دوات آنلاین-جانلوییجی بوفون را نمیشود دوست نداشت حتی اگر از فوتبال ایتالیا یا یوونتوس متنفر باشید. نزدیک به 25 سال است که در بالاترین سطح فوتبال اروپا بازی میکند و کمتر افت او را دیدهایم. هنوز باانگیزه است و میخواهد افقهای جدیدی را فتح کند. افتخارات فردی و تیمی کمنظیری به دست آورده و برخی او را بهترین و باثباتترین دروازهبان تاریخ میدانند. حرفهایش همیشه شنیدنی و خواندنی است.
جان لوییجی بوفون کاملا به ایده انقراض نسل دروازهبانها فکر میکند: «اجازه بده از اینجا شروع کنیم که به زودی هیچ دروازهبانی وجود نخواهد داشت. اینطور که فوتبال پیش میرود، من شاید یکی از آخرینها باشم.»
ما درباره این حرف میزدیم که فوتبال در این مدت یعنی نزدیک به یک ربع قرن اخیر که او فوتبال حرفهای را شروع کرده، چه تحولاتی را پشت سر گذاشته.
او 17 سال داشت که با یک کلینشیت در نخستین حضورش برای پارما مقابل میلان که دو برنده توپ طلا، روبرتو باجو و ژرژ وهآ را داشت، به جهان اعلام حضور کرد. حالا 41 سال دارد و در بالاترین سطح با پاریسنژرمن کار میکند. شاید او بهتر از هر کسی بداند نقش دروازهبانها در فوتبال چطور متحول شده: «امروز به بحث کار دروازهبانها با پا خیلی توجه میشود که از نظر من زیادهروی است. من خودم از وقتی بچه بودم دروازهبانی غیرمعمول بودم.
خیلی وقتها نقش لیبرو را داشتم و زیاد با پایم بازی میکردم. با این وجود همیشه گفتهام وظیفه اصلی یک دروازهبان متبحر، واکنش به ضربات، تمرکز بر خروج روی توپهای بلند و کوتاه و امثال اینها است و اگر اینها مورد کمتوجهی قرار گیرد، برخلاف ماهیت ذاتی دروازهبانی است.»
بوفون مانع از ماجراجویی دروازهبانها نمیشود؛ شاید به خاطر شیوه شروع سفر فوتبالیاش. وقتی بچه بود در خط میانی بازی میکرد و آرزوی گل زدن داشت. بعد شاهد هنرنمایی توماس انکونو، دروازهبان تیم ملی کامرون در جام جهانی 1990 بود که واکنشهای خارقالعاده داشت و میتوانست با یک ضربه نیم بیشتر زمین را طی کند. اگر دو بار مانع از گلزنی دیگو مارادونا نشده بود، کامرون به برد یک بر صفر نمیرسید و در ادامه نمیتوانست نخستین تیم آفریقایی شود که حضور در یکچهارمنهایی جام جهانی را تجربه میکند.
بوفون ادامه داد: «اگر از من بپرسید، میگویم هر تیم بزرگی که به موفقیت رسیده حتما دروازهبان خوبی داشته که اول از همه میداند چطور واکنش نشان دهد، حالا اگر با پایش هم خوب بازی کرد، چه بهتر. البته اگر شما اهمیتی به پیروزی نمیدهید، میتوانید هر طور میخواهید انتخاب کنید، حتی میتوانید بدون دروازهبان بازی کنید اما اگر به دنبال جامهای مهم هستید، نقش دروازهبانها تعیینکننده است.»
البته هیچ کس به دنبال کمرنگ کردن نقش دروازهبانها نیست. تیاگو موتا مربی تیم زیر 19 سال پاریسنژرمن و همتیمی سابق بوفون در ایتالیا در مصاحبه با گاتزتا دلو اسپورت گفت سیستمی که ترجیح میدهد تیم با آن بازی کند، 2-7-2 است. او که سال گذشته فوتبال را کنار گذاشت، گفت: «من دروازهبان را بخشی از هفت بازیکن خط میانی میدانم. مهاجم نوک از نظر من نخستین مدافع است و دروازهبان نخستین مهاجم. بازی تیم با پای دروازهبان شروع میشود.»
پاسخ بوفون دیپلماتیک است: «این دیدگاهی است که تحول خیلی سریع فوتبال را دنبال میکند. امروز دروازهبانهای زیادی هستند -تقریبا همه آنها - که در کار تیم مشارکت میکنند، از پا استفاده میکنند و به مدافعان و هافبکها کمک میکنند.
