2024/04/19
۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
بازی سرنوشت؛ مردی شمار ه خانه ما را اشتباه گرفت اما من عاشقش شدم

بازی سرنوشت؛ مردی شمار ه خانه ما را اشتباه گرفت اما من عاشقش شدم

از آن پس آینده و آرزوهایم را در وجود او می دیدم بدون این که متوجه باشم این رویاهای پوچ فقط روسیاهی و بدبختی ام را رقم خواهد زد. به تنها مسئله ای که می اندیشیدم این بود که فقط او می تواند من را خوشبخت کند

دوات آنلاین-زنی که در دوران مجردی وارد یک رابطه اشتباه شده و پس از ازدواج از این موضوع ضربه خورده است داستان زندگی‌اش را این طور شرح داد:

 

مشغول انجام کارهای خانه بودم که فردی به اشتباه به خانه مان زنگ زد. نخستین تماس خیلی کوتاه بود و او با عذرخواهی تلفن را قطع کرد، اما بعد از آن چند مرتبه دیگر تماس گرفت و گفت دنبال یک هم صحبت می گردد تا با او درددل کند. من هم قبول کردم و به حرف هایش گوش دادم. مدتی گذشت، پسر جوان هر چند روز یک بار تماس می گرفت و با هم صحبت می کردیم، تا این که روزی به من ابراز علاقه کرد.

 

 از آن پس آینده و آرزوهایم را در وجود او می دیدم بدون این که متوجه باشم این رویاهای پوچ فقط روسیاهی و بدبختی ام را رقم خواهد زد. به تنها مسئله ای که می اندیشیدم این بود که فقط او می تواند من را خوشبخت کند. ابتدا قصد داشتم موضوع را با خانواده ام در میان بگذارم اما می ترسیدم که آن ها از این موضوع ناراحت شوند. با این حال هر روز که می گذشت علاقه ام به او بیشتر می شد و این در حالی بود که حتی یک بار هم همدیگر را ندیده بودیم و شناختی که از هم داشتیم از طریق تماس های تلفنی بود. او به دروغ به من ابراز علاقه می کرد. روزها به این منوال می گذشت تا این که مادرم از این ماجرا مطلع شد و به واسطه نصیحت های او مدتی تلفن همراهم و شماره تلفن خانه را جواب نمی دادم اما آشوبی در دلم برپا شده بود و سعی می کردم هر طوری که شده با او صحبت کنم، اما با مراقبت های مادرم موفق به این کار نشدم وخوشبختانه پس از مدتی او را فراموش کردم.

 

چند ماه بعد از این ماجرا پسرخاله ام به خواستگاری ام آمد و پس از برگزاری مراسمی زندگی مشترک مان را آغاز کردیم. روزها می گذشت و این در حالی بود که خودم را در کنار همسرم خوشبخت ترین زن روی زمین می‌دانستم، اما با تماس ناگهانی همان فردی که قبلا در دوران مجردی ام از طریق تلفن با او ارتباط داشتم، آتش به خرمن زندگی ام افتاد.

 

همسرم تلفن همراهم را که در کنارش بود جواب داد و حرف هایی که بین آنان رد و بدل شد تخم بدبینی را در دل همسرم کاشت تا جایی که هر روز دعوا و جر و بحث داشتیم و هر راهی را که می رفتم به بن بست می رسید.

 

 نه راه پس داشتم و نه راه پیش و باید تاوان گناهی را که کرده بودم، با به هم خوردن زندگی ام می‌دادم.

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها
رضا 1397/11/23
خیلی اتفاقی و از روی کنجگاوی سرگذشت این خانم را خواندم ؛ یاد رمانهای ر اعتمادی که در دوران نوجوانیم قبل از انقلاب چاپ میگردید افتادم !!! قصد نصیحت ندارم ؛ اما بنظرم هر خیر و شری که به ما میرسد نتیجه اعمال و رفتار خودمان است ؛ متاسفانه خیلی ها هنوز قدرت تطبیق خود با جامعه و سنن آنرا که در آن زندگی میکنند ندارند ؛ و این ضربه بزرگی است بر پیکر من ؛تو؛ و .....؛ متاسفانه پسرها خود تا زمان مجردی هر کاری که بخواهند بکنند به نظرشان درست است اما زمان ازدواج و سایر میبینید که چه ریز بین میشوند!!! به قول شاعر :نا کرده گناه در جهان کیست بگو...... اما خانم محترم فکر کنم شما خود تمایل هرچند اندک به ادامه تماس با آن آقا را داشته اید و پس از بستن پیمان ازدواج این ادامه علاقه گناه و خطای مهمی است ؛ چرا شماره آن آقا را پس از ازدواج بلاک نکردید؟ چرا به او قبل از ازدواج نگفتید که دارید ازدواج میکنیدو دوستی خود را قطع نکردید؟ چرا........!!!!؟ خوب فکر کنید و مطمئننا پی خواهید برد که مقصر این پیش آمد خودت هستی . با سپاس .

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.