خواستگاری از دختر مهماندار میان زمین و آسمان
استفانو قبل از اینکه ویکتوریا برای خدمترسانی به مسافران وارد سالن هواپیما شود به همه مسافران گل و قلب اکلیلی و نوشتههای عاشقانه داد و سپس خودش در قسمت ته هواپیما که اتاقک مخصوص مهمانداران در آنجا قرار داشت پنهان شد.
دوات آنلاین-فکرش را بکنید سوار هواپیما هستید، میان زمین و آسمان و همه فکر و دغدغهتان این است که پرواز سالم و بیمشکل فرود بیاید آن وقت یک پسر جلویتان سبز شود و خواستهای غیرمنتظره از شما داشته باشد. چه خواستهای؟ ازدواج. این یک ماجرای واقعی است که پسری ایتالیایی رقم زد. او میان زمین و آسمان از یک مهماندار خواستگاری کرد و دختر جوان را به شگفتی انداخت.
این پسر جوان که استفانو نام دارد از مدتها قبل عاشق ویکتوریا که مهماندار هواپیما است شده بود و میخواست با او ازدواج کند اما دلش نمیخواست مراسم خواستگاری عادی و معمولی باشد و دوست داشت یک کار شگفتانگیز انجام بدهد به همین دلیل وقتی فهمید دختر موردعلاقهاش در پروازی که از رم به دوبی می رود مهماندار است او نیز بلیت این پرواز را خرید و سوار هواپیما شد . استفانو در ابتدای پرواز به مسافران گفت چه قصد و برنامه ای دارد و از آنها برای رسیدن به هدفش کمک خواست.
استفانو قبل از اینکه ویکتوریا برای خدمترسانی به مسافران وارد سالن هواپیما شود به همه مسافران گل و قلب اکلیلی و نوشتههای عاشقانه داد و سپس خودش در قسمت ته هواپیما که اتاقک مخصوص مهمانداران در آنجا قرار داشت پنهان شد.
ویکتوریا بیخبر از همه جا به سالن هواپیما رفت و دید همه مسافران گل و قلب در دست دارند. او که متعجب شده بود سعی کرد کنجکاوی به خرج ندهد و به سمت قسمت انتهایی هواپیما رفت اما وقتی پرده را کنار زد ناگهان استفانو را دید و یکی از زیباترین جملاتی که در عمرش شنیده بود به گوشش رسید:" با من ازدواج کن؛ لطفا!"
این طوری بود که یکی از مهییجترین خواستگاریهای تاریخ انجام و خبر آن خیلی زود در سراسر جهان پخش شد.
12jav.net