شخصا فکر میکنم نقش دروازهبانها آنقدر کم شده که در حال محو شدن است. خیلی وقتها دروازهبان در یک خط با مدافعانش قرار میگیرد و از نظر تاکتیکی مثل یک مدافع یا هافبک دیگر در سیستم بازی است.»
پیشگامان
در سال 1995، سال شروع کار بوفون در سری A، مجله یوفا ادوین فاندرسار را بهعنوان بهترین دروازهبان اروپا معرفی کرد.
او با فرانتس هوئک، مربی نوگرای دروازهبانهای آژاکس کار میکرد و نقش سوییپر- دروازهبان ابداع شد که در یک دهه اخیر خیلی رایج شده است. فاندرسار بعدا به یوونتوس رفت قبل از اینکه بوفون 23 ساله در سال 2001 جای او را بگیرد. استعداد فوقالعاده او برای یووه پنهان نبود و موافقت کرد بهعنوان گرانترین دروازهبان تاریخ او را بخرد، رکوردی که 16 سال دوام داشت.
آن موقع ایتالیا هنوز از لیره استفاده میکرد. یووه به پارما 75 میلیارد لیره داد به اضافه جاناتان باکینی، هافبک تیم ملی ایتالیا که 30 میلیارد لیره میارزید. این 105 میلیارد لیره تقریبا برابر با 5/32 میلیون پوند یا 52 میلیون یورو در آن زمان بود.
وقتی سیتی در ژوئن 2017 ادرسون را از بنفیکا با 35 میلیون پوند خرید، انگلیسیها گفتند رکورد بوفون شکسته شد اما ارزش پوند در برابر یورو کم شده بود و این مبلغ معادل 40 میلیون یورو بود، برای ایتالیاییها هنوز بوفون شماره یک بود اما یک تابستان بعد رکورد هر دو شکسته شد وقتی لیورپول برای خریدن آلیسون از رم 67 میلیون پوند داد. بعد هم چلسی با 6/71 میلیون پوند کپا آریسابالاگا را از اتلتیک بیلبائو خرید تا رکورد جدیدی ثبت شود. اما بوفون میگوید اعداد اهمیتی ندارد و چیزی را عوض نمیکند. مهم این است که او در دورانی که پولهای هنگفتی در فوتبال رد و بدل میشود، این مدت طولانی رکورددار بود.
ارزشش را داشتند
در این دو سال چه تغییراتی رخ داد؟ آیا تغییر نگاه به دروازهبانی و اینکه باید بتوانند با پا بازی کنند، روی این بالارفتن ارزشها تاثیری داشت؟ یا اینکه باشگاهها به اهمیت دروازهبان بیش از پیش پی بردند؟ بوفون میگوید: «فکر میکنم آخری باشد. در این دوره، باشگاهها پولهایی برای بازیکنان میدهند که با گذشته قابل مقایسه نیست.» آیا مردم همین را درباره خود او وقتی به پارما رفت، نمیگویند: «چرا، چرا، قطعا اما با ثروتمندترشدن باشگاهها و افزایش توان هزینه کردنشان، ما در این مسیر افتادهایم. فکر میکنم باشگاههایی که چنین بازیکنانی را میخرند، به دنبال نقطه عطفی هستند که تا سالها بماند. هر سه دروازهبان جوان هستند مثل من وقتی به یووه رفتم. بنابراین به باشگاه اطمینان میدهند تا سالها خیالشان از دروازه راحت است. فکر میکنم اینها حرکات هوشمندانهای است. از پولی که یوونتوس برای من داد، انتقادات زیادی شد. حالا هم این حرفها زده میشود اما ببینید، من 17 سال در یوونتوس بودم. این یکی از بهترین تجارتهای تاریخ یوونتوس بود، فکر نمیکنم کسی موافق نباشد.» آیا بوفون به طور کلی با صرف هزینههای گزاف برای دروازهبانها موافق است؟ معمولا مهاجمان و هافبکها گرانتر هستند: «هر دروازهبان باید به اندازه ارزشش و آن توانی که نشان میدهد، پول بگیرد. هیچ تضادی میان دروازهبانها با مدافعان، هافبکها و مهاجمان نیست. یک دروازهبان بهعنوان یک ورزشکار حرفهای میداند در چه بافتی زندگی میکند و پیرامونش چه میگذرد. باید موقعیت را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنند و از شرایطی که پیش میآید به نفع خود استفاده کنند، به همین سادگی.»
