2024/04/20
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
بوستان سعدی/ شنیدم که پیری شبی زنده داشت

بوستان سعدی/ شنیدم که پیری شبی زنده داشت

یکی هاتف انداخت در گوش پیر/ که بی حاصلی، رو سر خویش گیر

دوات آنلاین-شعری زیبا بخوانید از بوستان سعدی:

 

شنیدم که پیری شبی زنده داشت/ سحر دست حاجت به حق بر فراشت

 

یکی هاتف انداخت در گوش پیر/ که بی حاصلی، رو سر خویش گیر

 

بر این در دعای تو مقبول نیست/ به خواری برو یا به زاری بایست

 

شب دیگر از ذکر و طاعت نخفت/ مریدی ز حالش خبر یافت، گفت

 

چو دیدی کز آن روی بسته‌ست در/ به بی حاصلی سعی چندین مبر

 

به دیباچه بر اشک یاقوت فام/ به حسرت ببارید و گفت ای غلام

 

به نومیدی آنگه بگردیدمی/ از این ره، که راهی دگر دیدمی

 

مپندار گر وی عنان بر شکست/ که من باز دارم ز فتراک دست

 

چو خواهنده محروم گشت از دری/ چه غم گر شناسد در دیگری؟

 

شنیدم که راهم در این کوی نیست/ ولی هیچ راه دگر روی نیست

 

در این بود سر بر زمین فدا/ که گفتند در گوش جانش ندا

 

قبول است اگر چه هنر نیستش/ که جز ما پناهی دگر نیستش

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.