2024/04/19
۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
گفت‌وگو با  محسن کیایی درباره بازی در آستیگمات: سینمای ما ریسک‌ناپذیر است

گفت‌وگو با محسن کیایی درباره بازی در آستیگمات: سینمای ما ریسک‌ناپذیر است

من به دنبال تجربه کردن کاراکترهای جدید هستم؛ اما متأسفانه سینمای ما ریسک ناپذیر است. اگر بازیگری در ژانری موفق می‌شود سیلی از پیشنهادها به سویش می‌آید. الآن 95 درصد فیلمنامه های کمدی به دستم می‌رسد.

دوات آنلاین-تصویر غالبی که محسن کیایی در ذهن مخاطبان ساخته، کاراکتری بانمک است که مدام بذله می‌گوید؛ حتی اگر فیلم جدی باشد. این بازیگر در «آستیگمات» اما نقشی کاملاً جدی پذیرفته است. به بهانه نمایش عمومی فیلم با او گفت‌وگو کرده‌ایم.

 

شمارا با کاراکترهای نمکین می‌شناسیم اما در «آستیگمات» خیلی زود قانع می‌شویم که این بار با یک محسن کیاییِ متفاوت مواجه ایم. موقعی که پیشنهاد شد کاراکتر تعریف‌شده بود یا موقع اجرا درآمد؟

من به دنبال تجربه کردن کاراکترهای جدید هستم؛ اما متأسفانه سینمای ما ریسک ناپذیر است. اگر بازیگری در ژانری موفق می‌شود سیلی از پیشنهادها به سویش می‌آید. الآن 95 درصد فیلمنامه های کمدی به دستم می‌رسد. حتی چند فیلمنامه رسیده که نقش آدم‌های پیر را بازی کنم. متأسفانه بازیگر را در شرایطی قرار می‌دهند که خودش را تکرار کند. من در این مدت خیلی تلاش کردم که این اتفاق نیفتاد. وقتی فیلمنامه «آستیگمات» پیشنهاد شد گفتم این جایی است که نشان دهم می‌توانم مدل دیگری هم‌بازی کنم.

 

پس فیلم را راحت پذیرفتید؟

بله؛ با مجید رضا مصطفوی هم کلی گپ زدیم و از زاویه نگاه او خوشم آمد. از آن‌طرف ترکیب فیلم ارزشمند است؛ وقتی فهمیدم استادم خانم مهتاب نصیرپور پیشنهاد را پذیرفته، دلم قرص‌تر شد که اشتباه نکرده‌ام و فیلمنامه قوی است.

 

بازخورد مردم مثبت بوده؟

خوشبختانه با بازخوردهایی که الآن می‌گیرم متوجه می‌شوم مردم من را در این نقش پذیرفته‌اند. البته هستند کسانی که می‌گویند در آن کاراکترها بامزه‌تری. خیلی از منتقدان لطف داشتند و تعریف کرده‌اند و این نشان می‌دهد که اگر این راه را ادامه بدهم بیراهه نرفته‌ام.

 

«آستیگمات» را بعد از کدام فیلم بازی کردید؟

فکر می‌کنم بعد از اکران «بارکد».

 

اتفاقاً «بارکد» یکی از فیلم‌هایی است که استفاده بهینه‌ای از وجه نمکین شما شده. منتها «آستیگمات» را بلافاصله بازی می‌کنید که نشان از تنوع‌طلبی دارد. فیلم پتانسیل رفتن به آن سمت را دارد؛ برای تعادل شخصیت چه کردید؟

شخصیت روی لبه تیغ بود. من می‌توانستم شخصیت را به سمتی ببرم که بامزه‌تر و کمدی‌تر باشد. از آن‌طرف قابلیت این را داشت که تبدیل به یک کاراکتر گل‌درشت شود که از فیلم بیرون بزند. من تلاش کردم شخصیت نه آن‌چنان شیرین باشد و نه آن‌چنان گل‌درشت که بگویم ببینید من چقدر توانایی دارم!

 

حالت‌های مردان معتاد به الکل در سینما غالباً شبیه به همدیگر است. برای فرار از این کلیشه چه پروسه‌ای را با کارگردان گذراندید؟

خیلی فکر کردیم، گپ زدیم و موقع فیلمبردای مواظب آن بودیم. وقتی صفت روی یک کاراکتر قرار می‌گیرد و می‌گویند طرف الکلی است یا معتاد است یا دکتر است یا معلم و ... ناخواسته یک ویژگی‌هایی توی ذهن درباره‌اش شکل می‌گیرد. کاراکترهای الکلی هم غالباً دارای ویژگی‌های کلیشه‌ای هستند؛ مثل شل حرف زدن، سکسکه کردن، سکندری خوردن و ... من تلاش کردم این ویژگی را خیلی نرم نشان دهم و از رفتارهای کلیشه‌ای پرهیز کردم.