هوس فرانسوی
ملاحظات مالی جیجی را به پاریس نبرد. او به اندازه کافی در طول دوران حرفهای خود پول درآورده و به دنبال بازنشستگی بود تا اینکه پیشنهاد وسوسهانگیزی از سوی تیم پایتخت فرانسه ارائه شد. علاقه آنها ابتدا باعث تعجبش شد و حرفهای قبلی او که گفته بود میخواهد بعد از هفت قهرمانی پیاپی در لیگ ایتالیا بهعنوان بازیکن یوونتوس بازنشسته شود، را به چالش کشید. او اگرچه مثل فرانچسکو توتی یک تیمه نبود اما رابطهاش با یووه بعد از 17 سال فراتر از عادی بود. او میتوانست مثل خیلیهای دیگر که با رسوایی کالچوپولی سال 2006 از این تیم جدا شدند، برود اما وفادار ماند و چند ماه بعد از قهرمانی جام جهانی در سری B بازی میکرد. این تصمیم باعث شد یوونتوس خودش را احیا کند و حتی قدرتمندتر از قبل بر فوتبال ایتالیا سلطه پیدا کند. این دروازهبان اهل توسکانی درباره علت رفتنش به پاریس گفت: «پاریسنژرمن خیلی هوشمندانه با من تماس گرفت، آنها میدانستند یک آدم 40 ساله چطور فکر میکند. نه بحث مالی کردند و نه اینکه گفتند میتوانی جامهای بیشتری ببری. گفتند ما به یک مرد و یک بازیکن مثل تو نیاز داریم چون ویژگیهای خاصی داری و ما باور داریم میتوانی به ما در ساختن باشگاه کمک کنی. شنیدن این حرفها لذتبخش بود و باعث میشود شما احساس اهمیت بکنید. همان چیزی که به آن نیاز داشتم و اینکه بدانم در 40 سالگی یک باشگاه قوی و باانگیزه میخواهد یک یا دو سال دیگر به کارم ادامه دهم. به پیشنهادشان فکر کردم و نتیجه گرفتم که از عهده این کار برمیآیم. یوونتوس را در جریان گذاشتم و بعد با آزادی کامل تصمیم گرفتم و تجربه پاریس تا به حال برایم عالی بوده.»
پدر و پسرها
فوتبال گاهی سوررئال میشود. یکی از همتیمیهای بوفون تیموتی وهآ، پسر 18 ساله ژرژ است که بوفون در نخستین بازیاش ناکامش گذاشت: «واقعا زیباست، منحصر به فرد است، تصورش سخت است اما وقتی در 40 سالگی بازی میکنی این اتفاقات میافتد. من مقابل فدریکو کیزا بازی کردم که پدرش انریکو هماتاقیام در پارما بود و همچنین مقابل مارکوس تورام - مهاجم گنگان- که با پدرش لیلیان 10 سال همتیمی بودم. درباره وهآ کمی خاصتر بود چون ژرژ سمبل میلان قدرتمندی بود که در نخستین بازیام برای پارما مقابلش قرار گرفتم. 17 سالم بود و مقابل وهآ و زوونومیر بوبان بازی کردم. وقتی فکر میکنم در 17 سالگی کار بزرگی کردم واقعا لذت میبرم.» بوفون حالا 41 سال دارد اما هنوز انگیزه دارد. بخشی از دلیل پاریسنژرمن برای انعقاد قرارداد با او به دلیل تجربه و دانشی بود که در طول این دوره پرافتخار کسب کرده بود و باید به «لو پاریزین» انتقال میداد. او این مسوولیت را پذیرفت اما در عین حال نمیخواهد او را پیرمرد رختکن بدانند: «بازی در کنار وهآ و کیلیان امباپه که در 19 سالگی قهرمان جهان شده، باعث میشود احساس جوانی کنم! برای اینکه در این تیم با این بازیکنان جوان به کارم ادامه دهم باید جوان فکر کنم. باید مثل یک جوان دیگر با آنها ارتباط برقرار کنم. البته لحظاتی هست که یک بازیکن 40 ساله باید بازی را بخواند و چیزهایی را از جایگاه یک بزرگسال بگوید اما بیشتر مواقع باید جوانیات را حفظ کنی و اگر نتوانی، باید بازی را کنار بگذاری.» خودش میگوید با همین ذهنیت تا اینجا آمده و هیچ وقت از تجربههای نو روگردان نبوده مثل وقتی که تلاش کرده چینی یاد بگیرد یا در نخستین کنفرانس خبریاش در پاریس که دست و پا شکسته فرانسوی حرف زده.
