گفتوگو با شیطان پایتخت
پدرم سال 69 وقتی 4 سالم بود در دعوا کشته شد و مادرم هم وقتی دو سالم بود فوت کرد. من را پدر بزرگ و مادر بزرگم بزرگ کردهاند. خواهرهایم هم خارج از کشور زندگی میکنند.
دوات آنلاین-شیطان پایتخت که بعد از فریب کودکان تنها در خانه وارد منزل میشد و پس از آزار جنسی آنها دست به سرقت می زد در گفت و گو با خبرنگار ما اتهام تجاوز را رد کرد و گفت فقط دزدی ها را قبول دارد.
به گزارش دوات آنلاین این متهم در حالی ادعا آزار جنسی را رد کرده است که تاکنون 16 شکایت به این اتهام علیه او به ثبت رسیده است. گفت و گو با متهم را که امیر نام دارد بخوانید:
- چند ساله هستی و به چه جرمی دستگیر شدهای؟
_ متولد 65 هستم، میشود 32 سال، دزدی کردهام.
-نه.
-جوادیه.
- اما شاکیان میگویند علاوه بر سرقت مرتکب تجاوز و آزر جنسی شدهای.
_ من به کسی تجاوز نکردم، فقط برای سرقت میرفتم و پول و طلا میدزدیدم.
- چطور وارد خانهها میشدی؟
_ زنگ میزدم و بچهها در را باز میکردند و با چاقو تهدیدشان میکردم ودست و پایشان را میبستم و بعد از سرقت بیرون میآمدم.
- دست و پای بچهها را با چی میبستی؟
_ با هرچیزی که دم دستم بود، شال، روسری، چادر، طناب.
- خانهها را چطور شناسایی میکردی؟
_زنگ میزدم میگفتم برای پدر ومادرتان پول آوردهام آنها هم در را باز میکردند. حدود 15 تا 20 سرقت انجام دادم.
- در روز به چند خانه میرفتی که بتوانی سوژه مورد نظرت را پیدا کنی؟
-دو الی سه هزار خانه رفتم که بیشتر در نازیآباد، خانیآباد و فلاح بودند.
- در یکی از سرقتهایت به مهدکودک رفتی، درباره آن توضیح میدهی؟
-نمیدانستم مهدکودک است. وارد آنجا شدم که دزدی کنم خانمی که در آنجا بود من را زد و من هم با آهنی که در آنجا بود او را زدم.
- غیر از بستن دست و پای بچهها و سرقت کار دیگری نمیکردی؟
_ نه
- اما شاکیها چیز دیگری میگویند که وقتی به خانه آمدهاند بچهها را در وضعیت نامناسبی پیدا کردهاند.
_ پس بروید از خودشان بپرسید. من تجاوز نکردهام.
- تعریف کن دقیقا چه جرمی انجام دادهای؟
_ من برای سرقت میرفتم و بچهها را که میدیدم دست میانداختم میبوسیدم شان تا آرام شوند.
- بچههایی پسر بودند یا دختر؟
_ بیشترشان پسر بودند
- در بیین شاکیها دو خانم هم وجود دارند که گفته میشود به آنها هم تعرض کردهای؟
_ قبول ندارم.
- طلاها و پولهایی که در سرقتها دزدیده بودی چه کردهای؟
_ همهاش را در قمار باختم.
_ بله. همه سرقت هستند. نمیدانم چند بار زندان رفتهام ولی زیاد بوده.
- اولین باری که به زندان رفتی به چه دلیل بود؟
-دعوا کردم و به زندان افتادم.
-دختری که به او علاقهمند بودم مرا رها کرد و با یک نفر دیگر رفت و من با آنها درگیر شدم. آن دختر به من خیانت کرد و به خاطر همین از همه زنان متنفر شدم و دیگر ازدواج نکردم.
- درباره خانوادهات توضیح بده
_پدرم سال 69 وقتی 4 سالم بود در دعوا کشته شد و مادرم هم وقتی دو سالم بود فوت کرد. من را پدر بزرگ و مادر بزرگم بزرگ کردهاند. خواهرهایم هم خارج از کشور زندگی میکنند. آنها ترکیه هستند.
-دوست نداشتم بروم.
- خواهرهایت از جرایم تو خبر دارند؟
-بله. خیلی نصیحتم میکردند ولی گوشم بدهکار نبود. مواد عقلم را گرفته بود. همیشه قبل از سرقت مواد مصرف میکردم.
_ تا دوم ابتدایی. مدرسه را دوست نداشتم.
- چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
_ وقتی شیشه میکشیدم یک صدایی به من میگفت برو دزدی
_15 سال است معتادم
- خودت هم در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودی؟
-نه ولی بچگی خوبی نداشتم.
-ازدواج با همان دختری که ترکم کرد.
12jav.net