معرفی کامل و نقد فیلم اتاق تاریک
اتاق تاریک فیلمی اجتماعی ساخته سید روحاله حجازی است که ارزش یک بار دیدن را دارد. در این مطلب با فیلم و نقدهای مرتبط با آن آشنا می شویم:
دوات آنلاین-اتاق تاریک فیلمی اجتماعی ساخته سید روحاله حجازی است که ارزش یک بار دیدن را دارد. در این مطلب با فیلم و نقدهای مرتبط با آن آشنا می شویم:
خلاصه داستان
فرهاد (با بازی ساعد سهیلی) و هاله (با بازی ساره بیات) یک زوج هستند که به تازگی از محله جنوب شهر تهران به یک منطقه خوش آبوهواتر ولی در نقطه نه چندان آباد اسباب کشی کردهاند. فرهاد از هاله چندین سال کوچکتر است و این دو کودکی پنج شش ساله به اسم امیر دارند.
امیر (علیرضا میرسالاری)، پس از آنکه کسی بدنش را دیده، دچار استرس و بی اختیاری ادرار می شود. مسئله را برای پدرش فرهاد می گوید و او به نوبه ی خود در حال پیگیری ماجراست تا هنگامی که همسرش هاله پی به جریان می برد و خود می خواهد دنباله ی داستان را پیش بگیرد. تا آخر که سرانجام متوجه می شویم کودک آزاری شدیدتری در دوران کودکی برای فرهاد اتفاق افتاده است.
وقتی او به دلیل شرایط نتوانسته موضوع را با خانواده اش در میان بگذارد، این عذاب را تا بزرگسالی با خود همراه کرده است و تاثیرات روانی مثل ترس از ارتفاع و سگ گواه بر این امر است. که البته در انتها با بیان جریان و در نمایی نمادین که بر بلندی تراس ایستاده در حالیکه سگی از او دور می شود بر ترس خویش فائق می آید.
بازیگران
ساعد سهیلی، ساره بیات، علیرضا میرسالاری، محمد امامی، امیررضا رنجبران، مروارید کاشیان، ژیلا دایی و رضا احمدی بازیگران اتاق تاریک هستند.
آلبالو درباره بازیها در این فیلم نوشته است: علیرضا میرسالاری بازیگر نقش امیر خردسال در کمال تعجب بهتر از سایر تیم بازیگری نقش خود را ایفا میکند و مروارید کاشیان بدتر از همه در قالب نقش خود فرو میرود. در این بین دو بازیگر اصلی را داریم که جدا از شیمی بسیار بدی که با هم دارند (و این دلیلش تفاوت سنی این دو بازیگر نیست) یکی از ضعیفترین بازیگریهای کارنامه سینمایی خود را به فیلم آوردهاند. فقدان بازیهای مناسب و خوب در فیلمی که سوژهای ناب و جنجالی لطمهای به اتاق تاریک وارد کرده که جبران آن توسط دیگر عناصر خوب فیلم هم برنمیآید.
کارگردان
سید روح اله حجازی کارگردان آبادانی است که پیش از ساخت تاق تاریک فیلمهایی مانند هیهات (۱۳۹۴) مرگ ماهی (۱۳۹۳) زندگی مشترک آقای محمودی و بانو (۱۳۹۱) ستاره (فیلم تلویزیونی) (۱۳۹۱) سایه (فیلم تلویزیونی) (۱۳۹۱) سپیده (فیلم تلویزیونی) (۱۳۹۰) زندگی خصوصی آقا و خانم میم (۱۳۹۰) در میان ابرها (۱۳۸۶ و ... را ساخته است.
حجازی درباره اتاق تاریک گفته است: همه میدانند که در یک فیلم صد دقیقهای، نمیتوان هم به طرح مسئله پرداخت و هم به خوبی به پاسخ واضحی رسید.گرچه من سعی کردهام پاسخی به پرسش اصلی که علت وجود چنین ناهنجاریهایی است را بدهم. در اتاق تاریک به مسئلهای که در جامعه ما تابو است پرداختهایم، به خصوص برای پسر در جامعه ما، این مسئله کمتر باز شده است.