پیچیده است
رسانههای اجتماعی موضوع مهم دیگر است. این دروازهبان در تمام عرصهها حضور داشته اما باور دارد فضای شبکههای مجازی زندگی را برای بازیکنان جوان سخت کرده نسبت به روزهایی که او در حال رشد بود: «وقتی سنت کم است گاهی نمیتوانی همه هیجانات و آدرنالین درونت را مدیریت کنی به خاطر اینکه کسی شدهای. در شبکههای اجتماعی مجبوری راجع به چیزی بنویسی، عکس بگیری و با این کار واقعا ریسک میکنی. باید خوششانس باشی که آدمهای درستی را در حلقه اطراف خود قرار دهی تا اشتباهات به حداقل برسد. درست است که انسان بخصوص جوان حق اشتباه دارد اما هر چه این اشتباهات کمتر باشد، برایش بهتر است. بخش دردسرساز شبکههای اجتماعی این است که بازیکنان جوان را مجبور میکند خودشان را درگیر نمایش کنند.»
بوفون در مصاحبههای قبلی گفته چطور بهعنوان یک جوان میخواسته دقیقا همینطور باشد. میخواسته در میان جمعیت شاخص باشد که تصمیم گرفته دروازهبان شود و بعد با پوشیدن پیراهنهای آستین کوتاه سنت شکنی کرده: «بله اما روش من اختصاصا برای خودم بهعنوان یک بازیکن بود، میخواستم مردم بوفون دروازهبان را بشناسند. وقتی بچه بودم فهمیدم که توانایی خاصی دارم، هم خودم دریافت کردم و هم از دیگران شنیدم. میخواستم هر چه زودتر این را به همه نشان بدهم برای همین اینکه درون خودم ساکت بمانم، سخت بود اما درباره زندگی شخصیام هرگز نخواستم چیزی را علنی کنم و تا جایی که توانستم تلاش کردم همه چیز دور از جنجال و هیاهو باشد.»
او میگوید اگر در دوران جوانیاش این امکانات وسیع در شبکههای اجتماعی وجود داشت باز هم به اندازه پسرهایش از شبکه اجتماعی استفاده نمیکرد برای همین وقتی میخواهد درباره این تضاد حرف بزند آه میکشد و میگوید: «بله من کمتر سراغشان میرفتم اما احتمالا فجایع بزرگی درست میکردم. وقتی به گذشته نگاه میکنم زمانی که 17، 18، 19، 20، 21، 22 یا حتی 23 سال داشتم از نظر احساسی خیلی قوی بودم اما رفتن به یوونتوس و ذهنیت حاکم بر این تیم تغییرات زیادی در من به وجود آورد. من پسری خوب و معمولی بودم اما زمانی احساسات خیلی قوی داشتم که گاهی بیشتر هم میشد. بنابراین باید بگویم خیلی خوششانس بودم که در دوران شبکههای اجتماعی رشد نکردم.»
شنیدن این حرفها از بوفون کمی خاص است چون او در یک مقطع از دوران حرفهای خود از افتادن در دام افسردگی صحبت کرد. در سال 2004 دو قهرمانی لیگ با یووه به دست آورده بود به علاوه قهرمانی جام یوفا با پارما ضمن اینکه خودش را بهعنوان مرد شماره یک دروازه تیم ملی ایتالیا جا انداخته بود اما به قول خودش در یک «حفره سیاه روحی» افتاده بود که میتوانست تمام زندگیاش را به خطر بیندازد: «از این دیدگاه، شبکههای اجتماعی یک شمشیر دولبه است. خیلی از مردم راهی پیدا میکنند برای اینکه خودشان را از مخمصه نجات دهند و گاهی میتوانند با نشان دادن خود در شبکههای اجتماعی از دردشان بکاهند. از این دیدگاه میتوان شبکههای اجتماعی را دارای کارکرد درمانی دانست اما روی دیگر این سکه آن است که وقتی شما نمیخواهید یک عکس بگذارید یا وقتی این دنیای غیرواقعی با این انگشتنمایی قلابی که برای خودتان ایجاد کردهاید در نهایت کوچک میشود شما دچار تغییر حس و حال میشوید که اثر بزرگی روی تعادل ذهنیتان میگذارد. در بلندمدت هم این چیزها نوعی وابستگی ایجاد میکند که اگر به آن توجه نشود، میتواند روی احساسات شما و خیلی چیزهای دیگر اثر منفی بگذارد.»
