2024/04/25
۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
قاتل کودک11 ساله قربانی تجاوز بود

قاتل کودک11 ساله قربانی تجاوز بود

پسر جوانی که در اقدامی خشن کودکی را به خانه کشانده و با دهها ضربه چاقو به قتل رسانده‌است در جلسه رسیدگی به پرونده‌اش توضیح داد که چطور در کودکی مورد تجاوز قرار گرفت و زندگی‌اش دگرگون شد.

دوات آنلاین-پسر جوانی که در اقدامی خشن کودکی را به خانه کشانده و با دهها ضربه چاقو به قتل رسانده‌است در جلسه رسیدگی به پرونده‌اش توضیح داد که چطور در کودکی مورد تجاوز قرار گرفت و زندگی‌اش دگرگون شد.

 

در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند بر اساس محتویات پرونده متهم که علی نام دارد یک سال قبل کودک 11 ساله‌ای به نام ابوالفضل را به بهانه نشان دادن کبوتر به خانه‌اش برده و با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده‌است.

 

بر اساس نظریه پزشکی قانونی 89 ضربه بر بدن مقتول وارد شده و بعد از قتل علی به کمک بردارش جسد را به جاده قم منتقل و در آنجا رها کرده‌ بود.

 

روز گذشته بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و اعلام کرد متهم باوجود داشتن اختلال شخصیت بر اساس گفته پزشکی قانونی مسئول اعمال خود است و با برنامه ریزی قبلی اقدام به ربایش کودک و قتل او کرده ‌است.

 

در ادامه اولیای‌دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص در ملاء عام شدند.

 

سپس متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت علی که لکنت زبان هم داشت اتهام قتل را قبول کرد و گفت: وقتی خیلی بچه بودم در پارک رازی که ابوالفضل هم آنجا بازی می‌کرد یکبار مورد آزار شخصی قرار گرفتم از آن به بعد حالت عادی نداشتم و همیشه حالم بد بود و اضطراب داشتم چند باری هم پیش روانپزشک رفتم ولی تاثیری در حالم نداشت داروهایی می‌داد که من می‌خوابیدم.

 

متهم گفت: من ابوالفضل یا پدرش را نمی‌شناختم فقط یکبار او را در پارک دیده‌بودم روز حادثه دوباره حالم بد شد و تصمیم گرفتم ابوالفضل را بکشم به همین خاطر به بهانه اینکه می‌خواهم کبوتر به او نشان دهم به خانه بردمش و در پشت بام به او کبوتر نشان دادم بعد او را به حمام بردم و با ضربات چاقو کشتم. آنقدر جنون داشتم و حالم بد بود که از ضربه زدن سیر نمی‌شدم مدام ضربه می‌زدم و گاهی متوجه نمی‌شدم که این ضربات را به خودم وارد می‌کنم.

 

متهم گفت: به خاطر همین حالت بود که زمان بازداشت دستهایم زخمی بود چون برخی ضربات را به خودم وارد کرده‌ بودم.

 

من حال روحی خوبی ندارم یکبار خودکشی کردم و بعد از مرگ پدرم هم آنقدر حالم بد شد که تا مدتها نمی‌توانستم کار کنم.

 

بعد از قتل، به برادرم گفتم چه اتفاقی افتاده‌است او برای پیگیری کار برادر دیگرم به کمپ ترک اعتیاد رفته‌ بود وقتی برگشت و گفتم دست به قتل زدم خیلی ناراحت شد و به من گفت برو خودت را به پلیس معرفی کن پرسید چرا این کار را کردی حرفی نداشتم بگویم اما حاضر نشدم خودم را به ماموران معرفی کنم و از او کمک خواستم تا جسد را مخفی کنیم و گفتم مابقی ماجرا با خودم بعد با کمک برادرم جسد را به بیرون از شهر بردیم و در جاده قم رها کردیم.

 

بعد از گفته‌های متهم وکیل مدافع او در جایجگاه حاضر شد او گفت: موکل من دچار اختلال شخصیت است و این موضوع در پزشکی قانونی تایید شده‌است مدارک پزشکی او نشان می‌دهد متهم یکبار با قرص برنج خودکشی کرده و یکبار هم خودزنی کرده‌است ضمن اینکه او تحت نظر روانپزشک بوده و وضعیت روانی او طوری است که قوه تمیز ندارد هرچند پزشکی قانونی جنون او را رد کرده اما من درخواست دارم کمیسیونی در پزشکی قانونی تشکیل شود تااین امر مورد بررسی قرار گیرد.

 

سپس وکیل اولیای‌دم در پاسخ به وکیل متهم گفت: پزشکی قانونی اعلام کرده متهم دارای قوه تشخیص است او دچار بیماری افسردگی است این نوع بیماری روانی از نظر علم روانپزشکی در حدی نیست که فرد مسئول اعمال خود نباشد. ضمن اینکه متهم به خوبی می‌دانسته چه کسی را انتخاب کند و چطور او را بکشد و جسد را از بین ببرد. وقتی بازپرس از متهم پرسید چرا یکی از نوجوانان خانواده‌ات را نکشتی گفته‌است برادرزاده‌ام هم سن ابوالفضل است اما او اهل نماز است و من او را نکشتم بنابراین علی دارای قوه تشخیص بوده‌است.

 

سپس برادر متهم ردیف اول به اتهام اخفای ادله جرم و کمک در از بین بردن جسد مورد محاکمه قرار گرفت او گفت: من اشتباه کردم به برادرم گفتم خودت را معرفی کن اما گفت خودش همه چیز را درست می‌کند ما خانواده آبروداری هستیم من سرپرست خانواده‌ام هستم و خودم خواهرانم را سر خانه و زندگی‌شان فرستادم آنها زنان عفیفه‌ای هستند و ماه محرم در خانه ما عزاداری و مراسم دعا برگزار می‌شود از ترس آبروی خانواده‌ام این کار را کردم. کبوترها هم متعلق به من بود چون وقتی کارم کساد می‌شد کبوتر و طوقی و قناری می‌فروختم تا هزینه زندگی‌ام را تامین کنم. من و مادرم به کمپ ترک اعتیاد رفته‌بودیم تا به برادر دیگرمان سربزنیم که وقتی من برگشتم متوجه شدم این اتفاق افتاده‌است. حالا هم درخواست بخشش دارم.

 

سپس قاضی ملکی خطاب به مادر مقتول گفت: آیا به فرزندت گفته‌بودی که نباید با فرد غریبه ارتباط داشته‌باشد و یاد داده‌بودی که از خودش مراقبت کند؟

 

زن جوان پاسخ داد: من و پدر ابوالفضل 10 سال است که از هم جدا شده‌ایم و ابوالفضل با پدر و مادربزرگش زندگی می‌کرد من ماهی یکبار او را می‌دیدم و به او می‌گفتم نباید با غریبه‌ها ارتباط داشته‌باشد و به حرف آنها اعتماد کند. اما نمی‌دانم چطور شد که پسرم گول خورد.

 

 

در پایان نیز علی یکبار دیگر در جایگاه حاضر شد و ابراز پشیمانی کرد و خواستار بخشش شد. او گفت: تجاوز به من در کودکی و مرگ پدرم چنان زندگی‌ام را از بین برد که حتی نتوانستم درس بخوانم و درسم را هم رها کردم. از اولیای‌دم درخواست بخشش دارم.

 

سپس هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و علی را به اتهام قتل کودک 11 ساله به قصاص در ملاء عام محکوم کردند.

 

منبع: شرق

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.