امروز با حافظ/ دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است/ عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
دوات آنلاین-حافظ در غزل شماره 10 خودش از ناتوانی عقل در برابر عشق سخن میگوید. این غزل را بخوانید:
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما/ چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون/ روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم/ کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است/ عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد/ زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی/ آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش/ رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
12jav.net