الگوشدن
ما در حال حاضر وارد عرصههای گستردهتری از شبکههای اجتماعی میشویم با تنوع موضوعی. در بازگشت به تجربه فوتبالیستها در این فضا، واقعا چه تعداد از بازیکنان تحت تاثیر رواج بیحد و حصر این رسانهها در دنیای امروز قرار گرفتهاند؟
دروازهبانها به خاطر حساسیت پستشان و اینکه اگر اشتباهی بکنند که به شکست تیم منجر شود، بیش از همه در معرض آسیبها قرار دارند. آیا به ذهن بوفون رسیده که در صورت ارتکاب اشتباه و تبدیل شدن آن به یک جوک اینترنتی چه اتفاقی میافتد؟
او میگوید: «موضوع حساسی است. دانستن اینکه شما نقش مهمی دارید و اینکه مردم درباره شما حرف میزنند چه خوب باشید و چه بد چیزی است که همیشه بهعنوان یک دروازهبان شما را همراهی میکند این هم درست است که شما نمیدانید واکنش به یک اتفاق در جریان بازی تا چه حد بزرگ میشود. اگر اشتباهتان در یک بازی کماهمیت با واکنشهای کمتری مواجه شود اما در یک مسابقه مهم بیشتر، حتی بازیکنی با تجربه بسیار زیاد هم در تقابل با حس منفی که نسبت به او وجود دارد، دچار مشکل میشود، گاهی این تجربه شخص را ویران میکند. این اشتباه در شبکههای اجتماعی چندبرابر بزرگ میشود. دوست دارم آن را به بهمن تشبیه کنم که از یک نقطه کوچک شروع میشود و با گذشت زمان و پرداختن رسانهها به آن بزرگ و بزرگتر میشود تا جایی که غیرقابل کنترل است و مثل آوار بر سر شما خراب میشود.»
بوفون در بازی برگشت مرحله یکهشتمنهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل منچستریونایتد دچار اشتباه شد و در حذف شوکهکننده تیمش که در اولدترافورد با 2 گل به پیروزی رسید اما در پارک دپرنس 3 بر یک شکست خورد، موثر بود.
بوفون از آن آدمهای مسن و بداخلاقی نیست که با حسرت از نوستالژی روزهای خوش گذشته سخن بگوید. از تحولات فوتبالی حرف میزند که خوشش نمیآید به علاوه نگرانیهایش در مورد بازیکنان جوان در این عصر شبکههای اجتماعی، اما جیجی نکات مثبت زیادی را در فوتبال امروز میبیند که با هر بار حضورش در زمین برایش زنده میشود. او میگوید: «فوتبال امروز از نظر من شفافیت بیشتری دارد. هر کس بهتر باشد و تلاش بیشتری بکند و دانش بیشتری داشته باشد میتواند به هدفش برسد و برنده شود. شما مسابقاتی را میبینید که بازیکنانی با بالاترین کیفیت و استعداد میتوانند این را در زمین به شما نشان دهند. چند سال قبل این کار سختتر بود. شما با یک برنامه تاکتیکی دقیق میتوانید یک بازیکن کاملا بااستعداد را از کار بیندازید و به او شانسی برای هنرنمایی و ارائه تواناییهایش ندهید.»
