دادگاه خانواده؛ شوهرم به جای کار کردن دنبال نقشه گنج است

دوات آنلاین-نمی دانم با رویا پردازی همسرم و اعتیادش باید می ساختم یا با بی خیالی و تا ظهر خوابیدنش.

زن جوان خسته از تکرار کارهای بیهوده همسرش ادامه می دهد: از روزی که زندگی مشترک مان را زیر یک سقف شروع کردیم فقط وعده و وعید از شوهرم شنیدم.

اوایل مشغول کارهای فنی و ساختمانی بود و درآمدش بد نبود، اما رفته رفته با گشت و گذار و دورهمی با رفقای رویا پردازش دیگر از آن مرد فعال ومسئولیت پذیر خبری نبود و مدام جلوی بساط مواد از آینده ایده آل خیالی بدون عمل حرف می زد.

دوستان شوهرم خرید و فروش عتیقه انجام می دادند البته در این سال ها چیزی جز سرخوردگی گیرشان نیامده اما به آینده کاری غیر قانونی شان امیدوار هستند که شاید یک بار بخت به آن ها رو کند و در اصطلاح بارشان را برای همیشه ببندند ولی این ها فقط توهم است. شوهرم آینده زندگی مان را به پیدا کردن سراب گنج گره زد و دست از کار و تلاش از راه حلال و زور و بازویش کشید.

 هر چقدر به او هشدار می دادم که دست از خیال بافی اش بردارد و به کارش بچسبد تا حداقل جلوی صاحب خانه و بدهکاران خجالت زده نشویم اما اصلا گوشش بدهکار نبود و مدام با دوستانش شب تا صبح پای بساط مواد به اصطلاح نقشه های گنج  را بررسی می کرد و صبح تا بعد ازظهر می خوابید.

هر چقدر از ترفند تهدید و قهر استفاده کردم اما هر بار با پا درمیانی و البته تعهد شوهرم به خانه برمی گشتم و او همچنان به کارهایش ادامه می داد.

 هر بار که شوهرم به اتفاق دوستانش برای یافتن گنج به کوه و بیابان می رفت و با سرخوردگی به خانه بر می گشت فقط اوقات تلخی اش برای من می ماند و با کوچکترین حرف و تذکری از کوره در می رفت و دعوا به راه می انداخت.

یک شب که از ترس دستگیری برای حفاری غیرمجاز با دوستانش پا به فرار گذاشته بود در تاریکی پایش در یک چاله فرو رفته  و از چند جا شکسته بود که سر این ماجرا حسابی عذاب کشیدم و از طرفی کلی زیر بار قرض و بدهی رفتیم. وقتی بعد از گذشت سال ها دیدم شوهرم اصلاح نمی شود و دوستان نابابش را به من ترجیح می دهد تصمیم گرفتم به دادگاه خانواده بیایم تا از طریق قانون بتوانم یک تصمیم منطقی برای زندگی مشترک مان بگیرم.