشی؟

 

یکی دو نفر هستند که خیلی مخفی کار می‌کنند ولی من روتر کار می‌کنم.

 

  • از مشتری‌ها بگو.

 

خیلی از مشتری‌هایم آشنا هستند یعنی از قدیم مشتری بودند. بعضی راننده‌های گذری سواری و خطی هم هستند.

 

  • پس غریبه‌ها کمتر سراغت می‌آیند!

 

اتفاقا غریبه‌ها زیاد می‌آیند ولی من نمی‌توانم به آنها اعتماد کنم.

 

  • غریبه‌ها وقتی به دکه سر می‌زنند چه می‌گویند؟

 

من از قدیم مصرف‌کننده بودم و مصرف‌کننده‌ را خوب می‌شناسم. مصرف‌کننده‌ هم فروشنده را خوب می‌شناسد. وقتی می‌بینم سه چهار تا ماشین کنار خیابان پارک می‌کند و چند جوان از داخلش بیرون می‌آیند و چند نفرشان هنوز پیاده نشده سیگار روشن می‌کنند، برایم نشانه است که مواد می‌خواهند.

 

  • فروشنده‌های مواد چه شکلی‌اند؟

 

فروشنده که همین طور ولو نیست، ظاهر خاصی هم ندارد. خانم! الان موادفروشی تلفنی شده،‌دیگر مثل قدیم نیست که کار سخت باشد. الان مواد را با موتور می‌رسانند دست مشتری.

 

  • یعنی خرید مواد درجاده‌ها و بین راه‌ها هم تلفنی است؟

 

مصرف‌کننده‌هایی که درجاده هستند همیشه با خودشان جنس دارند مگر این‌که آن را گم کرده باشند یا تمام شده باشد، در این صورت می‌آیند سراغ ساقی‌های بین راهی. معمولا این طوراست که کسی که به مواد احتیاج دارد آن حوالی پرسه می‌زند و سراغ مواد را می‌گیرد و از کسی که قیافه‌اش به مصرف‌کننده می‌خورد پرس و جو می‌کند. به همین روش فروشنده و مصرف‌کننده به هم وصل می‌شوند.

 

  • ساقی بین راهی بودن از ساقی شهر بودن سخت‌تر است یا آسان‌تر؟

 

من، هم شهری هستم و هم بین راهی. چون مشتری‌هایم همه آشنا هستند مشکلی ندارم.

 

  • مشتری‌ها این روزها بیشتر دنبال چه موادی هستند؟

 

تریاک، شیره و شیشه.

 

  • با این‌که شیشه این همه گران شده؟

 

تقاضا خیلی کمتر ازقبل شده ولی آنهایی که وابستگی دارند حتما دنبالش می‌آیند حتی اگر کمتر مصرف کنند.

 

  • وضعیت قیمت مواد چگونه است؟

 

قیمت‌ها این روزها کمی بالا کشیده. این مدت به خاطر گرانی دلار قیمت‌ها بالا رفته چون تریاک وارداتی است و قیمت‌هایش با دلار محاسبه می‌شود.

 

  • مشتری‌ها جوان‌ هستند؟

 

از جوان تا پیر هست ولی داخل شهر بیشتر جوان‌ها هستند.

 

  • خانم‌ها هم هستند؟

 

بله، بسیار زیاد.

 

  • درست است که می‌گویند ساقی‌ها برای کشیدن مواد، مکان در اختیار می‌گذارند؟

 

در محله‌های خاصی، بله. خانه‌هایی هست که حتی خانم‌ها آنجا می‌نشینند و می‌کشند.

 

  • تو هم مکان داری؟

 

نه، من فقط می‌فروشم.

 

  • حتی توی دکه به کسی جا نمی‌دهی؟

 

نه، چون تابلو می‌شود.

 

  • اجاره این مکان‌ها چه قدر است؟

 

معمولا چیزی به نام اجاره از کسی نمی‌گیرند ولی مشتری از صاحب این خانه‌ها جنس می‌خرد و موقع رفتن یک چیزی می‌گذارد روی پول جنس و می‌رود.

 

  • اوضاع کاسبی چطور است؟

 

خوب است.

 

  • خوب یعنی چقدر؟

 

مطمئن باش از شما خبرنگارها بیشتر درمی‌آورم.

 

  • عدد می‌دهی؟

 

کم ِ کم ماهی پنج شش میلیون.

 

  • باور کن به تو غبطه نمی‌خورم!

 

خیلی خوب است. این پولی که من درمی‌آورم اصلا برکت ندارد و چیزی ته‌اش نمی‌ماند. خودم هم نمی‌دانم چه می‌شود. یا خرج موادم می‌شود یا چند باری که پیش آمده، رشوه و جریمه داده‌ام. یک دفعه پولی که یک سال جمع کرده‌ای این طوری از دست می‌رود، اگر شانس بیاوری خودت یا جنست گیر نکند.

