مرد خیانتکار چگونه رسوا شد

دوات آنلاین-«زندگی ام از هم پاشیده بود یک روز تعطیل که می رسید و به مهمانی خانوادگی می رفتیم غم و غصه به جانم می نشست. همسرم روی اعصابم راه می رفت و شور ماجرا را در می آورد. او با خانواده من رابطه ای نداشت و دنبال بهانه می گشت تا از کاه، کوه بسازد.» مرد جوان گفت: آخرین بار که به خانه پدرم رفتیم ناراحت شده بود که چرا مادرم سر سفره ناهار، اول غذا را به همسر برادرم تعارف کرده است!

مانده بودم از دست او چکار کنم. همیشه برایم سوال بود چطور وقتی به خانه پدرش می رفتیم  و با اعضای خانواده اش بود خنده از چهره اش پاک نمی شد و شاد و سرحال بود اما لحظه ای که به خانه پدر یا خواهر و برادرم می آمد رفتارهایی نشان می داد که همه را از خودش بیزار می کرد. برای همین اشتباه ها و بدخلقی هایش، این اواخر روزهای تعطیل او را در خانه تنها می گذاشتم و به دیدن خانواده ام می رفتم و بعد هم عکس های دسته جمعی با پدر، مادر، خواهر و برادرم را در فضای مجازی منتشر می کردم تا حرصش را بیشتر در بیاورم.این اولین گام برای شدت گرفتن فاصله های عاطفی بین ما بود. همسرم به ظاهر وانمود می کرد که برایش مهم نیست تنهایش می گذارم.

در این شرایط وقتی در خانه بودم بیشتر وقتم را به پرسه زنی در فضای مجازی صرف می کردم و سرم توی گوشی بود که در این بین با خانمی که از آشنایان دور بود و به تنهایی زندگی می کرد ارتباط مجازی برقرار کردم. روزهای اول قرار گذاشتیم همدم تنهایی هم باشیم و هر وقت دل مان گرفت درددل کنیم. اما این رابطه خیلی زود به یک دل بستگی عاطفی تبدیل شد، زن جوان بعد از آن که سیر تا پیاز زندگی ام را برایش تعریف کردم، لحن کلامش عوض شد و به خودش اجازه می داد درباره زندگی ام اظهار نظر کند و اگر به حرفش گوش نمی دادم خط و نشان می کشید که آبرویم را به بازی می گیرد.تازه فهمیدم رودست خورده ام و بالاخره به هر بدبختی بود با این زن قطع ارتباط کردم.

اگر چه او موضوع را به همسرم اطلاع داد و آتش به جان زندگی ام انداخت. همسرم برای این اشتباهی که مرتکب شده بودم آبرو و حیثیتم را جلوی خانواده اش و پدر، مادر، خواهر و برادرم به باد داد. هر چه قسم می خوردم این رابطه فقط در فضای مجازی بود و من به اشتباه خودم پی برده ام فایده ای نداشت.

منبع: خراسان