2024/03/29
۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين
دختری درتله‌وسوسه‌هم ‌خوابگاهی

دختری درتله‌وسوسه‌هم ‌خوابگاهی

من که از حرف های او حیران و متعجب بودم، گفتم چطور؟!! تا اینکه کیفش را باز کرد و بسته قرصی را به من نشان داد و گفت: با این...

دوات آنلاین-دختر دانشجویی که با وسوسه همخوابگاهی‌اش به مصرف نوعی قرص اعتیاد پیدا کرده است با مراجعه به پلیس زنجان از مددکاران درخواست کمک کرد. او داستان زندگی‌اش ر این‌گونه تعریف کرد:

 

برای ثبت نام دانشگاه به همراه پدرم به این شهر آمدیم. در ابتدا پدرم با درس خواندن من در شهر دیگر مخالفت می کرد اما با اصرار من و مادرم در نهایت راضی به این کار شد.

 

اواخر شهریور همین سال بود که در راهروهای پر پیچ و خم دانشکده در حال دویدن بودم تا کارهای اداری ثبت‌نام را به سرعت به اتمام برسانم و بتوانیم تا قبل از تاریک شدن هوا به شهر خودمان برسیم. ازدحام دانشجویان در راهروهای دانشکده و حضور خانواده‌هایشان کار را سخت کرده بود، تا اینکه به مرحله اخر ثبت نام رسیدم و در صف گرفتن امضاء مدیر آموزش بودم که دختر جوانی در کنارم ایستاد و پرسید: اهل همین شهری؟

 

من که از خستگی کلافه شده بودم با سردی جوابش را دادم و گفتم: نه. کمی مکث کرد و گفت: منم اهل اینجا نیستم... و همین چند کلمه باب آشنایی ما را فراهم کرد.

 

من از شمال کشور بودم و او از شهرهای جنوبی... بعد از گرفتن امضاء نهایی نوبت به نام‌نویسی در فهرست متقاضیان خوابگاه رسید؛ من به همراه پدر و دوست جدیدم به طرف ساختمان مربوطه رفتیم. بعد از درخواست خوابگاه و ثبت نام از اینکه هم اتاقی خوبی نصیبم شده بود بسیار خرسند شده بودم و پدرم هم از این شرایط احساس رضایت می کرد.

 

حدوداً 10 روزی از ثبت نام ما در دانشگاه می‌گذشت که برای حضور در کلاس‌ها، خود را به دانشگاه رساندم و به اتفاق، من و شهرزاد در یک زمان به درب ورودی خوابگاه رسیدیم، چقدر از دیدنش خوشحال بودم و در این شهر غریب تنها او بود که احساس می کردم جزئی از خانواده من است و او را به خوبی می شناسم. روز‌ها از پی هم سپری می شد و برای قبولی در امتحانات میان‌ترم سخت مشغول درس خواندن بودیم. کتاب های قطور و سخت گیری اساتید، همه ما را کلافه کرده بود. پدر و مادرم نیز در انتظار این بودند که نمره های قبولی‌ام را یکی پس از دیگری به آنها اطلاع دهم.

 

شبی که در حال مطالعه درس بودیم، شهرزاد را دیدم که با عجله لباس هایش را پوشید و بدون اینکه به من چیزی بگوید خوابگاه را ترک کرد و بعد از یک ساعتی برگشت. وقتی جویای حالش شدم با خوشحالی تمام گفت: دیگه نگران نباش همه‌ی درس‌ها رو مثل آب خوردن می خونیم و نمره قبولی می گیرم!

 

من که از حرف های او حیران و متعجب بودم، گفتم چطور؟!! تا اینکه کیفش را باز کرد و بسته قرصی را به من نشان داد و گفت: با این...

 

ابتدا مخالفت کردم و گفتم: این قرص ها معلوم نیست چی توشه؛ اینا خیلی خطرناکه و... اما او حرف مرا قطع کرد و گفت: همه دانشجو ها موقع امتحان ازش استفاده می کنند حتی دانشجوهای پزشکی.

 

دومین امتحان را هم سپری کردیم اما من واقعا خسته و کلافه بودم شب ها تا دیر وقت بیدار بودم و وقتی برای استراحت نداشتم. اما شهرزاد مثل من نبود شب ها راحت تر درس می خواند تا اینکه انرژی او مرا هم وسوسه کرد که من هم می توانم از آن قرص ها استفاده کنم و این کار را هم کردم، در ابتدا اثر خوبی داشت اما حالا می بینم به وجودش وابسته شده ام و نمی توانم بدون مصرف آن درس بخوانم...

 

لطفا مرا راهنمایی کنید اگر خانواده ام مطلع شوند دیگر اجازه درس خواندن به من نمی دهند.

 

 

نظر کارشناسی

کارشناس مرکز مشاوره فرماندهی انتظامی استان زنجان طی گفت و گویی در ارتباط با عوارض مصرف چنین قرص هایی بیان داشت: سوء مصرف محرک ها عوارض خطرناکی را به دنبال دارد. هرچند مصرف این محرک ها وابستگی جسمی و خطرات ناشی از ترک را در پی ندارد، اما می توانند اعتیاد آور باشند. به طوری که فرد ناخواسته شروع به مصرف آنها می کند. برخی از دانشجوهایی که زمانی از قهوه برای بیدار ماندن در شب امتحان استفاده می کردند جایگزین دیگری برای آن پیدا کرده اند.

 

برخی از این نوع داروها محرک ذهني و نشاط‌آور است و گاهي روانشناسان به ميزان مشخصي مصرف آن را به بيماران خود تجويز مي‌کنند اما اگر مانند آنچه در اين داستان توسط شخص بیان شد، خودسرانه مصرف شود وابستگي شديد رواني ايجاد مي‌کند و قطع مصرف آن نيز عوارض محروميت شديد رواني، مانند بي‌قراري، اضطراب زياد و... به وجود مي آورد.

 

همچنین کارشناس مرکز، بیان داشت: در برخورد با افراد ناشناس هیچ گاه نباید به راحتی به آن‌ها اعتماد کرد. گاهی افراد سودجو برای به دام انداختن صیدهای خود در قالب افراد بهنجار که از نظر اجتماعی مورد تایید هستند در می‌آیند تا بتوانند به طور حتم به نتیجه‌ی دلخواه خود دست یابند. در برخوردهای خود با افراد غریبه و ناآشنا به خصوص برخوردهای اولیه تان نمی توانید افراد را کاملا بشناسید. اعتماد به افراد باید آگاهانه و براساس اصول صورت گیرد. هیچ گاه نم یتوان افراد را تنها از روی ظواهرشان قضاوت کرد.

 

در عین حال بهتر است برای مطالعه و درس خواندن، برنامه ریزی در طول ترم داشته باشید تا شب امتحان با انباشتی از مطالب ناخوانده روبرو نشوید که این امر خود استرس زاست. اگر در طول ترم برنامه ریزی خوبی برای مطالعه و مرور درس هایتان داشته باشید قطعا نیازی به استفاده از روش های نامعقول نخواهید داشت.

 

 

 

تهیه وتنظیم: سمیرا پرستالوی زنجانی؛ کارشناس ارشد روانشناسی معاونت اجتماعی پلیس زنجان

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.