2024/04/16
۱۴۰۳ سه شنبه ۲۸ فروردين
پدیده‌ای به نام تئاتر زیرزمینی
گفت‌وگو با کارگردان نمایش «سزارین»

پدیده‌ای به نام تئاتر زیرزمینی

هومن بنایی که پیش از این نمایشنامه‌هایی از قبیل مسافر اتاق شماره ۳۷، چشم‌های تو کلاه من، سیاه و سفید، یک صبح عجیب، ایفل دیوار ندارد و باران را نوشته و اجرا کرده است، این روزها نمایش سزارین را روی صحنه دارد. این نمایش می‌کوشد به بروز زودهنگام دردهای اجتماعی و ناتوانی عمو‌می‌ در برخورد با آنها بپردازد.

دوات آنلاین-هومن بنایی که پیش از این نمایشنامه‌هایی از قبیل مسافر اتاق شماره ۳۷، چشم‌های تو کلاه من، سیاه و سفید، یک صبح عجیب، ایفل دیوار ندارد و باران را نوشته و اجرا کرده است، این روزها نمایش سزارین را روی صحنه دارد. این نمایش می‌کوشد به بروز زودهنگام دردهای اجتماعی و ناتوانی عمو‌می‌ در برخورد با آنها بپردازد. درباره چند و چون کار و چگونگی شکل‌گیری متن و اجرا با او گپی کوتاه زده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

‌گروه تئاتری شما یعنی گروه چطور شکل گرفت؟ منظورتان از اینکه می‌گویید سرازین یک نمایش کارگاهی است، چیست؟

«سزارین» نمایشی کارگاهی است که از حدود یک سال قبل با یک‌سری از هنرجویان کارگاه تئاتر Q مشغول آماده‌سازی آن هستیم. کارگاه تئاتر Q با هدف تربیت بازیگرانی حرفه‌ای و بادانش که بتوانند مخاطب را بدون تأکید بر حضور چهره‌های شناخته‌شده به سالن تئاتر بکشانند، تشکیل شده است. این نمایش کم‌کم از درون این کارگاه شکل گرفت و از اتودهایی که هنرجویان می‌زدند، به ایده اصلی رسیدیم و این ایده پخته شد، شاخ و برگ پیدا کرد، هرس شد و درنهایت به نمایشنامه‌ای رسیدیم که در شش اپیزود اجرا می‌شود. بازیگرانی که در این کارگاه هستند، برای اولین‌بار است که روی صحنه می‌روند.

‌برخورد مسئولان با گروه شما چطور بود؟

متأسفانه برای گرفتن سالن مناسبِ اجرا دردسرهای زیادی کشیدیم، زیرا بیشتر سالن‌دارها بر آوردن چهره‌ها در نمایش تأکید داشتند و برخی دیگر هم به دنبال تأمین هزینه‌های خودشان بودند. همچنین کار چندین‌بار بازبینی شد و بخش زیادی از نمایش نیز در این بازبینی‌ها حذف شد. درحال‌حاضر زمان نمایش از یک ساعت و نیم به ۵۰ دقیقه رسیده است. بعد از پشت سر گذاشتن این مشکلات بالاخره از پنجم تیر، سزارین را در تماشاخانه پایتخت روی صحنه بردیم. در مدتی که درگیر آماده‌سازی و اجرای نمایش «سزارین» بودم، به این نتیجه رسیدم که اجرای یک کار ایرانی با مشکلات زیادی همراه است، اما اگر بخواهیم نمایشنامه چاپ‌شده خارجی را اجرا کنیم، مشکلات کمتری سر راهمان قرار دارد. مثلا شاهد هستیم متن‌هایی مانند «مکبث» یا «هملت» بارها با شیوه‌های اجرائی مختلفی به صحنه رفته‌اند؛ اما وقتی می‌خواهیم متنی ایرانی یا کارگاهی را اجرا کنیم، مدام باید جواب پس بدهیم. اگر واقعا قرار بر حمایت از گروه‌ها‌ی نمایشی است و می‌خواهند اتفاق خوشایندی در جامعه هنری ما بیفتد و ما به جای مصرف‌کننده تبدیل به تولیدکننده شویم، باید دست نویسنده‌ها را باز بگذارند.
معتقدم اداره کل هنرهای نمایشی با سیاست‌ها‌ی اشتباهی که در پیش گرفته، باعث شده است که «تئاتر زیرزمینی» در تهران شکل بگیرد؛ زیرا وقتی هنرمندان ‌می‌بینند که آن‌قدر اذیت ‌می‌شوند و کارهای‌شان هر بار با مشکل اجرا روبه‌رو ‌می‌شود؛ به سمت «تئاتر زیرزمینی» گرایش پیدا ‌می‌کنند. ما خروجی درستی از تئاتر نمی‌بینیم و مدام در حال تکرار هستیم و دست‌وپا ‌می‌زنیم. من سال ۲۰۱۳ نمایشنامه‌ای با نام «وایولت» نوشتم که به آلمانی ترجمه شد و در‌ها‌نوفر آلمان نیز به صحنه رفت؛ ولی چندین سال است که در کشور خودم نتوانستم این نمایش را اجرا کنم.