نقد
محمدامیر جلالی در زموجی نوشته است: اتاق تاریک در اولین قدم خود به خوبی طرح مسئله میکند. یعنی مخاطب وقتی از خود بپرسد که چرا باید تماشای فیلم را ادامه دهد یا نگرانی او برای شخصیتها از چه جهت است، به پاسخ روشنی میرسد. یک شب پسربچهای در بیابان روبروی خانهشان گم میشود و پدر و مادرش به کمک یکی از همسایهها او را پیدا میکنند. از آن شب به بعد، پسربچه دچار تغییرات رفتاری عجیبی میشود که نگرانیهای والدین را به دنبال دارد. امیر (نام پسربچه) هنگامی که با فرهاد (پدرش) در سرویس بهداشتی هستند، به فرهاد میگوید که فردی بدن او را دیده است. این موضوع با اینکه یک موضوع درونی است اما برای مخاطب به طرز نگران کنندهای در شروع فیلم بیان میشود و به نوعی میتوان گفت مسئله مخاطب نیز میشود. حال در ادامه ما منتظر این هستیم که فرهاد چه واکنشی نسبت به این موضوع دارد و چگونه این مشکل را در ذهن امیر حل میکند. مهمترین موضوعی که کودک در رابطه با چنین مسائلی با آن روبرو است، موضوع ترس است. ترس به عنوان یک مسئله روانشناختی گریبان کودک را گرفته و هرگونه برخورد غیراصولی والدین، این مسئله را تشدید میکند. به گونهای که شاید تا بزرگسالی با او همراه باشد. همانطور که فرهاد ترس از سگ را با خود از کودکی به همراه دارد و حال در تلاش است تا موضع درستی نسبت به کودک خود بگیرد.
نت نوشت نوشته است: گرچه این فیلم در ساختار فیلمنامه ای اش تا حد زیادی مانند فیلمنامه های “اصغر فرهادی” رفتار کرده است، که گره افکنی ها و گشایی ها، پیش داوری های هر لحظه ای شخصیت و مخاطب نسبت به فرد کودک آزار و چرخش ناگهانی و برملا شدن اصل داستان در انتها گواه بر همین امر می باشد و آن را بسیار شبیه به “فروشنده“، آخرین ساخته “فرهادی” کرده است، اما در سبک کارگردانی و فیلمسازی، همان سلیقه و امضای حجازی را داراست.
یاسمن خلیلی فرد در سلام سینما نوشته است: اتاق تاریک مانند سایر آثار کارگردانش به سراغ طبقه متوسط شهری می رود و ترکیب کاراکترهایش را به شیوه ای نامتعارف و کمتر تکرار شده می چیند؛ یعنی خانواده ای سه نفره که زن تفاوت سنی فاحشی با شوهرش دارد و از او بزرگتر است. حجازی می کوشد تا با نگاهی دقیق و زیرکانه، جزییات رفتاری هر یک از این دو شخصیت را به درستی ترسیم نماید و لایه های زیرین شخصیتی آن دو را با ظرافت تصویر کشد تا با استدلال و قطعیت دلایل اختلاف آن دو با یکدیگر را در فیلم مطرح نماید، اختلافاتی که بر روانِ فرزند خردسال آن ها تأثیر مستقیمی گذاشته است؛ اوضاع جایی بدتر می شود که کودک خانواده اعتراف می کند که به بدنش دست درازی شده است ...
از این جای درام به بعد، تلاش دو شخصیت اصلی برای گره گشایی از راز فیلم آغاز می شود و هر یک از آن ها به نحوی سعی بر آن دارند تا پرده از این اتفاق هولناک بردارند.
چیزی که بابت آن حجازی را تحسین می کنم، ساختار درست فیلمنامه است. با آن که برعکس چند ساخته ی آخر کارگردان، «اتاق تاریک» فاقد اِلِمانِ تعدد شخصیت است و همین کم تعدادی شخصیت ها، بی اختیار، رویدادهای درام را نیز محدود می کند، فیلم از مسیر اصلی خود منحرف نمی شود و روایت آن نسبتاً بی سکته اتفاق می افتد و هر آن چه به عنوان داستان فرعی در دل داستان اصلی گنجانده می شود در جهت دستیابی به همان عنصر گره گشایی فیلمنامه است؛ به بیانی دیگر فیلم عاری از اضافات و زواید ضربه زننده است.
