تاریخ/ انگیزهها و پیامدهای کشف حجاب رضاخانی
رضاخان در ماجرای کشف حجاب هم به دنبال تقلید ظاهری از غرب بود. البته باید توجه داشت که آغاز ماجرای کشف حجاب و روندی که تا سال 1314 در راستای تلاش برای عادیسازی آن طی شد، به پیش از قدرت گرفتن رضاخان و دوره مشروطه بازمیگردد؛ زمانی که برخی روشنفکران شیفته فرهنگ غربی، از کشف حجاب جانبداری و آن را تبلیغ میکردند.
دوات آنلاین-گرایش به فرهنگ غربی در ایران، از اوایل دوره قاجار و با عزیمت نخستین سفرای دربار قاجار و اعزام اولین محصلان ایرانی به اروپا، آغاز شد. با این حال، اعتقادات دینی مردم از چنان استحکامی برخوردار بود که با دیدگاههای مبتنی بر فرهنگ غرب و افرادی که معتقد به آن شده بودند، برخوردی توام با انزجار و تنفر داشتند. با آغاز سلطنت رضاشاه و تلاش او برای غربیسازی ظاهری در ایران، موضوع کشف حجاب با شدت و حدت بیشتری دنبال شد و در نهایت، پس از سفر پهلوی اول به ترکیه و دیدار با آتاتورک، اجرای آن در دستور کار رژیم قرار گرفت. 17 دی ماه سال 1314 بود که رضاشاه دستورالعمل معروف خود را مبنی بر منع حجاب و برداشتن اجباری آن از سر بانوان ایرانی، صادر کرد؛ دستورالعملی که تبعات منفی فرهنگی و اجتماعی فراوانی در پی داشت. در گفتوگو با دکتر موسی حقانی، مورخ، تاریخپژوه و معاون پژوهشی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، به بررسی ابعاد مختلف واقعه کشف حجاب پرداختیم. او کشف حجاب را نوعی تقلید ظاهری پهلوی اول از فرهنگ غربی دانست که بر بستر سیاستهای استعماری تبلیغ و ترویج میشد.
- برخی از مورخان معتقدند که اقدامات رضاشاه، اصولاً نوعی تقلید ظاهری و صوری از فرهنگ غربی بود. آیا میتوان موضوع کشف حجاب را هم در همین زمینه ارزیابی و تحلیل کرد؟
رضاخان در ماجرای کشف حجاب هم به دنبال تقلید ظاهری از غرب بود. البته باید توجه داشت که آغاز ماجرای کشف حجاب و روندی که تا سال 1314 در راستای تلاش برای عادیسازی آن طی شد، به پیش از قدرت گرفتن رضاخان و دوره مشروطه بازمیگردد؛ زمانی که برخی روشنفکران شیفته فرهنگ غربی، از کشف حجاب جانبداری و آن را تبلیغ میکردند. رضاخان در جلسهای که در آن دستور منع حجاب را صادر کرد، علناً گفت که باید «صورتاً و سیرتاً غربی شویم.» بدیهی بود که این تغییر ظاهری، به تغییر در فکر و اندیشه نیز میانجامید. رویکردی که روشنفکران هم دنبال میکردند، کم و بیش منطبق با همین بینش بود. اما افزون بر این مباحث، رضاخان مجری سیاستهای استعماری استعمارگران نیز بود و این مسئله، در ماجرای کشف حجاب، نمود بیشتری پیدا کرد. سیاستهای استعماری، برای درهم کوبیدن مقاومتهای مردمی، رکن اساسی اجتماع، یعنی خانواده را، آماج حملات خود قرار داد و در این میان، بانوان، با توجه به نقش محوری و راهبردی آن ها در تربیت نسل جدید، بیش از دیگر اعضای خانواده در معرض این هجمه قرار گرفتند. پس اگر از این منظر به ماجرای کشف حجاب نگاه کنیم، در مییابیم که رضاخان، افزون بر تلاش برای ایجاد ظاهری غربی در ایران، به دنبال اجرای نقشههای استعمارگران و زدن ریشههای فرهنگِ انسانساز و قهرمانپرور اسلامی ایرانی هم بود.