‌هزینه‌های نمایش را چگونه تامین کردید؟ فکری برای بازگشت سرمایه‌تان دارید؟

تاکنون همه هزینه‌ها‌ی کار بر عهده کارگاه تئاتر Q بوده است. تلاش ما این است که بتوانیم در این فضای آلوده آموزشی که همه دنبال پول هستند، بدعتی نو بگذاریم و ثابت کنیم که می‌خواهیم با هنرجویانی که آموزش می‌دهیم، کار کنیم و آنها را رها نمی‌کنیم.

‌چرا سزارین؟ این نام کمی‌ غیرمتعارف به نظر می‌رسد؟

در این نمایش بیشتر فضاهای اجتماعی را به نمایش می‌گذاریم و تلاش کردیم دردهای اجتماعی را بیرون بکشیم. اسم نمایش هم از همین‌جا شکل می‌گیرد. دردهایی بیرون کشیده و به‌نوعی سزارین می‌شود یعنی قبل از اینکه تولدی برایش اتفاق بیفتد، ما به‌زور این دردها را بیرون می‌کشیم و متولدشان می‌کنیم. این دردها هویتی را در جامعه ایجاد می‌کنند که ناشناخته است و تاریخچه‌ای را شکل می‌دهند که ما با آنها آشنا نیستیم. در نگاه عامیانه این دردها همان خیانت‌ها‌ و هوسرانی‌هایی هستند که در زندگی با آنها مواجه می‌شویم. تناقض‌ها و پارادوکس‌هایی که در زندگی امروز وجود دارد و لذت‌های آنی که افراد به دنبالش هستند و می‌خواهند سریع به آن برسند و زود هم از آن فارغ می‌شوند. ما به دنبال این هستیم که نشان دهیم عشق مقدس است و باید با نگاهی مقدس هم دیده شود نه اینکه بخواهیم مقطعی و لحظه‌ای به آن نگاه کنیم و استفاده ابزاری از آن بکنیم..

‌طراحی صحنه و گریم بازیگران تا چه حد به تم و داستان وابسته است؟

از آنجایی‌که در این نمایش فضاسازی به سمت سوررئال رفته است و نقطه‌هایی را در نمایش داریم که باید ذهن مخاطب را به سمتش هدایت کنیم، نوع گریم و فضاسازی بازیگران متفاوت از کار درآمده است. برای مثال در بخشی از نمایش روی زمین گلف هستیم و در قسمت بعدی در انتهای یک چاه. به دلیل چنین فضاهایی که در نمایش وجود دارد، طراحی‌ها‌ به سمت اکسپرسیونیستی رفته است؛ زیرا تلاش ما این است که مخاطب آن چیزی را که ما در ذهن داریم، ببیند.

‌فکر می‌کنید گروه، تا چه حد پایدار باشد؟ پروژه بعدی شما چیست؟

قرار است اواخر امسال نیز با هنرجویان همین کارگاه نمایش «لاک قرمز پای ایفل» را به صحنه ببریم یا در صورت آماده‌شدن برای اجرا، کار را در جشنواره تئاتر فجر ارائه دهیم.

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.