ماجرای زنی که برای جلب محبت شوهرش نزد رمال رفت

دوات آنلاین-مدام احساس می کردم شوهرم در فکر ازدواج مجدد است و این ماجرا مثل خوره از درون مرا می خورد. او را تحت نظر داشتم و با وجود این که چیزی گیرم نمی آمد اما دلم آرام نمی گرفت.

زن جوان ادامه می دهد: شوهرم بازاری بود و وضع مالی خوبی داشتیم. همه چیز به خوبی پیش می رفت تا این که روزی متوجه شدم شریک همسرم دوباره زن گرفته و روی دوستم هوو آورده است. با خودم می گفتم وقتی او آن قدر سر به راه بود چنین اتفاقی افتاد وای به حال من که شوهرم خوش تیپ و چرب زبان است به همین دلیل  از آن به بعد به شوهرم مشکوک شدم.

به شوهرم گیر می دادم تا این که بین ما اختلاف ایجاد شد و او به خاطر بداخلاقی هایم سعی می کرد زیاد بحث نکند تا خلق اش تنگ نشود. من به خیال این که همسرم  فکرهایی در سر دارد و از من دوری می کند به او شک داشتم. روزی از طریق یکی از دوستانم با یک فالگیر آشنا شدم، نزد او رفتم تا راه حلی به من معرفی کند. او با اعتماد به نفس به من گفت کلید مشکل ام دست او و چاره اش شل کردن سر کیسه است.

چون از نظر مالی مشکلی نداشتیم به بهانه خرید، پول مورد نظر را از شوهرم گرفتم و به مرد رمال دادم. او به من گفت یک زن حیله گر و طماع در کمین شوهرم است و قصد تصاحب او را دارد و اگر دیر دست به کار شوم زندگی ام را از چنگ ام در می آورد. رمال چند بسته کوچک شبیه ادویه به من داد تا به خورد شوهرم بدهم. چند بار آن ها را داخل غذای شوهرم ریختم و هر بار حال او تغییر می کرد و من فکر می کردم طلسم در حال اثر کردن است تا این که یک شب شوهرم از دل درد به خودش پیچید و وسط خانه افتاد. از ترس با کمک یکی از همسایه ها شوهرم را به درمانگاه بردیم و در آن جا توسط پزشک همه چیز لو رفت و شوهرم متوجه چرایی مسمومیت خود شد. بعد از این که شوهرم از بیمارستان مرخص شد به شدت مرا کتک زد و از خانه بیرون کرد. بعد از این اتفاقات متوجه شدم رمال حقه باز در قبال گرفتن پول زیاد مواد فاسد به من داده بود تا با تغییر حال شوهرم فکر کنم طلسم در حال اثر کردن است. برای همین به دادگاه آمده ام تا با شکایت از رمال دوباره اعتماد شوهرم را جلب کنم و به زندگی ام برگردم.

منبع: خراسان- خراسان شمالی