زنی‌را درنبودهمسرم‌به‌خانه‌ می‌بردم

دوات آنلاین-مردی که بعد از ارتباط مجازی به همسرش خیانت کرده است بعد از باردار شدن زن موقتش از رفتار خود پیشمان شد و با مراجعه به مرکز مشاوره پلیس استان خراسان شمالی داستان زندگی‌اش را این طور تعریف کرد:

8 سال پیش با عشق و علاقه با فرزانه ازدواج کردم و حاصل این ازدواج یک پسر 4 ساله است. وضع مالی خوبی داشتیم. خدا رو شکر با حمایت مالی پدرم توانستم کاسبی برای خود راه بیندازم. فرزانه پروانه وار و عاشقانه مرا دوست داشت و در زندگی هیچگاه عشق و محبتش به من کم نشد. ولی صد حیف که این عشق و محبت لیاقت می خواهد که من نداشتم. متأسفانه ظرفیتم محدود بود و کاری که نباید می شد، آبرویی که نباید ازم می رفت، به آسانی آب خوردن از دست رفت.

همه چیز بر وفق مراد بود و من در کنار همسر و فرزندم مرد خوشبختی بودم و هر دو با برنامه ریزی برای زندگی تلاش می کردیم. تا روزی که پای لاله به زندگی ما باز شد و خوشبختی نیز پر کشید و رفت. لاله از دوستان دوران دبیرستان فرزانه بود که بعد از سال ها در خیابان همدیگر را دیده بودند و یک شب فرزانه، لاله را به منزل مان دعوت کرد. لاله از زندگی، بدبختی و جدایی اش گفت و ما هم صادقانه با او همدردی می کردیم. از آن شب به بعد وقت و بی وقت به منزل ما رفت و آمد می کرد و خیلی زود با من نیز صمیمی شد. بعضی از اموراتش را من انجام می دادم، به طوریکه رابطه عادی، کم کم تبدیل به رابطه صمیمی و سپس عاطفی شد.

من و لاله به دور از چشم همسرم با یکدیگر چت می کردیم و حرف های عاشقانه بین مان رد و بدل می شد، حتی کار به جاهای باریکتر نیز کشیده شد و یک روز که فرزانه در منزل نبود از اعتمادش سوءاستفاده و لاله را به منزل دعوت کردم. از آن روز به بعد ارتباط ما بیشتر و بیشتر شد تا جایی که او را به صورت پنهانی به عقد موقت خود در آوردم. همسر بیچاره ام با وجود این که به رفتارهای من شک کرده بود روز به روز مانند شمع آب می شد و چیزی بروز نمی داد و صبوری می کرد، ولی در عوض من به جای قدردانی از او در حقش نامردی کرده و سر هر موضوع کوچکی جنجال به پا می کردم تا اینکه آنقدر زندگی را به کامش زهر مار کردم که بیچاره مجبور شد چمدانش را بردارد و به منزل پدرش برود تا من راحت تر به خوشی هایم برسم.

در نبود همسرم لاله منزل ما می ماند و همچنان چرخه زندگی به کام مان بود، تا اینکه یک روز در کمال ناباوری لاله گفت که باردار شده است و من باید او را رسماً عقد کنم. تازه فهمیدم که چه غلطی کرده ام، از او خواستم که بچه را سقط کند ولی او قبول نمی کرد. از طرفی فرزانه هم که موضوع را کامل فهمیده بود از همه حق و حقوقش گذشت و تقاضای طلاق کرده بود. لاله گوشش اصلاً بدهکار این حرف ها نبود و مرغش یک پا داشت او آنقدر مرا تحت فشار قرار داد که همسرم را طلاق دهم و من که خام او شده و عقلم را به کلی باخته بودم همسرم را بدون حق و حقوق طلاق دادم و حتی از تنها فرزندم نیز گذشتم.

لاله با زیرکی تمام مرا قانع کرد و همسر دائمی ام شد. از طرفی تمام دار و ندارم را به نامش کردم تا شاید از بهانه گیری هایش کم شود. ولی نه تنها بهتر نشد بلکه سر هر موضوع کوچکی دعوا راه انداخته و مرا تهدید به طلاق و اخذ مهریه می کرد. او می دانست که آه در بساط ندارم برای همین مرا زجر می داد، عمر زندگی من و لاله کوتاه بود و او با اغفال و فریب، تمام اموالم را بالا کشید و بعد از اینکه فرزندمان به دنیا آمد، برای همیشه از من جدا شد و مرا با یک بچه شیرخواره رها کرد و رفت.

هر چقدر التماسش کردم فایده ای نداشت، او بی رحم تر از این حرفها بود که حتی به فرزند خود نیز رحم کند. بعد از آن حالم خیلی خراب بود و نمی دانستم با بچه چه کنم. حالا روزی هزار بار خودم را لعنت می کنم که چرا فریب این زن هفت خط را خوردم و به خاطر هوسم زندگی ام را نابود کردم.

نظر کارشناس

خیانت، زیان‌آورترین عمل در یک ارتباط زناشویی است که نه‌ تنها منجر به صدمات غیرقابل جبرانی می‌شود، بلکه اعتماد، اطمینان و اعتقاد کسی که مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبت‌ به افراد دیگر از بین خواهد برد. معمولاً نارضایتی از مسائل گوناگون در یک رابطه، موجب خیانت می‌شود اما با نگاه کلی، هیچ توجیحی برای این عمل پذیرفته نیست.

خیانت زناشویی همانطور که از نامش پیداست خارج از چارچوب زندگی مشترک رخ می دهد و به معنای رابطه پنهانی و خارج از چارچوب زناشویی و به معنای نقض ازدواج و خارج شدن از تعهدات زناشویی است. خیانت از آسیب هایی است که مستقیماً کانون خانواده را هدف گرفته و به محض آشکار شدن موجب تزلزل در زندگی مشترک زوجین می گردد و معمولاً کسی که خیانت می کند در ابتدا به لذت آنی می اندیشد و عقل و منطق در ذهن چنین فردی جائی ندارند.

و اما سیر بروز آسیب در مورد مذکور از زمانی آغاز شد که پای یک زن غریبه و مطلقه به زندگی زوجین باز شد و این رابطه تا آنجا پیش رفت که از حالت عادی خارج و رنگ عاطفی به خود گرفت و با توجه به مشکلات ناشی از طلاق که گریبانگیر فرد مطلقه شده بود، خلأ عاطفی پس از طلاق که به شدت احساس می شد، از طرفی عدم رعایت حد و مرزهای ارتباطی و اخلاقی طرفین، ناتوانی و ضعف در مهارت های ارتباطی، ضعف در باورهای دینی و عدم پایبندی به اخلاقیات موجب بروز آسیب شد.

از همین رو توصیه می شود:

در برقراری ارتباط با دوستان و آشنایان حد اعتدال را رعایت و برای خود حد و مرز تعیین کنیم.

با ارتقاء سطح آگاهی و بینش زوجین نسبت به آسیب ها و مسائل پیرامون زندگی زناشویی خود را واکسینه کنیم.

آگاهی خود را از پیامدهای زیانبار خیانت زناشویی و سایر آسیب های اجتماعی بالا ببریم.

با آموزش و یادگیری مهارت های زندگی بتوانیم مسائل زندگی و زناشویی خود را حل و فصل کنیم.

با بینش و آگاهی از مهارت های ارتباطی و اجتماعی در مواجه با افراد غیر سنجیده عمل کنیم.

با چشم تیز بین از خطرهای در کمین آگاه باشیم و آنها را مهار کنیم.

نویسنده: سروان نساء ایزانلو، کارشناس مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان شمالی