 

  • بیشترین جریمه‌ای که تا به حال داده‌ای چه قدر بوده؟

 

30 میلیون.

 

  • رشوه را به چه کسی می‌دهی؟

 

بالاخره آشنا این طرف و آن طرف پیدا می‌شود که برایم کاری بکند.

 

  • تا به حال چند بار رشوه دادی؟

 

من اسمش را می‌گذارم هدیه.

 

  • خب چند بار هدیه دادی؟

 

یادم نیست.

 

  • چه دادی؟

 

آخرین بار یک دست کت و شلوار دادم.

 

  • خودت هم می‌کشی؟

 

بله، همه چیز.

 

  • و در حال ترک هستی؟

 

بله، تا به حال دو بار ترک کرده‌ام ولی باز آلوده شدم. اما این بار عزمم را جزم کرده‌ام پاک بمانم. در حال مصرف دارو هستم. آقای دکتر تشخیص داده که این بار با دفعات قبل فرق دارد. با کمک آقای دکتر می‌خواهم دکه را هم جمع کنم.

 

  • چرا به این نتیجه رسیدی؟

 

این کار یا عاقبتش زندان است یا گرفتاری. همیشه این دغدغه را داری که بلایی سر زن و بچه‌ات بیاید. چند بار نزدیک بود زندگی‌ام از هم بپاشد. به این نتیجه رسیده‌ام که این درآمد با شخصیت خانوادگی‌ام و چیزهایی که یاد گرفته ام سنخیتی ندارد و یقین دارم این پول‌ها به درد من نمی‌خورد.

 

  • مواد را از کجا می‌خری؟

 

در 20 سالی که مصرف‌کننده بودم با آدم‌های زیادی آشنا شدم و هر بار با آدم‌های بزرگ‌تر از قبل. آنقدر پیش رفتم که راهش را پیدا کردم.

 

  • گردن‌کلفت‌ترین فروشنده‌ای که می‌شناسی و از او جنس می‌خری کیست؟

 

پاتوقش ته نیروگاه است.

 

  • تا چند کیلو می‌دهد؟

 

به من تا سه چهارکیلو چون اعتمادش به من زیاد است. ولی من هر بار نیم‌کیلو بیشتر خرید نمی‌کنم.

 

  • از این فروشنده گردن‌کلفت‌تر هم در شهر هست؟

 

بله زیادند ولی من با آنها کاری ندارم.

 

  • تریاک‌هایی که می‌خری مال کجاست؟

 

کرمان و سیستان و بلوچستان.

 

  • یعنی تولید اینجاهاست یا از افغانستان می‌آید؟

 

هم افغانستان و هم تولید داخل.

 

  • آخر می‌گویند در ایران کشت خشخاش نیست!

 

الان را نمی‌دانم کشت هست یا نه ولی تا چند سال قبل بود.

 

  • موادی را که می‌خری کجا مخفی می‌کنی؟

 

من یکسری رفیق دارم که پول می‌گیرند و قبول می‌کنند جنس را نگه دارند. مثل اجاره گرفتن. این کار بین ساقی‌ها رسم است.

 

  • یعنی حق انبارداری می‌گیرند!

 

دقیقا.

 

  • مبلغش چقدر است؟

 

بستگی دارد به این‌که طرف رفیقت باشد یا نه و با تو رودربایستی داشته باشد یا خیر. نوع جنس، مقدار و مدت زمانی که قرار است آنجا باشد در قیمت اثر می‌گذارد. اگر بخواهی چپ و راست بروی در خانه‌اش فرق می‌کند. البته قیمت‌ها بیشتر توافقی است.

 

  • این روزها محیط برای فروشنده‌های موادمخدر امن‌تر شده یا ناامن‌؟

 

این هم بستگی دارد به محلی که ساقی درآن کار می‌کند. از برخی محله‌ها خیلی خوب و سفت و سخت محافظت می‌شود اما برخی محله‌ها را به امان خودش گذاشته‌اند. در برخی محله‌ها حتی یک ساقی هم پیدا نمی‌شود اما در جاهای دیگر حتی 200 ساقی کار می‌کنند.

 

  • ولی به هرحال ساقی‌ها در محله‌های محافظت شده هم نفوذ می‌کند، مگر نه؟

 

بله خب.

 

  • در این محله‌ها مشتری هم داری؟

 

بله، تعدادی‌ معروف هم هستند (اسامی،‌ مشاغل و صنف مشتری‌های او قابل ذکر نیست)

 

  • فرق این مشتری‌ها با بقیه چیست؟

 

هم پولشان نقد است، هم جنس خوب و اعلا می‌خواهند و هم به مقدار زیاد.

 

منبع: جام جم

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.