2024/04/19
۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
گزارشی از بازار فروش کلیه

گزارشی از بازار فروش کلیه

هر کسی تماس می گیرد درخواست تخفیف دارد. انگار همه شان از من گرفتارتر هستند ولی کسی نیست بگوید که سر چند کیلو مرغ و گوشت که چونه نمی زنیم.

دوات آنلاین-کاغذ نوشته های خرید و فروش کلیه که پیش از این در کوچه فرهنگ حسینی در خیابان ولیعصر دیده می شده این روزها ظاهری متفاوت پیدا کرده و تبدیل به دیوار نوشته های بزرگ گرافیتی و البته اعتراضی شده است.

 

حالا دیگر خبری از برگه ها و نوشته های کوچک که روی دیوارها چسبانده می شدند نیست؛ بلکه تمام یک دیوار را آن هم با خطوطی درشت و با رنگهای تندی همچون قرمز، نام یک فروشنده کلیه و شماره تماس، گرفته است. نوشته هایی که در گفت و گو با صاحبان متن ها حکایت از اعتراض‌شان نسبت به شرایط سخت زندگی و فقر مالی شان دارد افرادی که معتقدند باید دادشان را جوری با نوشته شان فریاد بزنند که هر رهگذری آن را ببیند و بشنود.

 

 کوچه فرهنگ حسینی برای شما کسانی که سال هاست به دنبال خرید کلیه و البته فروش هستند، نامی آشنا محسوب می شود. به خصوص اینکه انجمن حمایت از بیماران کلیوی هم در این خیابان قرار دارد و البته همین موضوع پای فروشندگان و حتی کاسبان بسیاری را به این خیابان باز کرده است.

 

همه بیمارانی که از در انجمن بیرون می آیند در نگاه نخست چشمشان به شماره تلفن هایی می افتد که با اسپری ها شبیه نقاشی های دیواری اعتراضی روی دیوارها نوشته شده اند؛ A+ کلیه فروشی به هر قیمتی که خواستی، آذر ۹۷

 

نگاهت را که برگردانی دیوار به دیوار انجمن، فروش فوری کلیه به صورت توافقی ثبت شده است و کمی آن طرف تر هم شرکتی به نام الوند از خرید و فروش کلیه بدون واسطه با همان خطوط درشت و قرمز رنگ خبر داده است. شرکت الوند، خرید و فروش کلیه بدون واسطه، شماره ...

 

محسن همان کسی که شماره‌اش را در بزرگ ترین ابعاد روی دیوار این خیابان بزرگ نقش کرده است، به همشهری می گوید ۳۷سال است به انجمن مراجعه می کنم می روم و می آیم. بارها گفته ام که کلیه ام را باید برای مشکلات مالی بفروشم اما برایم کاری نمی کنند در حالی که روزی چند نفر مراجعه می کنند. آخرش به این نتیجه رسیدم که خودم شماره ام را روی دیوار بنویسم.

 

می خواهم کلیه ام را بفروشم

 شاهین نام فرد دیگری است که به درشتی اسمش روی دیوار کنار انجمن ثبت شده است. او که ساکن خیابان فلاح است، می گوید:«مشکلات مالی و اعتیاد و بیماری اعضای خانواده باعث شده تا به آخر خط برسم و برای همین هم می خواهم کلیه ام را بفروشم.»

 

او با خنده می گوید: هر کسی تماس می گیرد درخواست تخفیف دارد. انگار همه شان از من گرفتارتر هستند ولی کسی نیست بگوید که سر چند کیلو مرغ و گوشت که چونه نمی زنیم.

 

او می گوید: از انجمن هم چند باری تماس گرفته اند که شماره ام را از روی دیوار پاک کنم اما من چاره ای ندارم، اگر نتوانم هزینه های خانواده ام را تامین کنیم صاحبخانه اسباب و لوازم‌مان را بیرون میریزد. به مسئولان انجمن هم گفته ام چاره ای ندارم قیمت را هم بالا نگفته ام. به نظر شما ۲۰ میلیون پول زیادی برای یک کلیه است؟

 