البته این تئوری در عمل شاید طور دیگری ثابت شود و تجربه شخصی بوفون کاملا گویا است. حضور آخر بوفون در فینال لیگ قهرمانان به همراه یووه برابر رئال مادرید با نمایش اعجابانگیز و انفرادی کریستیانو رونالدو که حالا بازیکن بیانکونری شده، با شکست تمام شد تا این دروازهبان که سه حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا را تجربه کرده یکی از بزرگترین حسرتهایش قهرمان نشدن در بالاترین سطح رقابت باشگاهی در اروپا باشد. رونالدو برابر تیمی درخشید و خودش را از بند آزاد کرد که بهترین مدافعان جهان را دارد و تاکتیسین فوقالعادهای مثل ماسیملیانو آلگری را روی نیمکت میبیند. در این فصل هم بوفون شاهد بازیهای انفرادی و چشمنواز نیمار و امباپه در دیدارهای مختلف بوده است: «وقتی پای استعداد و تکنیک در میان باشد، نیمار فوقالعاده است. شما میتوانید یک یا حتی دو نفر را مامور مهار او کنید اما برای خلاصی از موقعیتهای مختلف چنان استعدادی از خود بروز میدهد که باورکردنی نیست. کیلیان ویژگیهای متفاوتی دارد اما همیشه در لحظات کلیدی میتواند با سوارکردن یک کلک خودش را نجات دهد یا اینکه از سرعت، قدرت بدنی و چالاکی خود استفاده میکند تا جایی که اگر کسی را برایش بگذارید واقعا بازی سختی خواهد داشت. هر دو فوقالعاده هستند و این دلیل دیگری بود که خواستم از ایتالیا بروم و به پاریس بیایم تا در کنار قهرمانهای باورنکردنی بازی کنم.»
درسهای زندگی
وقتی از او سوال میشود که آیا امباپه ظرفیت تبدیل شدن به بهترین بازیکن جهان را دارد، به داستانی از روزهای جوانی خودش اشاره میکند. در اکتبر 1997 برای بازی مقدماتی جام جهانی در مرحله پلیآف در روسیه به تیم ملی ایتالیا دعوت شد. او قرار بود روی نیمکت بنشیند اما به زمین فرستاده شد وقتی جانلوکا پالیوکا بعد از نیم ساعت به دلیل مصدومیت مجبور به ترک زمین شد. نخستین بازی ملیاش در حال بارش برف بود آن هم در شرایطی که تیم کشورش نمیخواست برای نخستین بار بعد از جام جهانی 1958 از این تورنمنت بزرگ باز بماند، بوفون تنها با گل به خودی فابیو کاناوارو مغلوب شد و آن بازی یک بر یک تمام شد. آنها با پیروزی یک بر صفر در بازی برگشت راهی جام جهانی فرانسه شدند. بوفون به خاطر آورد: «بعد از آن بازی در مسکو یک خبرنگار جوان روس از من که آن موقع 19 سال داشتم، سوال کرد: مردم میگویند شما میتوانید بهترین دروازهبان جهان بعد از دوران لو یاشین باشید(دروازهبان سابق تیم ملی شوروی که تنها دروازهبانی است که توانسته توپ طلا ببرد)، چه حسی دارید؟ با دیوانگی جواب دادم، یک لحظه صبر کنید، چه کسی به شما گفته یاشین میتواند بهتر از من باشد؟ از جواب من اصلا خوشش نیامد، خوب به یاد دارم اما هنوز هم فکر نمیکنم که اشتباه کردهام. من تازه شروع کرده بودم اما این حرفی بود که منطق خاصی پشت سرش بود. چطور میشود از یک بازیکن 19 ساله پرسید که قرار است تو بهترین بازیکن جهان شوی یا اینکه آیا کسی بهتر از تو هست؟ من 19 ساله بودم و همه زندگی پیش رویم بود. باید ببینیم و در آخر کار عملکرد یک بازیکن را بسنجیم. از نظر من کیلیان از آن بازیکنانی است که میتواند تاریخ را بنویسد اما سوالات زیادی وجود دارد چون قبل از آنکه بتوانید با استعدادتان تاریخ را بنویسید باید با مغزتان این کار را انجام دهید و با اشتیاقتان برای اینکه یک کار مهم انجام دهید.»
آیا کمی غرور کمکی میکند؟ بوفون پاسخ میدهد: «نه ببینید وقتی فکر میکنم به حرفی که زدم شاید کمی مغرورانه به نظر برسد اما به نوعی دفاع از خود است. راهی بود برای اینکه خودم را در دنیای آدم بزرگها به دیگران بقبولانم. من اگرچه جوان بودم اما همه مثل یک آدم بزرگ با من رفتار میکردند. شاید کسی از این رفتار و حرف زدن همراه با اطمینان خوشش نیاید اما خیلی زود فهمیدم این تنها راه است برای اینکه در کنار آنها مورد توجه قرار بگیرم. در محیط فوتبالی آن روز اگر اینطور رفتار نمیکردم همه بهعنوان یک بازیکن جوان به من میگفتند ساکت باش و این برایم قابل قبول نبود برای همین گفتم من بهترین هستم و میخواهم بمانم. فکر میکنم این یکی از نقاط قوت من است که باعث شد از همان اول دروازهبان مهمی شوم.»