- کشف حجاب، بدون تصویب قانون در مجلس شورای ملی و تنها با بخشنامه و دستورالعمل، آن هم به صورت اجباری و آمرانه، اجرا شد. دلیل نادیده گرفتن مجلس چه بود؟ آیا امکان داشت مخالفتهایی صورت بگیرد؟
رضاخان چندان در پی قانونی کردن اقداماتش نبود. البته اینکه بگوییم ممکن بود مجلس در برابر خواسته او ایستادگی کند، کاملاً منتفی است؛ چراکه مجلس در این دوره، تنها آلت فعل رضاخان بود و اصولاً جرئت هیچگونه مخالفتی را با اوامر و دستورهای او نداشت. با چنین دیدگاهی، رضاخان اصلاً ضرورتی نمیدید که بخواهد موضوع کشف حجاب یا منع حجاب را به صورت یک قانون از تصویب مجلس بگذراند. او هر جا به مجلس نیاز داشت، از نهاد تقنینی کشور استفاده میکرد و هر کجا که ضرورتی نمیدید، اصلاً توجهی به آن نداشت. رضاخان از همان ابتدا، یعنی زمانی که با همکاری سیدضیاءالدین طباطبایی، کودتای سوم اسفند را انجام داد، چندان در بند احترام گذاشتن به مجلس نبود. حتی یک بار در مجلس چهارم، وقتی مخالفت نمایندگان را با خودش دید، از لفظ «طویله» برای مجلس شورای ملی استفاده و تهدید کرد که درِ آن را میبندد. بنابراین، بدیهی است که چنین شخصی، وقتی به دیکتاتور تبدیل میشود، هر صدایی را در گلو خفه میکند و خانه ملت را به صورت ابزاری در راستای پیشبرد سیاستهای خودش در میآورد، هیچ توجهی به جایگاه مجلس نکند و کارش را در قالب دستور و فرمان انجام دهد.
- کشف حجاب و دستور رضاخان در 17 دیماه 1314، چه پیامدهای فرهنگی و اجتماعی برای مردم ایران در پی داشت؟
اولین پیامد این اقدام، رسمیت دادن به بیحجابی بود. بخش محدود و کوچکی از زنان که عموماً وابسته به خانوادههای طرفدار فرهنگ غربی بودند، پیش از این تاریخ، حجاب را کنار گذاشتند؛ اما توان اظهار وجود در جامعه را نداشتند. با صدور فرمان کشف حجاب از یک سو و تشکیل جمعیتهایی مانند «کانون بانوان» از سوی دیگر، راه برای رسمی کردن بیحجابی هموار شد. این اقدام، بخشهایی هرچند کوچک در جامعه را تحت تأثیر قرار داد. اما فراتر از این اثر، زجر و فشاری بود که بر قاطبه بانوان ایرانی، به واسطه این دستور نامتعارف و خارج از آموزههای دینی وارد شد. بانوان ایرانی، شش سال از داشتن زندگی عادی محروم شدند؛ آن ها نمیتوانستند برای انجام امور ضروری، مانند استحمام، از خانه خارج شوند؛ نمیتوانستند در اماکن عمومی، مانند بازار و ... حضور پیدا کنند؛ حتی نمیتوانستند برای زیارت اهل قبور و خواندن فاتحه، بر مزار عزیزانشان حاضر شوند. بانوان ایرانی، از یک هواخوری معمولی و تفرج در طبیعت هم محروم شدند. به این ترتیب، باید گفت که حقوق نیمی از جمعیت کشور، با این دستورالعمل، رسماً نادیده گرفته و پایمال شد. تعدادی از مردم ایران، در پی صدور این دستورالعمل، جلای وطن کردند و تابعیت کشورهای دیگر را پذیرفتند و حاضر نشدند زیر بار این خفت بروند. حتی برخی از کارکنان دولت که حاضر نبودند با همسرانشان در مجالس مختلطِ پس از ماجرای کشف حجاب شرکت کنند، خودکشی کردند و مرگ را بر زندگی توام با ننگ ترجیح دادند. حتی مقامات و اطرافیان رضاخان هم از آسیب این دستورالعمل ضددینی مصون نماندند. صدرالاشراف، یکی از این افراد بود که با تهدید رضاخان ناچار شد به همراه همسرش در یکی از این مجالس شرکت کند و در پی این اقدام، همسر او که بانویی متدین بود، بیمار شد، در بستر افتاد و در مدت کوتاهی، دار فانی را وداع گفت. اینها فقط گوشهای از پیامدهای این اقدام ضددینی، ضدمردمی و ضدملی رضاخان بود.
منبع: خراسان
12jav.net