 

این بضاعت را هم داشت که روی اعصاب برود اما یک مقدار که فیلم جلو می‌رود همراهی برانگیز می‌شود و تو به او حق می‌دهی. شخصیت ازنظر گریم و چرک بودن فضا خیلی می‌توانست پس بزند. برای این بخش چه‌کار کردید؟

من از دوستانم بعد از دیدن فیلم می‌پرسم دلت بیشتر برای کدام شخصیت سوخت؟ تو دلت برای همه‌شان می‌سوزد؛ از مادر، پسر، معلم و ... یعنی شرایط آن‌ها را به چنین حال‌وروزی انداخته. آن‌ها تلاش می‌کنند که زندگی‌شان را بسازند ولی متأسفانه فضا جوری است که نمی‌توان کاری‌اش کرد. ما واقعاً به این فکر کردیم که فیلم پس زننده نباشد. ضمن این‌که ذره‌بین روی کاراکترها نگذاشتیم. هدفمان این بود که قصه، مثل آینه باشد.

 

فیلم به خاطر دست گذاشتن روی معضلات اجتماعی احتمال داشت برچسب سیاه نمایی بخورد ولی اگر حال بدی هم هست به خاطر شرایط است و اغراق نمی‌کند.

بااین‌حال به فیلم انگ سیاه نمایی زدند و سال پیش «آستیگمات» در جشنواره ملی فجر پذیرفته نشد. من روی این فیلم خیلی حساب کرده بودم ولی به‌راحتی آن را کنار گذاشتند. شاید اگر «آستیگمات» در جشنواره می‌بود، روند کاری‌ام تغییر می‌کرد.

 

حداقلش این است که شانس نامزدی داشتید.

بله؛ و با بازی‌هایی که وجود داشت و جوایزی که داده شد خیلی‌ها به من گفتند که اگر فیلم در جشنواره بود جایزه را می‌گرفتی. ولی خب چه فایده‌ای دارد؟ به‌راحتی فیلم را کنار می‌گذارند و با آینده یک بازیگر، یک کارگردان و کل عوامل بازی می‌کنند. حتماً فیلمی که در جشنواره موفق می‌شود مدل کاری کارگردان را تغییر می‌دهد؛ تهیه‌کننده‌ها و سرمایه‌گذارهای بیشتری سراغ فیلم بعدی‌اش می‌روند، اسمش در ذهن مخاطب می‌ماند و در اکران به فیلم کمک می‌شود و خیلی چیزهای دیگر تغییر می‌کند. متأسفانه «آستیگمات» حتی یک سال و نیم پروانه نمایش نداشت؛ دارند فشار می‌آورند که دیده نشود ولی خدا را شکر مخاطبان از آن استقبال می‌کنند. مدل برخورد مردم با فیلمی که کمدی هم نیست، خیلی خوب است؛ همه دوست دارند و کامنت های خوب از مخاطبان گرفته‌ام. ولی همان‌طور که فیلم را در جشنواره تحویل نگرفتند می‌خواهند کاری کنند که در اکران هم دیده نشود.

 

«ماجرای نیمروز: رد خون» می‌تواند نقطه عطف دیگری در کارنامه‌تان شود. تجربه همکاری با محمدحسین مهدویان چطور بود؟

در «ماجرای نیمروز: رد خون» یک نقش کاملاً جدی بازی کردم. من با این دفتر سریال «پرده‌نشین» را کار کرده بودم. (به تهیه‌کنندگی محمود رضوی و کارگردانی بهروز شعیبی) وقتی فیلمنامه آمد خیلی دوستش داشتم؛ مثل «پرده‌نشین» نقش دیگری پیشنهاد شده بود که آن زمان گفتم براتعلی را بازی می‌کنم. این بار هم نقش دیگری خواستم و نقشی که بازی کردم را خیلی دوستش دارم. ضمن این‌که به نظرم «رد خون»بهترین فیلم محمدحسین مهدویان است، چون فیلمنامه قوی‌تری دارد. فیلم درباره یک اتفاق مستند به نام عملیات مرصاد صحبت می‌کند اما این عملیات در دل یک قصه جذاب روایت می‌شود. بازی‌های کار هم فکر می‌کنم خیلی خوب شده است.

 

«دینامیت» را هم در نوبت اکران دارید. دووجهی جلو می‌روید و ظاهراً نمی‌خواهید در ژانر خاصی محدود شوید.

من دوست دارم کار کمدی انجام بدهم؛ چون مردم هم این ژانر را دوست دارند و اصلاً وجودش لازم است. «دینامیت» هم فیلمنامه خوبی داشت. به خاطر فیلمنامه پذیرفتم و وقتی ببینید متوجه می‌شوید که یک موقعیت کمدی خوبی دارد. در کنار کمدی، کار جدی هم انجام می‌دهم تا محدود در ژانری خاص نشوم.

 

منبع: tebyan.net

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.