نظر مردم درباره آخر سریال بچه مهندس/ آیا مادر جواد جوادی با پنهانکردن واقعیت کار درستی انجام داد؟
این رفتار مادر جواد باعث ایجاد سوالاتی شده است. از جمله اینکه آیا تا آخر سریال واقعیت معلوم میشود یا جواد تصور میکند مادرش فوت شده است؟
دوات آنلاین-سریال بچه مهندس در فصل دوم به دوران نوجوانی جواد جوادی میپردازد. در این فصل معلوم شده مادر جواد در زندان است اما وقتی جواد به ملاقاتش میرود مادر خودش را معرفی نمیکند و به دروغ به او میگوید مادر واقعیاش فوت شده است. او وقتی این کار را کرد که از زبان جواد شنید مادری که 16 سال سراغ او را نگرفته همان بهتر که مرده باشد.
این رفتار مادر جواد باعث ایجاد سوالاتی شده است. از جمله اینکه آیا تا آخر سریال واقعیت معلوم میشود یا جواد تصور میکند مادرش فوت شده است؟
با توجه به اینکه بچه مهندس فصل سومی هم دارد که به دوران دانشجویی جواد جوادی میپردازد این احتمال که او تا قبل از اتمام این فصل از واقعیت مطلع شود خیلی کم است.
پرسش بعدی این است که آیا مادر جواد باید به او این دروغ را میگفت یا بهتر بود هویت خودش را برای پسرش فاش میکرد؟
محمد ارسلانی، یکی از مخاطبان در این باره نظر داده است: جواد از اول خیال میکرد مادرش مرده و اگر یکدفعه میفهمید مادرش زنده است و یک زن زندانی است ممکن بود دچار بحران شدیدی شود. مخصوصا اینکه جواد در سن بلوغ است و پسران در این سن بحرانهای زیادی دارند. این بحرانها برای جواد خیلی بیشتر است. او نمیتوانست هضم کند مادرش یک زندانی است و نمیتوانست بپذیرد چرا این همه سال از او خبری نگرفته و اصلا چرا رهایش کرده. اگر مادر جواد واقعیت را میگفت جواد با مشکلات روحی زیادی مواجه میشد که زندگیاش را مختل میکرد و او را از درس و همه چیز میانداخت و باعث میشد از مسیر اصلی منحرف شود. مادر جواد با این فداکاری که انجام داد کاری کرد تا پسرش از ریل زندگی بیرون نیاید. این طوری دو سه روزی فکرش مشغول است و بعد دوباره به همان روال قبلی برمیگردد. به نظر من مادر جواد کار درستی انجام داد.
زهره-م هم تقریبا همین نظر را دارد و میگوید: اصلا ممکن بود جواد باور نکند آن زن مادرش است. ممکن بود او را بهعنوان مادر نپذیرد. ممکن بود پرخاشگری کند و هزار و یک احتمال دیگر وجود داشت که در همه آنها کسی که بیشترین صدمه را میخورد خود جواد بود. چون به هر حال او در سن و سال حساسی است و بهخاطر گذشتهای که داشته خیلی شکننده است. حتی بهتر بود ژاله از اول سراغ جواد نمیرفت و ذهن او را بیدلیل به هم نمیریخت.
یکی دیگر از مخاطبان که خودش را معرفی نکرده، نوشته است: من واقعا نمیدانم کدام کار درست است و کدام غلط. اگر مادر جواد خودش را معرفی میکرد خوبیها و بدیهایی داشت. حالا هم وضع همین طور است و خوبیها و بدیهایی دارد. به نظر من این جور مواقع باید با یک روان شناس مشورت کرد و نظر او را پرسید. ای کاش بعد از اینکه سریال تمام شد یک روانشناس بیاید و در این باره حرف بزند یا اینکه ای کاش نویسنده و کارگردان فیلم بچه مهندس با روانشناسان مشورت میکردند.
بعضی مخاطبان هم عقیده دارند مادر جواد کار نادرستی انجام داده و باید هویت خودش را فاش میکرد.
مهران صمدی نوشته است: هر آدمی در هر شرایطی حق دارد خانواده خودش را بشناسد. مادر جواد او را از این حق محروم کرد. او یک بار بچهاش را از دست داد و بار دوم باز هم همین اشتباه را تکرار کرد.
سوسن نظر داده است: مگر می شود یک مادر چنین دروغی به بچهاش بگوید؟ البته او نمیتوانست در همان یک جلسه ملاقات بگوید من مادرت هستم بلکه بهتر بود از مددکار زندان کمک میگرفت و کمکم این موضوع را برای پسرش جا میانداخت. او با این دروغی که گفت با زندگی بچه اش بازی کرد. البته قبلا هم این کار را کرده بود و دوباره همین اشتباه را تکرار کرد.
شما چه فکر میکنید؟ نظر خود را در قسمت ارسال دیدگاه برای ما بنویسید .
12jav.net