شوهرم بازن‌سابقش‌رابطه پنهانی دارد

دوات آنلاین-زنی که فهمیده شوهرش با همسر اول خود رابطه پنهانی دارد به مرکز مشاوره پلیس مراجعه کرد تا مشورت بگیرد. این زن داستان زندگی‌اش را این طور تعریف کرد:

هشت ماه پیش با امیر که یکی از آشنایان معرفی کرده بود ازدواج کردم. او زن و دو فرزند داشت، و می گفت چون با همسرش اختلاف شدید دارند قصد دارد طلاقش بدهد. نمی دانم چرا قبول کردم؟ در حالیکه خواستگارهای دیگری هم داشتم که موقعیت شان خیلی بهتر از او بود.

آنقدر که پدر امیر آمد و رفت که دهانم بسته شد و قبول کردم عروسش شوم. در واقع پدر شوهرم با همسر سابق امیر به شدت اختلاف داشت او تعریف می کرد که زن امیر با افراد زیادی رابطه داشته و برای اینکه آبروی آنها بیشتر از این نرود، در شرف طلاق دادن او هستند.

امیر گفت که زنش یک سال غیبش زده و بعدها فهمیدند که به تهران رفته خدا می دانست این مدت کجا بوده و چکار می کرده است؟

وقتی وارد منزل امیر شدم انگار خمپاره ای وسط خونه ترکیده بود، چون هیچی ازش نخواسته بودم و قبول کردم با همان جهیزیه کهنه کنار بیایم. دستی به سرو روی خانه کشیدم و تمیز کردم.

همسرم یک دختر 4 ساله و یک پسر 6 ساله داشت که هر دو از نظر روحی داغون بودند. تمام سعی و تلاشم را کردم که آنها کمبودی احساس نکنند. معلوم نیست این زن با بچه ها چه کرده بود که از همان اول وابسته ام شدند و مرا مامان صدا می کردند. دخترک 4 ساله هنوز کنترلی در اجابت مزاج نداشت و خودش را خیس می کرد، در این 8 ماه تلاش کردم او را عادت دادم که بتواند... .

تا 6 ماه رابطه خوبی با هم داشتیم و در کنار هم احساس خوشبختی می کردیم. حتی امیر پایم را می بوسید و مرا فرشته نجات خودش و بچه‌هایش می دانست. قرار بود هفته ای یکبار بچه ها مادرشان را ببینند. امیر می گفت: دوست ندارم ریخت زن سابقم را ببینم برای همین بچه‌ها را خودم تحویل مادرشان می دادم.

در این مدت چیزی در زندگی برای‌شان کم نگذاشتم، ولی از دو ماه پیش کلاً ورق برگشت، امیر خیلی با گوشی ور می رفت و توجهش به من خیلی کم شده بود، کمتر حرف می زد، حتی از لحاظ رابطه زناشویی طرفم نمی آمد و اگر من طرفش می رفتم مرا پس می زد، خیلی به غرورم برخورده بود و ناراحت بودم.

هر روز به بهانه های مختلف مرا به منزل پدرم می برد، حتی می گفت: شب را هم آنجا بمانیم که من مخالفت کردم که دوست دارم شب منزل خودمان باشیم. یک روز که بحث مان شد و علت کارهایش را پرسیدم در جوابم گفت: دوستم ندارد. با شنیدن این جمله احساس کردم سیاه بخت شدم. بحث مان بالا گرفت و او مرا به منزل مادرم برد و تا چند روز سراغی از من نگرفت حتی جواب تلفن هایم را نمی داد.  چون زندگی ام را دوست داشتم تصمیم گرفتم به منزل برگردم، وقتی وارد منزل شدم، شوهرم گفت: چرا آمدی من دیگر نمی خواهم با تو زندگی کنم. متوجه حضور زن سابقش در منزل شدم.

با گریه و زاری گفتم: تو که زنت را دوست داشتی پس چرا منو بدبخت کردی و با من ازدواج کردی؟ صدایش را برد بالا و من زنگ زدم به پلیس 110 که تکلیف مان را روشن کند. دست زنش را گرفت و از خونه بیرون آمدند.

حالا با این اوضاع نمی دانم بمانم یا بروم؟ شوهرم را دوست دارم و قصد ندارم جدا شوم. از طرفی او دیگر هیچ توجهی به من ندارد. او با نامردی و بی معرفتی تمام وام ازدواجم را که در عابر بانک بوده خالی کرده و معلوم نیست کجاست؟ حتی جواب تلفن هم نمی دهد. زندگی ام یکباره به هم ریخت.

نظریه کارشناس

ازدواج و پیمان زناشویی جزئی مهم در زندگی هر فردی محسوب می شود و درآیات و روایات درباره قداست و فضیلت آن سخنان ارزشمند زیادی آمده است. همچنانکه رسول گرامی اسلام فرمودند: ازدواج سنت من است هرکس از آن روی گردانی کند از من نیست، گویای این مطلب است.

ازدواج اهدافی دارد، دختر و پسری که در شرف ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی هستند در وهله نخست باید هدف خود را از انجام این امر مقدس تعیین کنند. زمانیکه هدف از ازدواج مشخص باشد خودبخود معیارهای انتخاب همسر نیز برای هر فردی اهمیت پیدا می کند. دختر و پسر جوانی که بدون توجه به ملاک ها و معیارهای انتخاب همسر دست به انتخاب می زنند، به احتمال زیاد بعد از ازدواج دچار مشکلاتی می‌شوند.

همانطور که در مورد فوق مشاهده شد، دختر جوان به علت پایین بودن سطح آگاهی دست به انتخاب غلطی زده است. همسر وی قبلاً یک ازدواج ناموفق داشته و به علت مشکلات عدیده با همسر اول، به جای حل مشکل، تصمیم احساسی گرفته و هنوز همسر اول خود را طلاق نداده بلافاصله اقدام به ازدواج مجدد نموده است، که این امر بعد از گذشت چند ماه مشکلاتی را برای آنها بوجود آورده است.

لذا به جوانان عزیز توصیه می شود قبل از انتخاب همسر با مراجعه به مراکز مشاوره در جلسات مشاوره پیش از ازدواج شرکت نمایند.

نویسنده: سروان نساء ایزانلو؛ کارشناس ارشد مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان شمالی