میلاد محمدی در سلام سینما نوشته است: شاید مهم ترین اشکالی که بتوان به داستان فیلم گرفت، جغرافیای محدودی است که آدمهای فیلم را شامل می شود. واضح تر بگویم... نوع و جنس هاله و فرهاد را شاید در محیط پیرامونی مان پیدا کنیم، اما آن همسایه های عجیبشان با شیوه زندگی کاملا ضد سنتی، بدون باور به عنصر خانواده، از هم فروپاشیده، بی قید و بند در روابط و... شاید نتیجه زیست مولف اثر در مناطق شمال شهر تهران باشد! شاید می شد آدمهای فیلم را در جغرافیایی ترسیم کرد که به عرصه عمومی جامعه امروزی ایران –و نه صرفا بالانشین های تهرانی- نزدیک تر باشد تا این جنس دغدغه مؤلف بیشتر و بهتر به نتیجه مطلوبش نزدیک شود.
مشرق نوشته است: خلاصه فیلم می شود این دیالوگ از فیلم "مردم همه دیوونه شدن ،دیگه جای زندگی نیست این جا". پیام فیلم این است در این کشور نه تنها همسرانتان در امان نیستند بلکه کودکانتان نیز در معرض تجاوز هستند پس: " باید رفت". ننگ بر چنین نگاهی. دیگر کاملا از روح الله حجازی ناامید شده ایم. پیش تر بابت دو فیلم آقای محمودی و زندگی مشترک او را تحسین کرده بودیم. این جریان انحرافی در مسیر فیلم سازی او از مرگ ماهی آغاز شد و به چنین اثر متعفنی رسید. به علاوه فیلمساز جرات نزدیک شدن به هیچ مسئله ای را ندارد. اکثر قریب به اتفاق نماها در لانگ شاتهای شیک، با نور پردازی پر کنتراست میگذرد و تنها زمانی که به چهره خانم بازیگر میرسد بسته میگیرد. اما موقع مشاجره های زن و شوهر دوربین عقب میکشد و تنها "ضبط" میکند واقعه را. فیلم ساز به خیال خودش قصه اش را بر تعلیق بنا کرده: سرایدار افغانی که بچه ای را می شوید. باید به او شک کنیم؟ آیا او همان متجاوز است؟ آیا پیمان متجاوز است؟ آیا دختر همسایه متجاوز است؟ میزانسن فیلم نیز کثیف است چرا که نگاهِ شکاک کثیف مرد جوان به همه، سلامت نگاهِ تماشاگر را نیز لکه دار میکند.
نفیسه ترابنده در بهدخت نوشته است: اتاق تاریک فیلمی معمایی و سراسر شک و تردید و سیاه و تلخ است که یک فرض و شک را اساس داستان خود قرار می دهد.از این جهت فیلم شباهتی هم به فیلم “فروشنده” ساخته اصغر فرهادی دارد. فرهاد و هاله همانند عماد در فیلم “فروشنده” با وجود آنکه شک دارند تجاوزی صورت گرفته یانه تمام داستان به دنبال پیدا کردن مجرم هستند و در این میان رابطه زناشویی آنها بسیار تلخ و گزنده می شود. اتاق تاریک فیلمی کسالت بار با ریتمی کند است که تمام شخصیت هایش مشکل اخلاقی دارند،؛ از مادر عصبی و هیستریک خانواده گرفته تا پدر قاچاچی خانواده، از پسر متجاوز گرفته تا دختر لاابالی همسایه. فیلمی که با داستان ضعیف و کم رمق هم در طرح موضوع مهم تجاوز و کودک آزاری ناتوان است و هم با روایت ناقص خود نمی تواند نقش موثری در آگاهی بخشی به خانواده ها و حساس شدن آنها نسبت به روابط کودکشان با دیگران داشته باشد.
12jav.net