تهدید ها را به جان می خریم

با اسپری و رنگ قرمز بیشتر به چشم می آید. روی برگه که بنویسی همه چیز را باد و باران از بین می برد و یا اینکه افرادی از شهرداری آن را می کنند ولی این دیوار نوشته ها هم بهتر به چشم می آیند و هم راحت حذف نمی شوند، شاید هم مسئولی ببیند و به فکر بیفتد. صابر ۴۱ساله اینها را می گوید و ادامه می دهد: من برای یکی از دوستانم این کار را انجام می دهم که می خواهد با فروش کلیه اش پولی جور کند و بخشی از بدهی هایش را بدهد. البته تهدیدهای انجمن را هم باید به جان بخری که دائم آدم را با پلیس ۱۱۰ تهدید می کنند.

 

سرتاسر کوچه را که قدم می زنی محال است در و دیوار و حتی در پارکینگی را پیدا کنی که شماره تلفنی از فروش کبد و کلیه و ... روی آن ثبت نشده باشد.

 

پرویز از ساکنان این کوچه می گوید: روز و شب نداریم. هر ساعتی از شبانه روز که به این کوچه بیایید آدم هایی را می بینید که یا دارند با رنگ دیوار را پاک می کنند و یا دارند روی دیوار شماره تلفن می نویسند همین چند شب پیش چند نفر با هم درگیر شدند چون هر کدام می خواستند شماره خودشان را درشت تر روی دیوار بنویسند.

 

جدا از سر و صدا و دعواهای همیشگی وضعیت نابسامان خریداران و فروشنده ها در گوشه گوشه کوچه امان‌مان را بریده است، بار ها به پلیس زنگ زده ایم اما هیچ کاری نمی کنند و می گویند به واسطه یک شماره تلفن نمی توان کسی را دستگیر کرد.

 

۴ سال است دیالیز می شود و حالا دنبال کلیه است، می گوید: روزی ۱۰بار کاغذ می چسباندم ولی چند روز بعد که می آمدم همه را کنده بودند. برای همین تصمیم گرفتم این بار با رنگ روی دیوار بنویسم تا نتوانند پاکش کنند. از مراجعه مداوم برای دیالیز خسته شده ام و حاضرم همه زندگی ام را برای یک کلیه بفروشم.

 

کار ما غیر قانونی نیست

مقابل تصویری که شهرداری برای زیبایی ابتدای خیابان از یک دالان قدیمی کشیده است،  مردی با موهای فرفری و لباس هایی که جاهل های دهه ۵۰-۴۰ را به یاد می اندازد ابتدای کوچه ایستاده و رفت و آمدها را مدنظر دارد. او که کارش به گفته خودش واسطه گری برای خرید و فروش کلیه است، می گوید به جای اینکه سال ها مردم در نوبت بمانند برایشان در عرض چند روز از هر گروه خونی که بخواهند آدم جور می کنم، کار من نه تنها غیرقانونی نیست بلکه چون می توانم آدم ها را زودتر به زندگی برگردانم قدم خيرهم بر می دارم. از طرف دیگر هم چند میلیون تومان به فردی می رسد که به خاطر مشکلات اقتصادی دنبال خریدار می گردد.

 

کلبه ام فروش برود، مجبور نیستم به شهرمان برگردم

کم سن و سال و نحیف است. کمی بالاتر از کوچه بساطش را پهن کرده و لیف می فروشد، می گوید همسرش تصمیم به فروش کلیه اش گرفته چون دستفروشی جوابگوی زندگی شان نیست و او در این کوچه بساطش را پهن کرده که مواظب دیوار نوشته شان هم باشد که کسی آن را  پاک نکند.

 

شهلا که 2 سال است از دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد به تهران آمده می گوید: « هر کاری که بگویید انجام داده ایم اما فایده ندارد هر جایی برای کار می رویم یا سابقه می خواهند یا معرفی نامه ما هم هیچ کدام را نداریم، برای همین همسرم تصمیم گرفت کلیه اش را بفروشد. بساط مان را اینجا آورده ایم تا شماره مان را پاک نکنند.»

 

او ادامه می دهد: اگر این پول دستمان بیاید، می تواند کمک زیادی برای زندگی مان باشد، من هم دیگر مجبور نمی شوم به شهرمان برگردم و دور از همسرم زندگی کنم.

 

منبع: همشهری

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.