تجاوز؛پایان دوستی خیابانی

دوات آنلاین- دخترنوجوان که در پی رابطه با جوانی مورد تعرض قرار گرفته است، با شکایت به دادگاه مدعی شد متهم او را فریب داده بود تا شکایت نکند.

به گزارش دوات آنلاین شاکی که دختری به نام رومینا است چند ماه قبل به پلیس گزارش داد  از سوی جوانی مورد آزار قرار گرفته‌ است.

او گفت: پسری به نام پوریا که از مدتی قبل با او آشنایی داشتم به بهانه دیدن من مرا سوار ماشین کرد او بعد از اینکه مرا مورد آزار قرار داد اغفالم کرد تا شکایت نکنم و بعد هم گفت که با من ازدواج می‌کند اما وقتی رفت و ناپدید شد فهمیدم وعده دروغ داده‌ است.

با شکایت این  دختر او به پزشکی قانونی انتقال یافت و مرد جوان نیز شناسایی شد. با توجه به مدارک به دست آمده پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا دختر نوجوان در جایگاه قرار گرفت. او گفت: پزشکی قانونی هم تایید کرده که من مورد آزار قرار گرفتم. پوریا از اختلاف من و پدرم استفاده کرد و من را سمت خود کشید و مورد آزار قرار داد. من از او شکایت دارم.

سپس مادر دختر نوجوان در جایگاه قرار گرفت او گفت: دخترم نوجوان است و خوب و بد را تشخیص نمی‌دهد، از وقتی این اتفاق افتاده شوهرم خانه را ترک کرده و من را مقصر ماجرا می‌داند چون فکر می‌کند من آزادی بیش از حد به دخترمان دادم در حالیکه من اصلا خبرنداشتم دخترم از سوی پسری گول خورده‌ است.

در ادامه دختری که به عنوان شاهد معرفی شده‌ بود برای توضیح در جایگاه ایستاد. این دختر گفت: چند ماه قبل رومینا سگی را برای فروش به پارک آورده بود. پوریا او را دید و از رومینا خوشش آمد و از من خواست که شماره تلفن او را بگیرم و به پوریا بدهم. من هم این کار را کردم اما نمیدانستم پوریا قصد تجاوز دارد. من فکر کردم واقعا عاشق او شده‌ است چون پوریا را سالها بود می‌شناختم و فکر نمی‌کردم چنین کاری بکند.

سپس پوریا در جایگاه حاضر شد او گفت: شب حادثه رومینا با من تماس گرفت و گفت پدرش او را از خانه بیرون کرده و حتی اجازه نداده مانتو بپوشد. او از من کمک خواست. من هم قبول کردم. دنبالش رفتم و او را به خانه یکی از دوستانم بردم. فردای آن روز طلاهایش را فروختم و برایش چند دست لباس خریدم و بعد او را به خانه خودمان بردم. ما با هم رابطه داشتیم. من این را قبول دارم اما ارتباط ما کاملا با رضایت بود و رومینا دروغ می‌گوید من به او تجاوز کردم. صحبتی هم از اینکه شکایت کند نبود. او به من می‌گفت پدرش او را قبول نمی‌کند و از من خواست که با او ازدواج کنم اما من قبول نکردم. بعد ارتباطم را با او قطع کردم. ضمن اینکه مادر رومینا هم درجریان این ارتباط بود ومن خودم به او گفتم که دخترش از خانه فرار کرده‌ است. اینکه آنها اختلاف خانوادگی دارند مربوط به من نیست. رومینا خیلی با دوستانش گردش و تفریح می‌رفت و به همین خاطر هم با پدرش مشکل داشت. این موضوع ربطی به من ندارد.

در پایان قضات متهم را تا زمان پایان دادرسی بازداشت کردند و بررسی‌ها در این خصوص ادامه دارد.