آیا حرف دوران جوانیاش درست بوده و آیا بوفون حتی بهتر از یاشین در ذهنها ماندگار میشود: «اگر این سوال را در 17 یا 18 سالگی از من میپرسیدید و به طور کامل میگفتید که همه دوران حرفهای من چطور سپری میشود، جوابم قطعا بله بود اما حالا 41 سال دارم و با صداقت به شما میگویم که پاسخ این سوال با من نیست، دیگران باید قضاوت کنند. در دهه گذشته بارها این سوال از من شده که آیا بهترین هستم اما من پسربچهای نیستم که نیاز دارد بگوید بله، من بهترین هستم، نگاهم کنید. نیازی ندارم که هر بار از خودم تعریف کنم. از نظر من این کاری است که هیچ قهرمانی نباید انجام دهد.»
او البته میگوید هستند کسانی که درباره او چنین نظری دارند و بوفون را بهترین دستکش به دست تاریخ فوتبال میدانند.
بزرگان مدرن
یک موضوع جذاب دیگر برای او صحبت از این است که کدام یک از همپستیهای حال حاضر از نظرش توانایی بالایی دارند: «نمیتوانم بگویم الان روزگار خوبی برای دروازهبانها هست یا نه. گلرهای زیادی هستند که تحسینشان میکنم نمیدانم شاید به خاطر این است که سطح دروازهبانی بالا آمده و تعداد کسانی که چنین حسی نسبت به آنها دارم، زیادند یا شاید هم به خاطر اینکه یک دروازهبان نیست که با اقتدار از دیگران فاصله گرفته باشد و خود را بهعنوان تنها گلر برتر جهان مطرح کرده باشد. نخستین نامهایی که به ذهنم میآید، آلیسون، تیبو کورتوآ، داوید دخئا، مانوئل نویر، یان اوبلاک، کپا آریسابالاگا و هم تیمیام در پاریس، آلفونس آرئولا. چند نام را هم فراموش کردهام، الان راحت میشود ده تا دروازهبان عالی نام برد از جمله وویچیک شزنی که جانشین من در یوونتوس شده.»
استانداردهای بوفون برای ارزیابی مثل گذشته است، قضاوت او مبتنی بر قدرت پاسکاری دروازهبان نیست یا انجام سیوهای چشمگیر بلکه توانایی دروازهبان در بسته نگه داشتن دروازه، حفظ تمرکز و اشتباه نکردن را ملاک میداند. با تمرکزی که روی اصول دارد، همچنان عاشق توماس انکونو است تا جایی که نام او را روی پسرش گذاشت. آیا دروازهبان باید کمی دیوانه باشد: «فکر میکنم در هر دروازهبانی کمی دیوانگی وجود دارد اما این منحصر به دروازهبانها نیست و همه را شامل میشود. میتوانیم بگوییم دروازهبانها آن ترمزی که مانع از بروز دیوانگیشان میشود را ندارند، دروازهبانها شجاعت ابراز این را دارند.»
وقتی فوتبال را کنار میگذارند، این همه انرژی چه میشود با توجه به اینکه دروازهبانها زیادی به مربیگری رو نمیآورند: «شاید منتظر من هستند! درباره حس الانم باید بگویم که ایده مربی شدن و هر روز کارکردن اصلا برایم جذاب نیست اما اگر مربی یک تیم ملی شوم و بتوانم ساختاری را تعریف و اجرا کنم در چارچوب زمانی مشخص و آن را پیشرفت بدهم، این را دوست دارم.» او فعلا مشتاق بازی است و نمیخواهد برای اینکه چند سال دیگر به بازی حرفهای ادامه میدهد، زمان تعیین کند. او میگوید سوالات بی پایان برای اینکه کی فوتبال را کنار میگذارد بخشی از لذت بازی در تورین در سال آخرش در یوونتوس را گرفته. آخرین بازمانده از نسل دروازهبانها اگرچه نگران انقراض این نسل است اما این به معنای آن نیست که میخواهد زمانی برایش تعیین کند.
منبع: ایران ورزشی
12jav.net