امروز با حافظ/ خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود/ زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
دوات آنلاین-حافظ در غزل شماره 16 خود میگوید جهان به کام او خواهد شد.
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت/ به قصد جان من زار ناتوان انداخت
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود/ زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد/ فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن/ که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم/ چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت
بنفشه طره مفتول* خود گره میزد/ صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم/ سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت
من از ورع** می و مطرب ندیدمی زین پیش/ هوای مغبچگانم در این و آن انداخت
کنون به آب می لعل خرقه میشویم/ نصیبه ازل از خود نمیتوان انداخت
مگر گشایش حافظ در این خرابی بود/ که بخشش ازلش در می مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان/ مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
معنی کلمات ستاره دار
*مفتول به معنی پیچ و تاب دار است.
** ورع به معنی پرهیزکاری و دوری از گناه است.
12jav.net